‼️صلوات برای رضا خان!
?با یاد هنرمندان مرحوم علی حاتمی و جمشید مشایخی
▫️ بهمن 1363 سومین جشنواره فیلم فجر درحال برگزاری بود. آن زمان “سید محمد خاتمی” وزیر ارشاد بود.
یکی از فیلم های جشنواره “کمال الملک” ساخته “علی حاتمی” بود.
19 سالم بود و چند ماهی می شد در گشت امر به معروف “کمیته انقلاب اسلامی” مشغول به کار بودم.
عصر یکی از روزهای بهمن ماه، چند نفر از نیروهای واحد اطلاعات کمیته مرکز، با بنز وارد محوطه شدند. یک راست وارد اتاق “جواد حاج خداکرم” فرمانده ما شدند. دقایقی بعد حاجی همه را در حیاط جمع کرد. یکی از آن نیروها شروع کرد به صحبت و گفت:
“متاسفانه در یکی از فیلم های جشنواره نقشی از رضا خان وجود دارد. سلطنت طلب ها و شاه دوست ها که متوجه شدند، اکثر بلیط های این فیلم در همه سانس ها را خریده اند. با مشاهده رضا خان، شروع می کنند به سوت و کف زدن.
مسئولین وزارت ارشاد گفتند که دیگر نمی شود آن بخش های فیلم را حذف کرد. آنها پیشنهاد دادند که برای خنثی شدن حرکت آنها، فکر دیگری بشود.
فکرشان این بود که تعداد زیادی بچه حزب اللهی به سالن ببریم که تا تصویر رضا خان بر پرده ظاهر می شود و آنها شروع کردند به سوت و کف، اینها شروع کنند به صلوات فرستادن و الله اکبر گفتن.”
دسته ای بلیط از جیبش درآورد و بین ما پخش کرد.
همه با لباس شخصی، سوار بر ماشین به خیابان شریعتی تقاطع خیابان طالقانی رفتیم. ماشین ها را دو سه کوچه بالاتر از سینما صحرا (ریولی قدیم) پارک کردیم.
چراغ های سالن که خاموش شد، با صلاح دید وزارت ارشاد، اول فیلم داستانی کوتاهی به نام “با من حرف بزن” ساخته “مسعود جعفری جوزانی” که فیلمی درباره دفاع مقدس و شهدا بود به نمایش درآمد.
انصافا فیلمی قشنگ و اشکی بود که در پایان، همه تماشاچیان صلوات فرستادند.
فیلم “کمال الملک” شروع شد. برای من که خیلی خسته کننده بود ولی مجبور بودم بنشینم و ببینم.
اواسط فیلم بود که رضا شاه وارد صحنه شد. صدای جیغ و سوت و کف شاه دوست ها بلند شد.
ما که در بین تماشاچی ها پخش شده بودیم، شروع کردیم به صلوات فرستادن و الله اکبر گفتن.
جمعیت حالا از ترس یا تعجب، به یک باره ساکت شدند و هیچ صدایی از کسی درنیامد.
فیلم که تمام شد و از سالن بیرون آمدیم تا برویم ستاد، بین خودمان بحث و خنده بود که:
“نمردیم و ما هم برای رضا شاه صلوات فرستادیم!”
(حمید داودآبادی)