9. در خطبه 192 نهج البلاغه میفرماید:
? من جزو گروهی هستم که در راه خدا از سرزنش ملامت کنندگان باز نمیایستند، سیمای آنان سیمای صدیقان است، یعنی کسانی که هم در مقام اعتقاد صادقند و هم در مقام اخلاق و عمل. صدق در این سه قسم برایشان ملکه و راسخ شده است، “و انی لمن قوم لا تأخذهم فی الله لومه لائم سیما هم سیما الصدیقین"، و گفتارشان گفتار افراد نیک است، “و کلامهم کلام الابرار". شب را زنده و آباد نگه میدارند، “عمار اللیل". شب آنان معمور است، نه بایر و مخروب، شب را به خواب نمیگذرانند تا مخروب و ویران باشد، آن کس که در خواب است، شب زنده و آباد ندارد:
گریه شام و سحر شکر که ضایع نگشت
قطره باران ما گوهر یکدانه شد
? زنده بودن شب و آباد کردن آن موجب روشن شدن روز و آبادی آن میشود، “و منار النهار".
? روشنی روز از قبال افراد روشن ضمیر است، طبیعت را آفتاب روشن مینماید، ولی جامعه بشری را اولیای الهی روشن میکنند، آنان روز را نور میدهند و شب را آباد و زنده میگردانند و زمان را فروغ میبخشند و زمین را برکت میدهند.
? به ریسمان قرآن چنگ میزنند، “متمسکون بحبل القرآن"، سنتهای خداوند و رسول را احیا میکنند و مقررات الهی را زنده نگه میدارند، “یحیون سنن الله و سنن رسوله"، اهل تکبر و برتری طلبی و تجاوزگری و فساد نیستند، “لا یستکبرون و لا یعلون و لا یفسدون".
? آنگاه در پایان خطبه میفرماید: دلهای آنان در بهشت است و بدنهایشان در کار و کوشش، “قلوبهم فی الجنان و اجساد هم فی العمل” (13) جانشان در آن عالم است و جسمشان در این عالم، یعنی هم زمان با این که جسم آنها مشغول عمل است، جان آنان در بهشت متنعم است.
10. در خطبه 197 درباره این که پیرو راستین وحی بود و لحظهای از مسیر وحی فاصله نگرفت، میفرماید: