بانوی بی نشان
مقام معظم رهبری در خصوص چگونگی الگو پذیری از حضرت زهرا، به مقطعی از تاریخ زندگانی این بانوی مظلومه اشاره کرده و می فرمایند:
شما جوانی که در دوره پیشرفت علمی ، صنعتی، تکنولوژی و دنیای متمدن مادی زندگی می کنید، از الگوی خویش در هزار و چندی سال پیش چه انتظاری دارید ؟ توقع دارید که الگوی شما درکدام بخش مشابه وضع کنونی شما را داشته باشد تا از آن بهره بگیرد ؟
آیا می خواهید ببینید چگونه به دانشگاه می رفته است؟آیا در عرصه مسایل سیاست جهانی چگونه فکر می کرده است ؟اینها که نیست.
در شخصیت هر انسان، خصوصیاتی اصلی وجود دارد که می باید آنها را مشخص کنید و الگو را در آنها جستجو نمایید. انسان به دو گونه می تواند با مسایل و حوادث پیرامون خویش برخورد نماید، یکی مسئولانه و دیگری بی اعتنا .مسئولانه هم انواع و اقسام دارد.روحیه ای ، با چه نگرشی به آینده.
انسان باید این خطوط اصلی را که در آن شخص فکر می کند الگوی او می تواند باشد جستجو کند و از آنها پیروی نماید. در دوران شعب ابی طالب که سختی زیادی برای مسلمانان و پیامبر به وجود آمده بود فاطمه(سلام الله علیها) در آن شرایط خطیر و سهمگین مثل یک مادر، یک مشاور یک پرستار برای پیامبر بودن اینجا بود که پیامبر ایشان را ام ابیها نامیدند، یعنی مادر پدر، فاطمه در آن دوران شش هفت ساله بود این احساس مسئولیت است .
آیا این نمی تواند برای یک جوان الگو باشد که نسبت به مسایل پیرامون خویش زود احساس مسئولیت نماید. شوهر داری فاطمه(سلام الله علیها) را توجه نمایید در طول 9سالی که با حضرت علی (علیه السلام) همسر بودند جنگ های فراوان حدود 60 جنگ کوچک و بزرگ اتفاق افتاده بود که غالبا امیرالمومنین درآن شرکت داشته است حالا شما ببینید او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش به جنگ می رود و اگر هم نرود جبهه لنگ می شود، از لحاظ وضع زندگی هم وضع روبراهی ندارد همان چیزهایی که در قران راجع به آن شنیده اید «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْکيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً8إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ » .یعنی زندگی فقیرانه محض.
درحالی که دختر رهبر جامعه، پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) است این یعنی احساس مسئولیت.ببینید چه روحیه ای قوی باید داشته باشد تا بتواند دل شوهر خود را از اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند و به او گرمی دهد و بچه های خوبی را تربیت کند اینها نمی تواند برای یک خانم خانه دار الگو باشد اینها مهم است..
منبع: کتاب بانوی بی نشان ص22-23
فرم در حال بارگذاری ...
پیش بینی ائمه از انحراف در مهدویت!
معصومین می دانستند به لحاظ اهمیت موضوع مهدویت افراد شیّادی پیدا شده و ادعاهای باطلی می کنند! لذا می بینیم صدها روایت نورانی به عنوان میراثی گران بها، از ایشان به ما رسیده؛ که او خواهد آمد، مردی از اهل بیت و از عترت پیامبر، از نسل فاطمه و از فرزندان حسین بن علی… برای نمونه:
قتاده بن سعید پرسید: «آیا مهدی حق است؟ گفت: آری حق است. گفتم: او از کدام تیره است؟ گفت: از قریش. گفتم: از کدام شاخه ی قریش؟ گفت: از گروه بنی هاشم. گفتم: از کدام گروه بنی هاشم؟ گفت: از فرزندان عبدالمطلب. گفتم: از کدام فرزند عبدالمطلب؟ گفت: از فرزندان فاطمه»
ولی در این میان دست های ناپاکی - به عناوین مختلف - کار را دشوار کردند؛ از جعل روایاتی بر انکار اصل مهدویت گرفته تا او را از نسل عباس عموی پیامبر معرفی کردن!! یا او را فرزند عبدالله نامی دانستن!! یا آن حضرت را از نسل امام حسن مجتبی معرفی کردن…!
منبع:
الفتن، نعیم بن حماد، ج۱، ح۱۰۸۲
درسنامه مهدویت، ج۱، درس۸
فرم در حال بارگذاری ...
