نجات و خطر در روزه داری
ازآنجایی که ما باید خود را برای ابدیت بسازیم لازم میآید راهکارهای مخصوصی را دنبال کنیم که صرفاً به بدن و جسم نظر ندارند و با «جوع» و «صوم» راهکار عبور از حاکمیت بدن و پرورشیافتن در حیاتی متعالیتر از حیات دنیایی را میتوان شروع کرد.
حاکمیت امیال بدن بر انسان، از جمله موانع «لِی مَعَ الله»بودنِ بشر و صاحب «وقت»شدن است. با «جوع» و «صوم» است که این موانع برطرف میشود و معراج انسان شروع میگردد زیرا:
برگشاده روح بالا بالها
تن زده اندر زمین چنگالها
«جوع» و «صوم» از آن نوع درمانهایی است که درد عشق را درمان میکند و بُعد را به قرب تبدیل مینماید و انسان در راستای رجوع به «جوع» و «صوم» به خود میگوید:
فکر بهبودِ خود ای دل ز ره دیگر کن
درد عاشق نشود بِهْ ز مداوای حکیم
حاکمیت بر بدن، انسان را از دنیا آزاد میکند و زهد در دنیا را که از جملهی بهترین عبادات است به انسان برمیگرداند تا انسان بر فراز دنیا از تنگنای زندگی آزاد گردد و از سنگهایی که با پرخوری همواره بر پاهای پرواز خود میبندد نجات یابد. زیرا به ما گفتهاند:
مکن کاری که بر پا سنگت آیو
جهان با این فراخی تنگت آیو
انسان روزهدار با روزهداری، عهد قدیم خود با خدا را تجدید میکند و با ظهور این عهد بقیهی عهدها نیز ظهور خواهند کرد و به همین جهت رسول خداf فرمودند: «لکل شیئ بابٌ و باب العبادة الصوم» با روزهداری دیگر عبادات نیز رونق میگیرند و استوار میشوند.
روزهداری امید نجات از بحرانهای اخلاقی را در انسان تقویت میکند و انسان میفهمد حدّ بشر تنها آن اندازهای نیست که جسمِ انسان به انسان تحمیل میکند.
خردمندان، عملزده نیستند هرچند تنها عملی، عمل است که خردمندان انجام دهند. روزه آن نوع عملِ خردمندانهای است که با یک نوع بیعملی همراه است ولی بیکاری و تنبلی را به همراه نمیآورد.
از آنجایی که دلبستگی به حق در ذات انسان نهفته است، اگر دلبستگی به بدن بخواهد دلبستگیِ ما را نسبت به حق تحت تأثیر خود قرار دهد وظیفه داریم با «جوع» و «صوم» آن عهد ذاتی را تازه کنیم و به خود آییم و ناخود را خود نپنداریم.
وقتی پذیرفتیم هرگز نباید تسلیم زندگی سرد و منجمد دنیا شویم و زندگی را تنها در برآوردن حوائج بدن محدود کنیم، از طریق «جوع» و «صوم»، چشم دل را به افقهای بلند معنویت میدوزیم تا مفتخر به دیدار انوارِ آشنایی شویم که از جنس جان است و نه از جنس تن. در این حال درست است که تنهائیم ولی احساس غربت نمیکنیم. گفت:
وصال حق ز خلقیّت جدایی است
ز خود بیگانه گشتن آشنایی است
چو ممکن گَرد امکان بر فشاند
بهجز واجب دگر چیزی نماند
نجات از همان جایی میآید که خطر از آنجا آمد یعنی با گرفتارشدن در لذّات بدنی، با روزمرّگی ها و تنگناهای زندگیِ دنیایی روبرو می شویم و با آزادشدن از لذات بدنی از طریق «جوع» و «صوم»، نجات را در همان جایی جستجو خواهیم کرد که خطر از آنجا آمد.
این شما و این کتابی که میخواهد نجات را از همان جایی جستجو کند که خطر نیز در آنجا قرار دارد.(رمضان دریچه ی رویت)
پی نوشت:
کتاب رمضان دریچه ی رویت -مولف استاد محترم طاهر زاده
فلسفه روزه چیست؟
همان طور که می دانید،[1] انسان علاوه بر جنبه مادی و جسمی، دارای جنبه معنوی و روحی هم هست و هر یک از آن ها در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه های خاصی احتیاج دارند .
