سنخیت قابل درک(بیماری و گناه2)
یک سری گناهانی است که تمام بشر قبول دارند، تمام بشر اینها را گناه حساب می کنند، تمام عقلای عالم این ها را گناه حساب می کنند. مانند ظلم، تجاوز به حقوق دیگران، کشتن، زدن، دروغ گفتن، خوردن اموال ضعیفان، شکنجه ی حیوانات، خراب کردن طبیعت و امثال اینها. این ها گناه است، تمام عقلا اینها را گناه حساب می کنند. پس اینا قدرِ مُتَیَقَن از گناهان است.
گناهان مورد اشاره شرایع گناهانی است که تمامی شرایع عالم آنها را می شناسند، مانند زنا ، شرب خمر و هم بستر شدن در قاعدگی است. ترک ذکر خدا هم، جزء گناهانی است که تمامی شرایع آسمانی می پذیرند.
گناهان مورد اشاره اسلام گناهانی است که از ضروریات دین اسلام است، مانند حرمت خوردن مردار، خون، گوشت خوک و امثال اینها.
گناهانی که تصریح نشده است گناهانی است که در واقع گناه است و حرام است، هر چند علما در آنها اختلاف دارند. گناهان واقعی است. بلکه تمامی انواع ضرر رساندن به دیگران؛ این هر چند تصریح به تحریمش نشده است؛ مثل خراب کردن طبیعت، آب، هوا، فضا و امثال اینها. اینها هم گناه محسوب می شوند. تغییر خلقت خدا، این هم گناه محسوب می شود. مثلا گوشت دادن به گاو و گوسفند. اینها را به شکل رشته های سبز تبدیل کنند و تبدیلِ خلقت خداست و تبدیل اون حالتِ غریضی است که در حیوان است. بلکه شامل تمامی مکروهات است.
تاثیر امور مکروه و مستحب در بیماری
وقتی در روایات می فرماید: این مکروه است، این ضرر دارد، یعنی بیماری زا است. نوعاً این طوری است. بلکه ترک کردن مستحبات هم سبب بیماری می شود. مانند نماز شب، کسی که نخواند، ممکن است مبتلا به بیماری بشود. چون روایت داریم که نماز شب سبب سلامتی می شود. روزه گرفتن هم همینطور، کسی که روزه مستحبی را ترک کند ممکن است به بیماری مبتلا شود. در رابطه با روزه این خطاب به آدم های سالم است چون آدم های بیمار نمی توانند روزه بگیرند، روزه گرفتن او درست نیست. به انسان های سالم می فرماید روزه بگیر، یعنی روزه بگیر تا بیمار نشوی.
شاید هم مشغول شدن به مباحات بیش از اندازه، این هم بیش از اندازه سبب بیماری شود؛ چون سبب هَمُّ و غم می شود، هَمُّ و غم هم سبب بیماری می شود. حضرت عیسی (علی نبینا و آله و علیه السلام) می فرماید: کسی که هَمُّ و غمش زیاد بشود، (کسی که در مباحات خیلی زیاده روی کند) بیماریش هم زیاد خواهد شد.
آیا گناه سبب مستقیم بیماری است یا سبب غیر مستقیم؟
از مجموعه روایات استفاده می شود که، گناه سبب مستقیم بیماری نیست. چون روایات ما می فرماید که، اگر کسی مثلا خوردنِ گِل یا خوردنِ خون، سبب تحریک عرق جُذام است، سبب به هیجان آمدن ژن جُزام است و این ژنِ جُزام، سبب مستقیم بیماری است؛یا چیزهای دیگر سبب مسلّط شدنِ شیطان است. میکروب و ویروس، سبب مستقیم بیماری است یا مثلا می فرماید: گناه سبب افتادن سنگ رو سر انسان است. این معنایش این نیست که گناه سبب مستقیم بیماری است. سبب مستقیم بیماری، پرت کردن سنگ توسط شخص دیگر است، سنگ را پرت کرده روی سر طرف افتاده است. اینجا گناه به طور مستقیم سبب نشده که انسان بیمار بشود و سرش بشکند و بقیه چیز ها هم به همین شکل است. پس این گناه نوعا سبب غیر مستقیم بیماری است. چون این طوری نیست که کسی دروغ بگوید، این سبب بشود که انسان بیمار بشود. باید یک چیزی در این وسط قرار بگیرد؛ یا میکروبی وارد بدن بشود یا مثلا ویروسی وارد بدن بشود یا ژنی جهش بیابد و امثال اینها.
