#علی_برتر_از_اَنبیاء
حرّه دختر حلیمه سعدیّه (مادر رضاعی رسول اللّه(ص) بود که از شیعیان و دوستداران حضرت علی(ص) بود. که زمان پیریش مصادف شد با حکومت استبداد تاریخ حجاج بن یوسف ثقفی که یکی از سمتگران و خونخواران است و از طرف عبدالملک مروان سردار و حاکم عراق بود و او در زمان حکومتش بسیاری از شیعیان را به شهادت رساند و دهها هزار نفر مردم را هلاک کرد و شیعیان را با وضع بسیار فجیع و دردناکی بشهادت می رساند.
روزی حجاج حرّه را احضار کرد. حرّه به مجلس حجاج رفت. حجاج به او گفت: شنیده ام که تو عقیده داری علی بن ابیطالب(ع) از ابوبکر و عمر و عثمان برتر و بالاتر است؟
حرّه گفت: هر که این حرف را زده دروغ گفته است. زیرا من عقیده دارم آقا امیرالمؤمنین علی(ع) نه تنها براین سه نفر بلکه بر تمام پیغمبران بغیر از رسول خدا(ص) برتر و بالاتر و بهتر و با فضیلتر است.
حجاج با شنیدن این اعتراف جسورانه فریاد زد: وای برتو آیا علی(ع) از پیامبران اولوا العزم برتر می دانی؟ حرّه فرمود: من او را برتر و بالاتر نمی دانم، بلکه خداوند او را بر تمام انبیاء برتر می داند و در این مورد در قرآن نیز گواهی داده است.
حجاج گفت: اگر این موضوع را از قرآن اثبات کردی نجات پیدا می کنی وگرنه دستور می دهم که در همین مجلس ترا هلاک کنند. حرّه فرمود قبول است و براین عقیده هم هستم و امّا چرا از حضرت آدم آقا علی(علیهماالسلام) بالاتر است. قرآن کریم می فرماید: چون آدم به درخت ممنوعه نزدیک شد، خداوند عمل او را نپذیرفت.
امّا خداوند در قرآن خطاب به آقا علی(ع) می فرماید: عمل شما خانواده عصمت و طهارت مقبول درگاه حق است.
در جای دیگر می فرماید: خداوند به آدم فرمود: به درخت نزدیک نشوید.
ولی حضرت آدم ترک اولی کرد (ترک اولی گناه نیست بلکه انجام دادن عملی است که بهتر از آن را می توان انجام داد و ترک اولی برای مردم عادی جایز است خداوند انتظار دارد که انبیاء و اولیاء(علیهم السلام) همیشه کار بهتر انجام داده و ترک بهتر ننمایند.) و به آن نزدیک شد و از میوه آن چید، اما خداوند همه چیز دنیا را برای امیرالمؤمنین علی(ع) حلال کرد، اما حضرت به دنیا نزدیک نشد.
اما راجع به حضرت نوح(ع)، خداوند در قرآن می فرماید: او دارای زنی بدکار و کافر بود (تحریم - 3) امّا حضرت علی(ع) همسری داشت که خداوند رضایت خود را در رضایت او قرار داده بود.
اما حضرت ابراهیم(ع)، وی بخداوند عرضکرد: خداوندا بمن نشان بده که چگونه مردگان را زنده می کنی، خداوند فرمود: مگر ایمان نیاوردی؟ عرضکرد چرا ایمان آورده ام ولی می خواهم قلبم مطمئن تر گردد و به یقینم افزوده شود.
امّا آقا علی(ع) فرمود: اگر پرده ها عقب رود تا من غیب را ببینم برای من هیچ فرقی نمی کند و به یقینم افزوده نمی گردد، یعنی بقدری به قیامت ایمان دارد که گوئی هر لحظه قیامت را می بیند.
امّا حضرت موسی(ع)، وقتی خداوند به او امر کرد که برای دعوت فرعون برو، حضرت موسی(ع) عرضکرد: می ترسم مرا بکشند، زیرا یک نفر از آنها را کشته ام امّا شبی که کفّار تصمیم گرفتند حضرت رسول اللّه(ص) را بقتل برسانند و چهل شمشیرزن دور خانه پیامبر(ص) جمع شده بودند پیامبر فرمود یا علی آیا جای من می خوابی؟ آقا علی(ع) فرمود: آیا جان شما درامان خواهد بود؟ فرمود: بله آقا فرمود جان من بفدای شما و در بستر پیامبر خوابید و نترسید.
امّا درباره حضرت عیسی(ع) : حضرت مریم(علیهاالسلام) در عبادتگاه زندگی می کرد، وقتی وضع حملش نزدیک شد، ندا رسید که اینجا خانه عبادتست نه زایشگاه، در نتیجه حضرت مریم از مسجد اقصی، بیرون رفت و در بیابان کنار درختی وضع حمل کرد. اما وقتی که مادر آقا علی(ع) ایشان را حامله بود، پرده کعبه را گرفت و خداوند را بحقّ مولودش قسم داده در نتیجه کعبه شکافته شد و او در داخل خانه خدا، حضرت علی(ع) را به دنیا آورد.
حجاج خونخوار و ستمگر بقدری از این سخنان مبهوت شده بود که علاوه بر آزادی او خلعت و پاداشی به او داد.
?کرامات العلویه