♨️سوال:
?چطور ميشه اثبات کرد حضرت زهرا(س) معصوم بودند؟ و اينکه اگر عصمت الهي داشتند نه عصمت اکتسابي چه ضرورتي داشت؟ چون ايشان که امام نبودند.!!
✍️پاسخ:
✅براي عصمت حضرت زهرا دلايلي از قرآن و روايات بيان مي داريم:
1- آيه تطهير : إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا (33 احزاب)
همگان بر اين باورند که اين آيه فضيلت والايى را براى اهل بيت به اثبات مى رساند و انديشمندان شيعه، اين فضيلت را برابر با عصمت مى دانند. بر اساس اين آيه، اراده تخلّف ناپذير خداوند بر اين تعلّق گرفته است که هرگونه پليدى را از اهل بيت بزدايد و آنان را به طور کامل پاک و پاکيزه گرداند.
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) پس از قرائت آيه تطهير فرمودند: «پس من و اهل بيتم از گناه پيراسته ايم». بى ترديد، فاطمه زهرا(عليها السلام) جزو اهل بيت پيامبر است و اگر در بيان فضيلت او دليل ديگرى نمى داشتيم، همين آيه کافى بود که او را در صدر زنان عالَم بنشاند. پيامبر اکرم(ص) با شيوه هايى به يادماندنى، اهل بيت را به همگان معرفى نموده و راهِ هرگونه توجيهى را بسته است.
در روايتى از ابن عباس در اين باره آمده است:
«رسول خدا تا نُه ماه، روزى پنج مرتبه، هنگام فرارسيدن وقت نماز به در خانه على بن ابى طالب مى آمدند و مى فرمودند درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بيت باد. خداوند اراده نموده تا هرگونه پليدى را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور کامل و شايسته پاکتان سازد. وقت نماز است، آماده شويد. رحمت خدا بر شما باد»
2- روايات مربوط به عصمت اهل بيت(عليهم السلام)
علاوه بر آيه تطهير، رواياتى که شيعه و سنى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) گزارش نموده اند، فضايلى براى اهل بيت برمى شمرد که جز با عصمت آنان سازگار نيست، چنانکه در حديث معروف ثقلين آمده است
«انّى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى، ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً، لن يفترقا حتّى يردا علىّ الحوض»
اگر اهل بيت پيامبر معصوم از گناه و خطا نبودند، پيروى از آنان همواره موجب هدايت نمى گرديد و جدايى ناپذيرى آنان از قرآن، معناى روشنى نمى يافت.
3- روايات مخصوص به عصمت حضرت زهرا(عليها السلام)
در اينجا نيز از روايات فراوانى مى توان بهره برد، اما تنها به يکى از آنها که محدّثين شيعه و سنّى روايت نموده اند، بسنده مى کنيم:
«ان الله - تبارک و تعالى - يغضب لغضب فاطمة و يرضى لرضاها»
نکته درخور توجه در اين روايت آن است که رضايت و نارضايتى فاطمه زهرا(عليها السلام) محور خشنودى و ناخشنودى خداوند خوانده شده است. و اين حقيقت، جز عصمت همه جانبه آن حضرت، تفسير ديگرى برنمى تابد. خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمى گردد و هيچگاه به گناه و سرپيچى از فرمانش رضايت نمى دهد.
و ده ها روايت ديگر که فرصت بحث از آنها نيست.
اما درباره اعطايي و يا اکتسابي بودن عصمت حضرت زهرا دقيقا همان بحث هاي عصمت ائمه است.
حضرت فاطمه (س) نه پیامبر بود و نه امام؛ اما آن گوهرهای که باعث شد از چنین جایگاهی در عالم برخوردار باشد، گوهرة «عبودیت» بود. عبد بودن به معنای واقعی کلمه، یعنی: از خود هیچ نداشتن و همگی خدا شدن. پس عبد خدا، آینة خداست.
البته درباره حجت بودن حضرت زهرا هم روایتی از امام عسکری است که :
«نحن حجج الله علیکم و اُمُّنا فاطمة حجة الله علینا»[1] ما حجتهای خدا بر شماییم و مادر ما فاطمه علیها السلام حجت خدا بر ما (اهل بیت) است.
در این صورت عصمت کبری برای حضرت زهرا به نحوی که عصمت ائمه را بیان می کردیم بلا اشکال است.