یکی از برنامه هایی که جنبه معنوی دارد، تقوا و پرهیزگاری است . به این معنا که اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوی ارتقاء دهد و به عالم طهارت و رفعت متصل کند، اولین چیزی که باید بدان ملتزم بشود، جلوگیری از افسار گسیختگی خود است .
او نباید خود را سرگرم لذت های جسمی و شهوات بدنی کند، باید خود را بزرگتر از آن بداند که زندگی مادی را هدف بپندارد . بهترین، نزدیک ترین، مؤثرترین و عمومی ترین راهی که افراد را در این امر (تقوا) می تواند کمک کند، روزه است که با پرهیز از خوردن، آشامیدن و شهوت جنسی، علاوه بر این که نیروی خویشتن داری از گناهان در آنان قوت می گیرد، به تدریج بر اراده خود مسلط می شوند و در برابر هر گناهی عنان اختیار را از کف نمی دهند .
«یا ایها الذین ءامنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون » ; [2]ای افرادی که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شد; همان گونه که پیشینیان از شما نوشته شده تا پرهیزگار شوید .[3]
روزه، علاوه بر فایده معنوی (تقوا)، فایده های دیگری هم دارد: …
————————————————-
[1]مجله یاس ، آبان 1382، شماره 8 ، فرهنگ قرآنی
[2] بقره، 183 .
[3] علامه طباطبایی (ره)، تفسیر المیزان، ج 2، ص 8 .
شیرینی مهمانی خدا را بچشیم-
مراحل شیرینی ماه_رمضان:
1. جدید بودن
2. اُنس
همچنان که در آغازماه مبارک، چیزی به نام جدید بودن، به انسان نشاط و شادابی میدهد، در ادامه هم چیزی به نام «انس» میآید و یک شیرینی دیگری در کام انسان مینشاند. و البته حلاوتی که در اثر اُنس پدید میآید، بسیار عمیقتر است از #شیرینیای که در اثر تازگی یک امر در دل انسان ایجاد میشود.
چگونه از مرحلۀ اول شیرینی ماه رمضان به مرتبۀ دوم شیرینی برسیم؟
برای تداوم شیرینی ابتدایی و رساندن آن به آستانۀ اُنس، باید کمی در میانۀ راه به خودسختی داد و در مقابل بیمیلیها مقاومت کرد.
یکی از دلایل شیرینی ورود به ماه عزیز رمضان، احساس نیاز به تقرب است، که تازه هنگامی که کمی تقرّب حاصل میشود قابل درک است. و تازه انسان میفهمد که چقدر فراق خدا تلخ بوده است. و این احساس گرمی محبت خدا و رحمت الهی است، که بهخاطر اوج سردی غفلت از او، در آغاز به سهولت درک میشود. و تازه آدم میفهمد بیرون از آغوش گرم محبت او، چقدر سرد و بیروح بوده است.
انگار ما آدمها بیرون از ماه رمضان کمکم به بیخدایی و یا دوری از او عادت میکنیم، و یا لااقل دیگر به این همه نزدیکی به خدا احساس نیاز نمیکنیم. اما تا قدم در شهر خوب خدا میگذاریم، یادمان میآید که چقدر ما به این همه محبت او محتاج بودهایم.
جشن اولیای خدا؛ فرصتی برای پاسخ به نیازهای بیپایانشان
- خیلیها فکر میکنند اهل معنویت به این دلیل توانستهاند همیشه با خدا سرکنند که از تنوّع و تفریح و بسیاری از شادیهای طبیعی مورد نیاز انسان گذشتهاند، و مثلاً با دنیا قهر کردهاند؛ و اجری که در قیامت دریافت میکنند بهخاطر زجری است که در «با خدا بودن» میکشند.
- واقع مطلب این است که تنها این گروه هستند که در غیر ماه رمضان نیز همیشه در دلهایشان ضیافتی و سوری برپاست و اصل مهمانی هم برای اینها برگزار شده است و مابقی مردم در حاشیۀ این مهمانیاند.
- به همین دلیل ماه رمضان عید اولیاء خدا نام گرفته است، آنجا که امام زینالعابدین(ع) فرمودند: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَهرَالله الأکبَرِ وَ یا عِیدَ اَولِیائِه؛ سلام بر تو ای بزرگترین ماه خدا و ای عید دوستانش.» این هم دلیل سوم برای شادی و وجد حضور در رمضان که به اولیاء خدا اختصاص دارد و کمتر کسی به این تجربۀ ناب میرسد.
پی نوشت:
کتاب «شهر خدا»، علیرضا_پناهیان