زهیزبن قین شخصیتی درکربلا
یکی از افرادی که نقش مهمی دارد” زهیر بن قین بجلی” است که از بزرگان کوفه است.
او با خانواده برای حج رفته و چون عثمانی است مخالف امام حسین (علیه السلام) است. هنگام برگشت از حج با امام حسین (علیه السلام) در یک منزل اتراق میکند و امام حسین دنبال او فرستاد
برای رفع شبهه سیاسی درباره عثمان که آن هم به خاطر فتنه معاویه است.
وقتی زهیر پیش امام حاضر شد طولی نکشید که زهیر گریان از خیمه بیرون آمد. چون زهیر آدم سالمی بود استدلال های امام را پذیرفته بود . سراغ زنش می رود و می گوید” من عازم شهادت همراه حسین هستم تو با برادرت نزد خانواده ات برگرد زیرا نمی خواهم از سوی من به تو چیزی جز خوبی برسد".
خطاب به همراهانش گفت ” هر که دوستار شهادت است همراه من بیاید وگرنه برود این آخرین دیدار است.” بلدی از مخالف سیاسی که یک تهدیده فرصت بسازی؟؟یادبگیر با اخلاق.
شب عاشورا وقتی امام حسین چراغهارا خاموش کرد گفت بروید، اولین کسی که اعتراض کرد حضرت عباس بود. دومین کسی که حرف زد زهیر بود گفت “بکشندمان خاکسترمان بکنند و در آب بریزند و به باد دهند دوباره زنده شوم هزار بار این اتفاق بیفتد رهایت نمیکنم” .
وقتی از جنگ بلنجر پیروز و با غنائم زیادی برمی گشتند و خوشحال بودند سلمان به زهیر گفت “یا زهیر آنگاه که سید جوانان پیغمبر را درک کردی از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنائم شادمان باشید.”
زهیر درس میگیرد ولی زبیر درس نمی گیرد با این که جنگ را رها می کند باز جهنمی است چون اینجا باید بری در سپاه امام حسین (علیه السلام) .
یک پیکی از کوفه خبر آورد که قیس بن مسهر را کشتند و در حال آماده کردن سپاه هستند بیایند سمت شما. امام همه را جمع کردو خطبه ای خواند و زهیر بلند شد گفت “ای فرزند رسول خدا، ما سخنان شما را شنیدیم بخدا سوگند اگر زندگانی دنیا دائمی می بود و ما در آن جاودانه می بودیم و تنها راه بیرون رفتن از آن و جدایی از آن یاری شما بود قیام با تو را بر این دنیا ترجیح می دادم” .
25 سال گذشته بود شبهه عثمان در ذهن زهیر مانده بود. روز عاشورا داد می زدند “یا لثارات العثمان". فکر نکنید ماجرای سیاسی از ذهنها پاک می شود. اشتباه نکنید باید مردم را روشن کرد. بلدیم اینجوری کار کنیم؟ اینارو باید بفهمیم همین ماجراها امروزیست.
⭐️ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة⭐️
منبع:
@darolmahdy_borkhar