?زندگینامه شهید حسین بیدرام ?
?دهه چهل شمسی ، سالهای سر برآوردن و قد کشیدن غیور مردانی بود که می بایست طومار ننگین خاندان پهلوی را بهم بپیچند و صلابت جوان ایرانی را در پرتو استقلال طلبی و آزادی خواهی به رخ جهانیان بکشد. و بدین سان بود که شهید حسین بیدرام در گرگاب اصفهان دیدہ به جهان گشود و در آغوش پر مهر پدر و گلستان تربیت مادر رهرو مسلک دین و دیانت شد … هموارہ در دلش عشق و بندگی می بالید و در تلاش بود تا تاج بندگی معبود را بر سر گذارد و با فروتنی و خضوع با او راز و نیاز کند . دلش محرابی بود غرق در عبادت و جانش دریایی بود سرشار از دُر گرانبهای دیانت.
? این شهید بزرگوار علیرغم مشکلات فراوان و فقری که بر جامعه مستولی بود و لاجرم خانوادہ او را هم مورد آسیب قرار می داد اما آموختن علم را تا مقطع دیپلم ادامه داد و اوقات فراغتش را صرف مطالعه یا ورزش می نمود تا از این طریق به تهذیب و تزکیه نفس و جانشین نیز پرداخته باشد . خوش خلقی و نیکی کردن به دیگران از دیگر بارزہ های شخصیتی این شهید گرامی بود.
☘️ در سن 17 سالگی و با فروزان شدن شعله های انقلاب پیوستن به قبیله استقامت خمینی کبیر را برگزید و در کنار جوانان غیور در قامت یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس در لشکر 14 امام حسین (ع) به مبارزہ علیه رژیم منحوس پهلوی پرداخت . با پخش اعلامیه و حک کردن نقش لوح ضمیرش بر سینه دیوار ، دادخواهی و برافکندن ظلم و ستم را فریاد می کرد. همزمان با جنگ تحمیلی از سوی دشمن نا پاک و با گذراندن دورہ آموزش نظامی و تکنیک های جنگ های پارتیزانی و اخذ مدرک فوق دیپلم نظامی به سپاه رفت و طرحی نو در مردمی کردن جنگ و استفادہ از نیروهای مردمی درانداخت و فرماندهی تیپ رزمی را برعهدہ گرفت. شهید حسین بیدرام به واقع و در عین جوانی را بعنوان یک تئوریسین نظامی می شناختند که در خطیر ترین لحظات درگیری ، با اجرای طرحهای جنگی ، دشمن زبون را سرکوب می کرد. شهید حسین بیدرام با تکریم امر الهی و اکرام سنت پیامبر(ص) عقدنکاح بست که حاصل آن یک دختر و یک پسر است . وی بارها به همسرش که یار و یاور او در به ثمر رسیدن اهداف بود سفارش کرد که دخترش را با تأسی از مکتب بانوی دو عالم حضرت زهرای مطهر پرورش دهد و می گفت :
▫️هدف من از جنگیدن با دشمن همانا حفظ مکتب اولیاء اسلام است و فرزندانم نیز می باید با عشق این خاندان بمردم خدمت نماید.
? این شهید بزرگوار با چنین عقیدہ پاک و خدایی بالاخرہ ندای (ارجعی الی ربی) را شنید تا نام بلند او تغزل سبز روزگاران گردد و بر بلندای تاریخ خون و قیام حک شود . به گفته دوستان و همرزمانش شهادت وی نیز نمادی از ایثارگری بود . بدین ترتیب که علیرغم وجود چندین ترکش در بدن ، به هنگامی که یکی از سربازانش در مهلکه غرق شدن در رود کارون افتاد ، وی بی محابا برای نجات این سرباز ، خود را به رودخانه انداخت ولی علیرغم اینکه این سرباز را از مرگ حتمی نجات داد به علت شدت جراحات زیادی که در بدن داشت تاب مقاومت در مقابل امواج خروشان را از دست داد و در آخرین لحظه با گفتن یک کلمه ( یا حسین ) بر زیر آب رفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک شهید حسین بیدرام در گلستان شهدای گرگاب به خاک ، آرامش دادہ است.
? فرازی از وصیتنامه ?
? خداوندا دنيا را دار آزمايش و امتحان قرار دادي و جهاد و مبارزہ را واسطه اي براي اين امتحان ، و جنت و بهشت را به روي سپيدان و سربلندان ، که به حق شهيدان راهت مي باشد اختصاص دادي .
? اي عزيزان رزمندہ و اي خانوادہ هاي ايثارگران اي هدايت شدگان ، همچون گذشته محکم و استوار باشيد و از خداوند رحمان و رحيم بخواهيد که شما را به اين راهي که هدايت فرمودہ استوار و مقاوم نگه دارد و مشکلات دنيوي که در مقابل عذاب اخروي اندک است شما را سست و ناپايدار نگرداند که خداوند فرمودہ است : آري تنها صابرين هستند که در اين آزمايش بزرگ پيروزند.