#مناجات_رمضان ۲۰
#مناجات_رمضان ۲۰
باید یتیم باشی؛
تا کمی از دردِیتیمان کوفه را،بنوشی!من،قرنها پیش یتیم شده ام! همان شب که شمشیری تلخ درقلبم، جاخوش کرده است! و تو روزی از همین زخم،مرا خواهی شناخت!
#خدایا_عاشقتم
فرم در حال بارگذاری ...
#حدیث_نور
#حدیث_نور
حضرت علی(علیه السلام ):❤️
كسى كه براى كارى با تو دوستى مى كند ، پس از تمام شدن آن به تو پشت مى كند.
فرم در حال بارگذاری ...
#هنـرمند_شهید_بهروز_مرادی
?????
بعد از آزادسازی خرمشهر ، معمولا وقتی دلمان میگرفت در شهر قدم میزدیم و میرفتیم سمت مسجد جامع ، البته بعضی وقتها هم با بچّه ها میرفتیم لب شط.
یکی از روزها که داشتم میرفتم سمت مسجد جامع، دیدم بنده خدایی مشغول کشیدن نقّاشی روی دیوار جنب مسجد است. جلوتر رفتم ، دیدم بهروز مرادی است ، تعجّب کردم و پرسیدم : ” اینجا چه کار میکنی ؟
گفت: ” نقّاشی میکشم ، نقاشی ام قشنگه، یا نه؟ تعدادی نخل های بی سر را کشیده بود که بعضی از آنها در حال سوختن بود ، آتش یک سری از نخل ها هم خاموش شده بود و از آنها دود برخاسته بود . جالب اینکه نخل هایی که در جلو قرار گرفته بودند ، همه بی سر و سوخته بودند ، در حالی که نخل های پشت سر ، همگی سالم بودند ، انصافا نقّاشی زیبایی کشیده بود .
از او پرسیدم: “فلسفه این نقّاشی چیه؟ گفت : “تو چی فکر میکنی؟ ” گفتم: “چیزی به ذهنم نمیاد!” گفت: ” میدونی این نقّاشی رو با چه ذهنیتی کشیدم؟؟ ” گفتم: ” چه ذهنیتی؟” گفت: ” چند شب پیش توی مدّاحی شعری خوندی که یه بیتش این بود:
نمیرد کسی تا نزاید هزار
هر آزاده مرد و هر آزاده مرد
این نقّاشی رو بر اون اساس کشیدم ….
یعنی تعدادی از آدمها باید خودشونو فدا کنن تا دیگران بتونن در کمال آرامش زندگی کنن .
این نخل های بی سر درست همون کسایی هستن که خودشونو قربانی میکنن تا دیگران زنده بمونن”
#هنـرمند_شهید_بهروز_مرادی
خالق تابلوی به خرمشهر خوشآمدید
« جمعیت ۳۶ میلیون نفر »
#شهادت_۴خرداد۶۷_شلمچه
فرم در حال بارگذاری ...
#چقدر_نیت_مهمه
#چقدر_نیت_مهمه
? آیتالله بهجت (ره):
?اگر برای خدا کسی انفاق کرد، ولو یک [مقدار اندک] پول باشد و برای خدا انفاق نکرد هزارها طلا و نقره باشد. اینها فانیات هستند و آنها باقیات هستند.
فرم در حال بارگذاری ...
#استغفار کن؛
?حاج اسماعیل دولابی ره
درشبانه روز
ده دقیقه با خدا #استغفار کن؛
خلوت کن؛دلت روشن می شود.
فرم در حال بارگذاری ...
#شهید_جهاد_مغنیه
دلم سوخت وقتی دیدمش #شبیه_بابا شده بود، خون ها را شسته بودن ولی جای زخم ها و پارگی ها بود جای کبودی ها، خون مردگی ها.
#تصاویر شهادت بابا و جهاد #یکی شده بود و یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمیتوانم #تحمل کنم.
باز مادر، من و مصطفی را #آرام کرد، صورت جهاد را بوسید و گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده البته…
البته هنوز به تکه تکه شدن علی اکبر حسین(ع )نرسیده…
#شهید_جهاد_مغنیه?
#راوی_خواهر_شهید
فرم در حال بارگذاری ...