#دعــاےفــࢪج
#دعــاےفــࢪج🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ.
#الهمعجللولیکالفرج ♥️
رفیق ...!
🔸 میگن آدم ها خیلی شبیه کتاب هایی که میخوانند میشوند!
خوشا آنکس ڪه قران را فـرا گیرد..
🌹 رفیق …!
نزار خاک بخوره روی میز و طاقچه ‘
اگه میخوای بنده واقعی برای خدا باشی #قـــــــرآن بخون و عمل کن..
بعد شبیه اونی میشی که خدا میخواد
قطعا کسی که با قرآن انس بگیره و رفیق بشه، هیچوقت احساس تنهایی نمیکنه
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺🕊
#مادرشهید
#مادرشهید
خبر آوردند که او را در خوزستان سر مرز گرفتهاند، رفتم اهواز، سازمان امنیت، عکسش دستم بود و گریه میکردم… از آنجا رفتم زندان ساواک سوسنگرد…
این پسر آنجا بود، وقتی وارد اتاق بازجویی شدم دیدم او را از پاهایش به سقف آویزان کردهاند و کتکش میزنند. همینطور مثل باران چوب و شلاق و باطوم بود که روی سر صورت بچهام میبارد، ولی حتی یک آخ هم از او نشنیدم.
🌹 بروجردی را پس از گذراندن شش ماه حبس، بار دیگر روانه سربازی کردند؛ این شش ماه حبس، تأثیر عمیقی بر بینش او برای ادامه راه مبارزه گذاشت. در پادگان با روشنگری، جمع زیادی را با نهضت اسلامی همراه کرد و از این طریق برای انجام کارهای مبارزاتی از ارتشیها کمک گرفت.
#شهدارایادکنیم_باصلوات
#شهیدمحمدبروجردی
#خادم_مثل_قاسم
✨️ اگر انسان وجودش پُر شد از
محبت خدا و حب به خدا، همه این وجود تهی می شود از محبت های دیگر و موضوعات دیگر… ⚘️
#خادم_مثل_قاسم
چادر معراج شهدا
۳۱ تیر ۱۳۶۵- سالروز شهادت مهدی کروبی
عملیات کربلای ۱ ،مهران
💠 «ای تاریخ نویس! بشکند قلمت اگر ننویسی اصحاب خمینی را چگونه کشتند.»
☝️ جمله ای تکان دهنده در بالای پیکر شهید “مهدی کروبی” در داخل چادر معراج شهدا
ا◽️🔹◽️🔹◽️🔹◽️🔹
🌷شهید مهدی کروبی، فرمانده واحد پدافند لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص)
یکبار بمن گفت: «اگر قسمت شد و من شهید شدم،حتما این شعر را روی سنگ قبرم حک کنید»
ناراحت شدم و سر ایشان داد زدم که؛
«ای بابا این حرفها چیه که میزنی»؟
اما آقامهدی خیلی خونسرد و با صدای رسا شعرش را برایم خواند:
«در وادی محبت در بند زینبم من»
وقتی با آن صدای قشنگ شعر را خواند احساس کردم قلبم آرام شد دیگر چیزی نگفتم
حالا هم همان شعر زیبا روی سنگ قبر آقامهدی حک شده و هر وقت میخوانمش دلم آرام میگیرد
خاطره:همسر شهید
🔸شهیدکروبی متولد 1347در محله قلهک تهران - و پس از انقلاب وارد کمیته شد و با آغاز جنگ در جبهههای غرب و کردستان حضوری فعال داشت و به عضویت در سپاه درآمد.
🔹او سرانجام و در منطقه قلاویزان مهران آسمانی شد
#رفیق_شفیق
#رفیق_شفیق❤️
🔷خاطره ای زیبا از آقای بهشتی، همرزم شهید قدمعلی علی پور
☘️در صفاشهر اگه از هم سن وسالهای شهید شیخ اکبر سوال کنید بهترین و صمیمی ترین دوست ایشان چه کسی بود بلادرنگ پاسخ میدهند معلم شهید #قدمعلی_علیپور …
در اعزام به جبهه سپاهیان محمد(ص) جهت عملیاتهای کربلای۴و۵ با معلم شهید قدمعلی علیپور همراه شدم …
ایشان را در حد اشنایی میشناختم …
وضعیت به گونه ای پیش رفت که ابتدا منو فرستادن واحد اطلاعات وعملیات لشکر و چون از شهید جلال ساریخانی جدا شده بودم برگشتم به گردان فاطمه زهرا(س) که با ایشان باشم اما فرمانده گردان امام محمدباقر(ع) شهید ولی زاده امد و منو برد گردان خوش و من از ایشان قول گرفتم که جلال را هم بیاورد پیش من، که نشد ومن از بهترین دوستم جدا شدم و جلال در کربلای ۵ اسمانی شد …
اما رفتارهای متواضعانه و رفتارهای خالصانه شهید قدمعلی منو به ایشان علاقمند کرد و پس از چند روز ایشان وشهید حجت الله دهقانی که خصوصیات و رفتار شبیه ایشان داشت را به چادر دوم فرماندهی گردان که دوسه نفر بیشتر نبودیم اوردم …
این دو شهید خیلی خاص بودند وصداقت و اخلاص عجیبی داشتند و من شیفته انان شده بودم…
نماز شب طولانی داشتند وخیلی با صفا بودند وشبی نبود که شهید قدمعلی علیپور خاطره ای از رفیق شفیقش شیخ اکبر تعریف نکنه وخیلی به ایشان علاقه که هیچ بلکه عشق می ورزید❤️❤️
من شیخ اکبر را چندین بار دیده بودم و ایشان را مانند سایر پاسداران سپاه میشناختم اما با تعاریف وخاطرات شهید قدمعلی از ایشان واقعا شیفته شیخ اکبر شده بودم …
💥چند شب مانده به عملیات کربلای ۵ شهید قدمعلی منو از خواب بیدار کرد وحالت خاصی داشت …
💥با احساس و هیجان بمن گفت سید شیخ اکبر بخوابم امد و بمن گفت رفیق اینقدر بی تابی نکن …بزودی میای پیش من و برای همیشه کنار هم خواهیم ماند.🌹🥀🌹
🔹شهید قدمعلی به من و شهیدحجت الله گفت تعبیر خوابم چیه؟!
چند روز بعد شد شروع عملیات کربلای۵ وشهید قدمعلی علیپور در حالیکه من مجروح و روی زمین افتاده بودم در جلو چشمم به زمین افتاد و به شهادت رسید 😥😥
دقایقی بعد هم دوست مشترک ما حجت الله دهقانی همانگونه که شب عملیات به ایشان الهام شده بود به شهادت رسید🌹
پس از دوران نقاهت در بیمارستان شهید فقیهی شیراز امدم صفاشهر و یه روزی به برادرم گفتم منو ببر سر خاک شهید قدمعلی …
قبر شهید قدمعلی کنار سنگ یادبود شیخ اکبر کنار هم بود ….
دو رفیق شفیق کنار هم و برای همیشه ❤️❤️🌹🌹
#رفیق_شفیق
#خاطره_همرزم
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─