براساس نقلي معروف از حضرت سكينه (عليه السلام) بالاي بدن مطهّر امام حسين (عليه السلام)، ايشان به اين اصل كلي سفارش كردند كه هر حادثهٴ تلخي پيش آمد كرد، آن را بهانه كنيد و براي من اشك بريزيد: «أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبونى»؛ «هرگاه داستان غريب يا شهيدي را شنيديد، براي مظلوميت من گريه كنيد»؛ زيرا اگر امام حسين (عليه السلام) به خلافت مي رسيد، ديگر غريب يا شهيدي وجود نداشت.
بنابراين، اصل كلي اين است كه هر حادثهٴ تلخ و ناگواري را بايد بهانه كرد و براي سالار شهيدان اشك ريخت؛ نه آن كه افراد داغديده براي تسكين عواطف و احساسات خود آن حضرت (عليه السلام) را بهانه كنند و براي التيام زخم خويش اشك بريزند و ندبه نمايند و بين اين دو گونه عزا داري فرق وافر است؛ زيرا محصول يكي تعزيت براي حضرت امام حسين (عليه السلام) است و نتيجهٴ ديگري تسليت براي خود؛ هر چند ممكن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز كربلا هم بي اثر نباشد.
وجود مبارك سيدالشهداء (عليه السلام) فرمودند: «أنا قتيل العبرة»؛ يعني من كه به هدف اِحياي حق و اِمحاي باطل كشته شدم، بايد عَبَرات داشته باشم؛ به طوري كه چشمان علاقه مندان به سالار شهيدان پر از اشك شود و آن اشكْ فراوان از شبكهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور كند تا عَبَرات بشود.
اين سنّت حسنه، آثار فراواني دارد، از جمله اين كه محبت اهل بيت (عليهم السلام) در قلب شيعيان حضور پيدا مي كند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (عليهم السلام) هرگز فكر و راه و روش آنان را رها نمي كند؛ زيرا رهبري جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداري قلب را محبت به عهده مي گيرد و دلِ دوستان حسين بن علي (عليه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقيم رهنمود مي شود.
کتاب شكوفايي عقل در پرتو نهضت حسينی، ص 233