▫️ خداوند روزی بندگان را تقسیم میکند▫️
✸ خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: 【نَحنُ قَسَمْنا بَیْنَهُم مَعیٖشَتَهُم فِی الدُّنیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُم فَوْقَ بَعْض ٍ دَرَجاتٍ】
یعنی ما روزی شما را تقسیم میکنیم، بعضیها را پولدار کردهایم که بتوانند ۴ تا کارگر بیاورند و زراعت کنند و کشاورزی کنند از بغل این پولدارها نان بخورند
✸ پس علتی که خداوند به بعضیها بیشتر ثروت داده این است که یک عدهای کنار دست آنها نان بخورند. نمیشود که همه دارا باشند و نمیشود همه ندار باشند.
یک دستهای باید داشته باشند تا بتوانند دست یک عده ندار را گرفته و آنها را زیر بال و پرشان بگیرند.
ندارها برای داراها کارگری کنند، تخم بپاشند، آبیاری کنند، خب اگر این شخص ثروتمند ثروت نداشت که نمیتوانست به این ندارها کمک کند و یک دستهای باید ندار باشند تا کارها انجام شود.
✸ در کتابهای قدیم نوشته شده بود که: روزی در زمان یکی از پیغمبران گذشته، مردم نزد پیامبرشان آمدند و گفتند:
از خداوند بخواه که ما همه ثروتمند شویم؛ یعنی با هم مساوی شویم و اختلاف طبقاتی دیگر نداشته باشیم.
مثل تودهایها که شعارشان همین است که باید اختلاف طبقاتی از بین برود پیامبر دعا کرد و خداوند هم دعای او را مستجاب کرد، بعد از همهی مردم مساوی شدند و همه ثروتمند و صاحب جاه و مقام بودند.
✸ مدتی، گذشت تا اینکه شخصی احتیاج به مغنی (چاه کن) پیدا کرد، به دنبال مغنی رفت، شخص مغنی که دیگر ثروتمند شده بود، قبول نکرد که مثل سابق به کار مغنیگری بپردازد.
شخصی دیگر حمال میخواست، به سراغ حمال سابق رفت، دید خانهٔ شمرون و ماشین بنز و… دیگر آن حمال، حمال نبود،
به او گفت: «بیا بارهای مرا مثلاً تا میدان راه آهن ببر!» حمال سابق که وضعش خوب شده بود، عصبانی شد و گفت: آدمت را بشناس!
✸ خلاصه نانوا دیگر نانوایی نمیکرد، سوپور محل هم آشغالها را جمع نمیکرد و آن کسی که کاهگل درست میکرد و پشت بامها را کاهگل میکرد، دیگر حاضر نبود این کارها را بکند،
همه مساوی شده بودند،
به هر کسی کاری میگفتند، او با عصبانیت میگفت: آدمت را بشناس!
من نخست وزیر و فلان کاره شدهام، شما به من میگوئید چمدان مرا تا راه آهن ببر، یا پشت بامم را کاهگل کن! یا …
✸ مردم که اوضاع را این گونه دیدند باز به خدمت پیامبرشان رسیدند و عرض کردند:
«از خداوند بخواه وضع را به همان صورت سابق برگرداند. یعنی بین ما اختلاف طبقاتی باشد.
یک نفرمان رئیس جمهور، یک نفرمان سوپور، یک نفرمان آیتالله، یک نفرمان تاجر، یک نفرمان دم تنور نان بایستد و یک نفرمان هم مغنیگری کند و به ته چاه برود»
✍ منبع:
? ڪتاب #بدیع_الحکمة حکمت ۲۸
از مواعظ آیتالله مجتهدی تهرانی(ره)