توجه به ظلمات آخر الزمان
آنچه انقلاب اسلامي را از فرهنگ مدرنيته به صورت مبنايي جدا کرده است و ميتوان گفت شاخصهي اصلي آن به حساب ميآيد، توجه به حضور سنن غيبي در ظلمات آخرالزمان است. يعني درست در فضايي که فرهنگ مدرنيته به همهي امکانات معنوي عالم پشت کرد و به واقع جهان را در ظلمات برد، امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» نظرها را متوجه عوامل معنوي عالم نمودند و در عمل هم نقش آن عوامل را نشان دادند، از پيروزي انقلاب اسلامي نتیجه بگير که فرمودند:
خداي مقلب القلوب، قلب مردم را متوجه انقلاب کرد، تا اين که فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. لذا جا دارد که عزيزان متوجه باشند اگر ميخواهند جوانان را از ظلمات آخرالزمان نجات دهند بايد توجه آنها را به انقلاب اسلامي و جايگاه تاريخي آن جلب کنند، در آن صورت مطمئن باشيد آنها را از ظلمات و يأسها و بيبندوباريها نجات دادهايد.
اگر جوانان ما بشناسند چه واقعهاي تحت عنوان انقلاب اسلامي در زير اين آسمان واقع شده است، نه ديگر تحت تأثير تبليغات غرب، منتظرند كه روزي انقلاب اسلامي شکست بخورد و نه اميدي دارند كه از طريقي غير از انقلاب اسلامي امور جامعه سر و سامان بگيرد. اشکالاتي که در امور اجرائي هست، در زمان اميرالمؤمنين(علیه السلام)هم به شکل خاصِ مربوط به آن زمان وجود داشت. ولي آيا ميشود ما جايگاه وجود مقدس اميرالمؤمنين(علیه السلام) را كه تاريخ را دارد تغذيه ميكند ناديده بگيريم؟
ابتدا جهت اصلاح امور بايد ظلمات فرهنگ مدرنيته شناخته شود و عقل ديگري که با «فضيلت» و «حکمت» همراه است جاي آن را بگيرد، سپس در چنين فضايي آرامآرام بستر رفع مشکلات فراهم ميگردد، چون بسياري از مشکلات ريشه در غربزدگي ملت دارد، ولي اگر از عقل غربي عبور نکنيم و ظلمات دوران شناخته نشود هيچ مشکلي از ملتها رفع نميگردد.
منبع:
کتاب انقلاب اسلامی و برون رفت از عالم غربی
![](https://narjes-dolatabad.kowsarblog.ir/media/users/z_ahmadi/profile_pictures/_evocache/emama1t.jpg/crop-top-64x64.jpg?mtime=1494826461)
خیلی عالی بود خداقوت
سلام خیلی ممنون از نظرتون تشکر
فرم در حال بارگذاری ...
دین کهنه شده است
چنانچه عنايت فرموديد، ابتدا بايد با دقت کامل بتوانيم دشمنشناسي کنيم و اين را بدانيم كه دشمنشناسي در دوران جديد نياز به دقت زياد دارد و کار سادهاي نيست، زيرا آنقدر دشمن پيچيده شده و دشمني خود را پنهان ميکند که بردههاي خود را تا حدّ مديحهسراي خود اغفال مينمايد، و لذا روشنفکرانِ همان ملّتي که همه چيزشان را گرفته به مبلغان غرب در آن کشورها تبديل ميشوند.
هيچوقت مغولان نميتوانستند اين كارها را بكنند. فرهنگ غربي در عين تنفر و کينهاي که با مسلمانان دارد، نميآيد آنها را به قتل برساند، ميآيد آنها را با دست خودشان مقابل خودشان و مقابل ميراث معنويشان قرار ميدهد. مگر روشنفکران غربزدهي ما به ما چه ميگويند؟ جز اين است که ميگويند: دين كهنه شدهاست، گذشتهي شما كهنه شدهاست؛ اگر ميخواهيد زنده و تازه باشيد، بايد غربي بشويد. آيا اينها نشستند فكر كنند که اگر ما غربي شويم ديگر چگونه خودمان در اختيار خودمان خواهيم بود، جز اين است که تماماً در اختيار غربيها قرار ميگيريم، آيا تجربهي تاريخي ملتها چيزي غير از اين را ثابت کرده است؟
بهقول يكي از انديشمندان، هرجا تمدن غربي پا گذاشت اولين چيزي كه از مردم آن ديار گرفت اين بود كه خودشان را از خودشان ستاند. و اين عميقترين جنگي است که غرب با ملتها شروع کرده است، و عبارت است از جنگ براي گرفتنِ هويت ملتها از خودشان. و ما تا نفهميم اين جنگ چه خصوصياتي دارد نميفهميم دشمني ما با غرب چه نوع دشمني است، وقتي متـوجه نوع دشمنيِ دشمن نشـويم، راه نجاتي را كه خـداوند توسط اوليائش - اوليائي كه بر فراز زمان و زمانه فكر ميكنند- براي ما قرار داده است نخواهيم فهميد.
