#معجزه_خواب
-
#شهید_قدمعلی_علیپور:
🌤 همسر شهید علی پور نقل می کنند که مادر ایشان مرحومه ایران ورشادی که روحشان شاد باد،بعد از شهادت شهید یک شب در عالم خواب شهید علیپور را در حالی که داخل قبر بوده ملاقات می کنند و به ایشان می گویند بعد از شهادت شما تکلیف همسر و فرزندانتان چه می شود؟
شهید تبسمی می نماید و می گوید خدا ارحم الراحمین است و ما همیشه توکلمان به خداست
مرحومه ایران ورشادی می گوید بعد از این خواب که من از شهید دیدم قوت قلبم بیشتر شد و این مصداق این است که شهدا زنده اند و به اعمال ما آگاه هستند برای شادی روح شهید علیپور و مادر خانم ایشان بخوانیم فاتحه و صلوات🌹#معجزه_خواب
#خاطره_همسر
#شفا_دادن_توسط_شهید
#کرامات_شهید_علیپور
💥خاطره ای زیبا به روایت از خواهر شهید :
🌹🍃یک روز که برای زیارت و فاتحه به گلزار شهدا رفته بودم کنار قبر برادرم شهید علیپور نشسته بودم خانمی امد کنار من گفت شما چه نسبتی با این شهید دارید؟
گفتم خواهرشان هستم
اینقدر خوشحال شد، درحالی که اشک درچشمانش جمع شده بود و مرادر آغوش گرفته بود گفت خیلی دوست دارم مادر این شهید را از نزدیک ببینم گفتم متاسفانه مادر بزرگوار این شهید چندسالی هست که فوت کردند
خیلی ناراحت و متاثر شد
گفت من اصلا این شهید را ندیده بودم یک سال که برای سفر حج به مکه مشرف شدم در عالم خواب درحالی که مشغول طواف خانه خدا بودم این شهید عزیز را درحالی که چهره ای نورانی و تبسمی بر لب داشتن در حال طواف خانه خدا دیدم هر چقدر اصرار کردم خودشونو معرفی نکردند فقط گفتند گلزار شهدای ده بید
وقتی از خواب بیدارشدم وخوابم رو برای همسرم تعریف کردم گفت ایشون به طور حتم یکی از شهدای ده بید هست ، وقتی قرار بود برگردیم مقداری پارچه سبز خریدم که به عنوان تبرک به مادر شهید بدم وبگم که شهید شما رو درحالی که به دور خانه خدا طواف میکرد دیدم
خلاصه مدتها گذشت و نوه ی من دچار بیماری سختی شد اونقدرکه همه ی پزشکان از بهبودی او قطع امید کردند امدم گلزار شهدا کنار قبر شهید علیپور باهاش درد و دل کردم خیلی برای نوه ام ناراحت بودم درحالی که گریه امانم نمی داد شفای مریضم رو ازاین شهید عزیز خواستم
ایشان را به همان خانه ی خدایی که طواف می کرد قسم دادم که حاجتم را از خدابگیره و واقعا هم همین شد و نوه ی من به واسطه ی این شهید عزیز شفا پیداکرد و خدا او را دوباره به ما بخشید ،
آری شهدای ما پاک ترین و ناب ترین انسانهای روی زمین بودند که انتخاب شدند برای بالاترین درجه نزد خدا …روحشان شاد🌺🌺🌺🌺🌺
#شهدا_زنده_اند
#شفا_دادن_توسط_شهید
#خاطره_خواهر_شهید
#جبهه_های_طلائیه
🔷 خاطره ای زیبا از آیت الله رنجبر همرزم شهید علیپور
🔸شهید علیپور در گردان اعزامی ما به جبهه طلائیه و جفیر حضور داشت او بسیار ورزیده و قدرتمند بود و از لحاظ نظامی مهارت فوق العاده داشت
شهید علی پور یکی از بهترین آرپیجی زن های جبهه های دفاع مقدس بود که خیلی از تانک های دشمن را منهدم کرد.
گردان اعزامی ما به جبهه های طلائیه و جفیر از جمله گردان های رزمی و خط شکن بود و شهید علی پور نیز در این گردان حضور داشت . به علت ورزیدگی و قدرت نظامی بچه های گردان بنا بود در یکی از محور های طلائیه و جفیر در نیمه های شب به محور نیروهای عراقی حمله کنیم بعد از مستقر شدن ما در محور عملیاتی ، عراقی ها فهمیده بودند که قرار است به آنها حمله کنیم و از رها کردن آب در اطراف ما استفاده کردند.