روایت بسیار ظریف و مهم
یک روایتی داریم خیلی ظریف در این زمینه وارد شده است. خیلی هم روایت مهمی است. می فرماید: «ان النفس تجری فی الانسان و هي حارة و تجري فيه وهي باردة. فإذا حلت به الحرارة أشر وبطر و ارتاح و قتل و سرق و نصح و استبشر و فجر و زنا واهتز و بذخ، و إذا كانت باردة اهتم وحزن واستكان و ذبل ونسي وأيس. فهي العوارض التي تكون منها الأسقام، فإنه سبيلها، ولا يكون أول ذلك إلا لخطيئة عملها فيوافق ذلك مأكل أو مشرب في إحدى ساعات لا تكون تلك الساعة موافقة لذلك المأكل والمشرب بحال الخطي
ئة فيستوجب الألم من ألوان الأسقام.»[1]
یعنی «نفس در انسان جریان پیدا می کند؛ در حالی که گرم است و گاهی جریان پیدا می کند، در حالی که سرد است. زمانی که گرمی در انسان حلول پیدا کند ؛ دل خوش می شود، تعدی می کند، احساس راحتی می کند و می کُشد و دزدی می کند و خوشحالی اش ظاهر می شود و فجور می کند و زنا می کند و می رقصد و دست و دل باز می شود و زمانی که سرد جریان پیدا کند؛ (همان انسان که مسرور و شاد و تجاوز و تعدی می کرد) مهموم می شود و اندوهناک می شود و خاضع می شود و پژمرده می شود و یادش می رود و مایوس می شود .و این، همان عوارضی است که سبب اسقام می شود. این عوارض ( هم و غم و اندوه و فراموشی و..) راه بیماری است. و ابتدای سردی نفس و آن چه قبل بروز سردی هست، گناهی است که انجام داده است. غذایی یا نوشیدنی با این گناه در یکی از ساعت ها موافق شده است. که آن ساعت با آن نوشیدنی یا خوردنی موافق نیست.»
توضیح روایت
1- نکته اول:
از این کلمه « النفس تجری فی الانسان» استفاده می شود که نفس در بدن انسان حالت جریان دارد، اعم از اینکه مانند خون مایع باشد، یا اینکه جریانش مانند جریان الکترون ها در سیم برق باشد. مهم این است که انتقال و جابجایی دارد. حالا بحثش بعداً خدمتتون عرض خواهد شد.
2- نکته دوم:
این عوارضی که الان خواندیم اینها هم سبب بیماری می شود، ابتدای تمامی این حالت ها و این عوارض، گناه است چون گناه مرتکب می شود؛ این حالت ها به وجود می آید. اولین چیزی که اتفاق میافتد گناه است، بعدش هم این عوارض.
3-نکته سوم:
خیلی معانی ظریفی این روایت دارد، خلاصه اولِ کار گناه، سبب بیماری نمی شود، گناه به طور مستقیم سبب بیماری نمی شود، این عوارضی که خواندیم به طور مستقیم سبب بیماری نمی شود، آنچه که سبب بیماری می شود، یک غذایی است. خوردنِ غذا بعد از گناه کردن، این غذا موجب بیماری می شود، این غذا در ساعتی خورده شده که موافقِ بدن نیست، غذایی که خورده شده موافقِ بدن نیست.