ما معتقديم اگر جنگ غرب با ملتها درست تحليل و شناخته شود به اين نتيجه ميرسيم که انقلاب اسلامي يک هديهي بزرگ الهي است تا جهان را از شرّ اين دشمني بزرگ رها سازد و ملت ايران را شايستهي آن ديد که اين کار بزرگ را بر عهدهي آنها بگذارد تا در اين مسئوليت، بزرگي فرهنگ شيعه نيز آشکار شود و چشمهاي گردد تا سالها ملت ايران بتوانند از آن بهره گيرند و بهره دهند، که نمونههايي از آن را در سيسالهي اخير ميتوان مشاهده کرد.
غفلت از اهداف انقلاب اسلامي موجب ميشود که مرز جدايي بين دوست و دشمن به هم بخورد و نهتنها انقلاب و نتايج مهم آن به حاشيه ميروند، بلکه بهراحتي دشمنان انقلاب ميتوانند زير پوست انقلاب جا خوش کنند و عنان کشور را به ميل خود در دست گيرند.
منبع:
انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی
فرم در حال بارگذاری ...
عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی
انقلابی بودن وفاداری به انقلاب اسلامی در گرو عهدی است که باید با حقیقت برقرار کرد به همان معنایی که بنیانگذار انقلاب یعنی حضرت روح الله فرمود من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم، اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت بر نمی دارم.1
در این نگاه ما از تاریخ که حقیقت را نسبی می داند .
منبع:
صحیفه امام ،ج21، ص 330- ص45
فرم در حال بارگذاری ...
ریشه بی بصیرتی
ريشهي بصيرت شيعيان واقعي را بايد در خلوص آنها دنبال کرد و اين که جز خدا مدّ نظرشان نيست و بر همين اساس به طرف سقيفه، که در آنجا رقابت بر سر قدرت بود، متمايل نشدند، به طرف امام معصومي متمايل شدند که در عين فانيبودن در خدا، مظهر اسماء و صفات پروردگار عالم بود.[1]
در نيتِ خالص است که روح انسان با سنن الهي ارتباط برقرار ميکند و پيچ و تابهاي روبَهان، نميتواند چيزي را از منظر او پنهان کند. هر چه بدبختي سرِ ما ميآيد به جهت بيخلوصي است. پيچ و تابهاي روبهان، آنهايي را که خود را با نور نيتِ خالص منور کردهاند، نميتواند فريب دهد، حادثهها را براساس سُنن و قاعدهها ارزيابي ميکنند و يک لحظه چشم دلشان از حضور سنن الهي منصرف نميشود، تا فريب ظاهرِ پر زرق و برق دنياي مکّار را بخورند. حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» ميفرمايند: «مطمئن باشيد قدرتهاي شرق و غرب همان مظاهر بيمحتواي دنياي مادياند که در برابر خلود و جاودانگي دنياي ارزشهاي معنوي، قابل ذکر نميباشد»؛[2]
اين بصيرت به جهت خلوص در توحيد و توجه به امامان معصومي است که نمايش زندگي توحيدي بودند. همين که اين دو نکته از جان و قلب انسانها برود انواع گرايشها به دنيا که امروز مظهر کامل آن غرب است، پديد ميآيد.
. به تعبير حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه»؛ «اگر ملت ايران از همهي اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول کند و خانهي عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين(علیهم السلام) را با دستهاي خود ويران نمايد، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان يک ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدّي که آنها آقا باشند ما نوکر».[3]
منبع:
[1] - حضرت صادق(علیه السلام) ميفرمايند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنا» آن حضرت راجع به قول خداي عز و جل که مي فرمايد: «خدا را نامهاي نيكوست او را به آنها بخوانيد»؛ فرمودند: سوگند به خدا مائيم آن نامهاي نيكو كه خدا عملي را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد. (الكافي، ج1 ، ص 144)
[2] - صحیفه امام، ج21،ص91.
[3] - صحیفه امام، ج21،ص90.
فرم در حال بارگذاری ...