در مدت سی دقیقه تمامی اطراف ما را با ارتفاع یک متر و نیم آب جمع شد و ما مجبور شدیم از سنگر خود عقب نشینی کنیم و در زمان عقب نشینی دقیقا در دید دشمن قرار داشتیم و عراقی ها به راحتی با چند خمپاره ۶۰ نیروهای ما را هدف قرار دادند
در این شرایط سخت شهید علی پور از جمله نیروهای رزمی گردان بود که با شجاعت تمام با دشمن نبرد تماشایی داشت حدود ۷ نفر از همرزمان ما زخمی شدند که به پشت خط انتقال یافتند و اکثر زخمی ها و همراهان آنها اسلحه و کوله پشتی و سایر تجهیزات خود را رها کردند و با سختی از میان آبها عبور و به عقب برگشتند .
من و شهید علی پور متوجه شدیم که تجهیزات بچه ها جا مانده و امکان دارد تمامی آنها را آب ببرد . شهید علی پور با رشادت تمام اکثر اسلحه ها و کوله پشتی های بچه ها را جمع آوری کرد و با فداکاری و سختی تمام از میان آبها عبور کرده و آنها را به پشت خط آورد
آری طی دو ماه من با شهید علی پور همرزم بودم ایشان شخصی بزرگوار ،مومن،مخلص و فداکار بودند و همیشه یادم هست وقتی به نماز می ایستادند چنان با خلوص نیت عبادت می کردند که انسان شیفته این عبادت میشد. روحشان شاد🌹
#جبهه_های_طلائیه
#خاطره_همرزم
شهید گرانقدر قدمعلی علیپور
شهید گرانقدر قدمعلی علیپور🌻
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
تاریخ ولادت: ۱۳۳۱
محل ولادت: دهبید_استان فارس
علمیات شهادت: کربلای ۵
مزار: گلزار شهدای روستای دهبید
🔰 زندگینامه شهید قدمعلی علی پور
💐🍃شهید علی پور در سال 1331 در شهرستان دهبید،استان فارس، در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. دوران طفولیت را در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر سپری نمود. و در سن هفت سالگی راهی دبستان جامی سابق یا پانزده خرداد امروزی دهبید گردید و در دوران ابتدائی با دوستان خود از جمله شهید حاج شیخ اکبر شیرازی همراه بود که برای رسیدن به مدرسه همه روزه مسافت ده کیلومتری را طی می نمودند.
وی سال آخر دبیرستان یعنی دیپلم خود را در دبیرستان سعدی آباده با موفقیت به پایان رسانید. در سال 57-56 به خدمت سربازی اعزام گردیددر سال 1357 پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به دستور امام خمینی(ره) اقدام به ترک پادگان نمود. و امر قائم بزرگوار و مرجع عالیقدر خویش را لبیک گفت. که این خود در آن زمان امری بس دشوار و خطر ساز بود زیرا افرادی که به فرموده ی امام پادگانها را ترک می کردند از طریق رژیم ستم شاهی دستگیر و مجازات می شوند.
ایشان سرانجام به یزد می رود و به صف امت حزب الله می پیوندد و در براندازی حکومت ستم شاهی نقش بسزائی را ایفا می نماید بعد از مدتی جهت دیدار با دوست خود سردار شهید حاج شیخ اکبر شیرازی به قم می رود که چند روزی هم در این شهر به راهپیمائی و تظاهرات و فعالیت هائی علیه رژیم طاغوت می پردازد.
هنگامی که در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی به رهبری امام امت به پیروزی می رسد به فرمان ایشان دوباره به خدمت سربازی باز می گردد و خدمت خود را پایان می رساند….
#حرم_امام_رضا_ع
🔴گفتند کارتان، همه گفتیم نوکریم
چون بار عشق را به سر شانه می بریم
ما را اگر چه بازی دنیا خراب کرد
اما به لطف روضه ی ارباب بهتریم
#شهيد_حسين_معز_غلامى
#حرم_امام_رضا_ع
#شهیدحاجاحمدکاظمی
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار، به صندلیاش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که اینجا خبری نیست!
آن وقتها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود، با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم، سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات میمونه؛ از این پستها و درجهها چیزی در نمیاد!
#شهیدحاجاحمدکاظمی🌷