داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی?
? توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی ?
?معنی سرنوشت از زبان امام علی (ع)?
(سال 36 هجری بود، امیرالمؤمنان علی(ع) همراه سپاه خود، برای سرکوبی سپاه معاویه به سرزمین صفین رهسپار شدند و جنگ صفین در گرفت و 18 ماه طول کشید، تا اینکه جنگ به پایان رسید و به کوفه باز گشتند).
✅روزی پیرمردی به حضور علی (ع) (در کوفه) آمد و پرسید:ای امیرالمؤمنان! آیا رفتن ما به جبهه صفین و جنگیدن با اهل شام به قضاوقدر الهی بود؟.
امام علی: آری ای پیر مرد! بر هیچ فرازی بالا نرفتیم، و بر هیچ نشیبی فرود نیامدیم مگر به قضا و قدر خدا.
پیرمرد( که از این سخن امام، برداشت ناصحیح کرده بود و خیال می کرد یعنی ما به اجبار الهی رفتیم، و بشر در زندگی محکوم به جبر الهی است) گفت:
بنابراین من این رنجی را که در این سفر کشیدم، می توانم به حساب خدا بگذارم؟ (و بگویم خدا مرا به این رنج، مجبور ساخته بود پس من اجری ندارم):
امام علی: ای پیرمرد خاموش باش و چنین سخنی نگو، بلکه به خدا سوگند، خداوند پاداش بزرگی برای رفتن شما به صفین، و اقامت در آنجا، و بازگشت از آنجا، به شما داده است، و شما در هیچیک از اعمال خود مجبور نبوده اید.
پیرمرد: اگر ما در رفتن به سوی صفین، آزاد و با اختیار بودیم، پس چرا بازگشت ما به قضاوقدر خدا باشد؟.
امام علی: گویا گمان می کنی که منظور از قضاوقدر، قضای حتمی الهی، و قدر ناگزیر او بوده است(که مجبور بوده ای) اگر چنان ثواب و عقاب وامر و نهی و باز داشت خدا، بیهوده خواهد شد، و مژده و تهدید انسان، بی معنی است، و دیگر نیکوکار سزاوار تحسین، و گنهکار سزاوار سرزنش نیست، و نیکوکار از گنهکار، شایسته تر به تشویق نخواهد بود، و گنهکار از نیکوکار، سزاوارتر به سرزنش نیست، چنین سخن، همان سخن بت پرستان و دشمنان خدا، و حزب شیطان و اهل قدر و مجوس این امت است، خداوند متعال، تکلیف را بر اساس اختیار بشر، (و نیز) بازداشتن را بر اساس اختیار بشر نموده( تا آنها از روی اختیار، به راه فساد نروند) و برای اعمال نیک اندک، پاداش بسار داده، و اطاعت نکردن از خدا، پیروزی بر او نیست، و اطاعت از او، از روی زور و اجبار نمی باشد، و به مردم آنچنان اختیار کامل نداده که همه چیز را به آنها واگذار کرده باشد(که اهل تفویض می گویند)، آسمانها، زمین و فضا را بیهوده نیافریده، و پیامبران را بی جهت به عنوان بشیر ونذیر (مژده دهنده و ترساننده) نفرستاده است، که این عقیده کافران است، وای بر آنها از آتش دوزخ.
?بیان شیوا او مستدل امام علی(ع) آنچنان آن پیرمرد را قانع و خشنود ساخت و تحت تأثیر قرار داد که در مدح علی (ع) این دو شعر را خواند:
انت الامام الذی نرجو بطاعته —— یوم النجاة من الرحمان عفراناً
اوضحت من امرنا ما کان ملتبساً—– جزاک ربک بالاحسان احساناً
:توئی آن امامی که در روز قیامت به خاطر اطاعت از او از خدای مهربان، امید آموزش داریم- که در مورد امر دین آنچه را مشکل بود، برای ما روشن نمودی، خداوند در برابر این احسان، جزای نیک به تو بدهد.
داستانهای قرآنی و مذهبی