تمام زندگی وابسته به اصلاح 3 رابطه
زندگي انسان عموماً در سه رابطه خلاصه ميشود. يكي رابطه ی «انسان با خدا»، و دیگر رابطه ی «انسان با خود»، و سوم رابطهی «انسان با ديگران»، و موفقيت هركس در تمام زندگي به اصلاح اين سه رابطه بستگی دارد، و تمام مشكلات انسانها - اعم از زندگي فردي و يا اجتماعي- به جهت مختل شدن اين سه رابطه است. در دعاي مكارم الاخلاق اصلاح اين سه رابطه توسط امامي معصوم، يعني حضرت سجاد(علیه السلام) از خداوند تقاضا می شود.
1-در اين دعا زواياي ظریفِ نيازهاي روحي و قلبي و روانيِ رابطة انسان با خدا و با خود و با ديگران موشكافي شده و با شناخت راه اصلي، در صدد جوابگويي حقیقی به آن نيازها برآمده.
2- دعاي مكارم الاخلاق؛ روابط انسان را طوري در بستر سلامت سوق ميدهد كه اگر انسان همّت کرد تا مراتب عاليه ی معنوی را طي كند، به بحران روحي و افراط و تفريط در عمل دچار نشود و به واقع تحقق روحيه هاي مطرح شده در اين دعا براي توسعه ی معنوي به عنوان مقدمه ی سير و سلوك ضروري است.
3- در اين دعا از راههايي كه انسان را به ناكجاآباد گرفتار ميكند، به شدت پرهيز شده است و از كاربردي ترين روشها سخن گفته مي شود، تا اگر كسي با عزمي جدّي تصميم گرفت بار سنگين اضطرابها را از روان خود فرو نهد، بي دليل خود را بازي ندهد، بلكه به خوبي راه درمان را بشناسد و با تمام وجود در صدد رفع مشكل برآيد و نتيجه بگيرد، زیرا در مقابل انبوه راههاي انحرافي، مسلم يك راه صحيح وجود دارد، و راه صحيح در شكل دادن به روابط سه گانة انساني، همان راهي است كه امام معصوم(علیه السلام) معرفي مي نمايند. عمده آن است كه برخورد ما با اين دعا برخوردي كاربردي باشد و بخواهيم از آن در اصلاح روابط سه گانه ی خود بهره برداري كنيم.
4- امروزه مكتبهاي روان درماني به روشهاي مختلف در صدد تخليه ی فشارهاي رواني بشرِ دوران مدرن هستند، ولي در تمام آن مكتبها يك نقطه ضعف اساسي نهفته است و آن عبارت است از راهنمايي به سوي ناكجاآباد؛ و نهايتاً آن مکاتب در تلاش اند تا با خالي كردن روان از اضطرابها، انسانها را خالي و بيم حتوا كنند. به اصطلاح روش اين مكتبها روش «تخليه ی هرگونه دغدغه از روان انسانها يا به عبارت دیگر پر از هيچي كردن انسانهاست» و اگر هم بخواهند چيزي را جايگزين موضوع عامل آزار رواني كنند، موضوع جايگزين شده چندان تفاوتي با همان تخليه اي كه عرض شد ندارد، حتي اگر موضوعي معنوی جايگزين شده باشد. چرا كه معنويتِ وَهْمي باز همان تخليه است و آن غير از آن نوع جايگزيني است كه در مجموعهی يك مكتب توحيدي پيشنهاد مي شود. پس بايد در جايگزينيِ اضطرابها، انوار عاليه ی خداي قادر مدّ نظر باشد كه آن نیز در دل يك دينِ محكم و قابل اعتماد عملي است؛ و در دعاي مكارم الاخلاق درست همين هدف دنبال شده است. به همين جهت وقتي تقاضايي را با خدا در ميان ميگذاري، ميگويي: «بِقُدْرَتِك» يعني؛ چنين كمالي را به كمك قدرت و توانايي اي كه ميدانم در خدا هست طلب ميكنم، زيرا هرگز به خودي خود نميتوانم مشكل خود را حل كنم. يا پس از طرح تقاضاي مورد نظر از خدا، ميگويي: «بِما عِنْدَكَ» يعني؛ به جهت آن لطف و كمالي كه در نزد تو است، اميدوارم كه اين موضوع حل گردد و اين كمال واقع شود.
5- جا دارد در چنين دوراني كه فشار مناسباتِ حاصل از دنياي ماشينيسم بيش از پيش بر روح و روان بشر سنگيني ميكند، به راهكار مناسب متوسل شد كه به واقع ما را نجات دهد. اگر امروز ماشين، فشاري را از بازوي ما كم كرد، همان فشار را بر روان ما افزود و راه نجات از اين فشار رواني از طريق رهنمودهاي معنوي اولياء الهي ممكن است.
به اميد آن كه به كمك اين دعا دست خود را در دست امام سجاد(علیه السلام) بگذاريم و از آن طریق به سرچشمه ی لايزال، ربالعالمين بيش از پيش نزديك گرديم و به مكارم الاخلاق -كه اوج ارتباط صحيح انسان با خدا و خود و ديگران است- دست يابيم.
پی نوشت:
شرح دعای مکارم الاخلاق استاد طاهرزاده؛گروه فرهنگي لب الميزان