4-نکته چهارم:
بحثی راجع به ساعت داریم، می فرمایند: اون ساعت موافق نیست، یعنی چی ؟ ما می دانیم یک ساعت هایی است که یک غذایی در اون ساعت موافق است، مثلا ساعت صبح خوردن غذای سنگین موافق است، چرا؟ چون انسان بعدش فعالیت دارد، غذا هضم می شود و از بین میرود. و ساعت شب ساعتِ موافق با غذای سنگین نیست، ساعتِ موافق با غذای سبک است. کسی که در ساعت شب و در شب غذای سنگین بخورد ممکن است سبب بیماری بشود، آن ساعت موافق نیست برای آن غذا، غذای سنگین.
نکته پنجم: می فرماید که: کسی است که گناه می کند، بعد اون گناه، موافقِ با یک غذایی است، اون غذا موافقِ بدن نیست بخاطر گناه. به سبب گناه این غذا موافق نیست.
سؤال این است که تغییر و دگرگونی در چه چیزی اتفاق می افتد؟ در غذا ؟ غذایی که سنگین نیست، سنگین می شود؟ یا دگرگونی در ساعت است، ساعتی که موافق است، بخاطر گناه موافق نخواهد بود ؟
پاسخ: احتمال سوم در مسئله این است که بگوییم ،گناه علاوه بر ساعت، غذا را طوری قرار می دهد که موافق بدن نیست. این دو تا دست به دست هم می دهند؛ گناه و ساعت. دست به دست هم می دهند و سبب می شوند، آن غذا موافقِ بدن نباشد. حالا کدام یکی از این ها درست است؟ احتمالِ بیشتر، این است که ساعت تغییر می کند، ساعت بدن تغییر می کند، ساعت بیولوژیک بدن تغییر می کند. ساعت تغییر می کند نه غذا. غذای سبک، سنگین نمی شود، غذای سنگین، سبک نمی شود. ساعت بخاطر گناه تغییر می کند. چون در روایت می فرماید: گناه سبب شد که ساعت موافق نباشد؛ پس دگرگونی و نسبیت و تغییر در ساعت است، در خودِ غذا نیست. اینطور نیست که غذا تبدیل بشود به غذای سنگین و غذای غیر موافق، این ساعت ممکن است تغییر کند. وقتی انسان گناه می کند، بدنش در حالی قرار می گیرد که آمادگی دریافت غذا را ندارد؛ چه سنگین و چه سبک. هر غذایی که بخورد بیمار می شود. بخاطر گناه هر غذایی که انسان بخورد بیمار می شود. پس در حقیقت نسبیت در ساعت است، در غذا نیست.
به همین مقدار اکتفا می کنیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
منابع؛
[1] بحار الأنوار، علامه مجلسي، ج58، ص30۲، ط دارالاحیاء التراث
معجون خانگی برای درمان کبد چرب
در اهمیت کبد، به عنوان یکی از مهمترین اندامهای بدن، جای بحث وجود ندارد. عملکرد کبد شامل کمک به گوارش غذای مصرفی و از بین بردن تمام چربیها و سموم وارد شده به اندامهایمان است.
به گزارش فرارو، نقش کبد در سلامت کل بدن حیاتی است، اما تمام مواد سمی و غذاهای فرآوری شدهای که دفع میکند، بر سلامت خود کبد اثر منفی میگذارد. بنابراین زمانی که کبد به درستی فعالیت خود را انجام نمیدهد، سلامت کل بدن تهدید میشود.از این رو، باید به سلامت کبد اهمیت دهید تا سلامت کل بدن را تضمین کرده باشید. برای این کار کافی است گاهی اوقات سموم کبد را از بین ببرید که به این منظور، ما نوشیدنی مفیدی را به شما معرفی میکنیم که به راحتی قابل تهیه و مصرف است.
مواد مورد نیاز و طرز تهیه و مصرف
۱۲۵ گرم کلم پیچ تازه
یک تکه زنجبیل – دو سانتی متر
۲۵ گرم کرفس
۱۰ گرم نعناع
۲۵۰ گرم گلابی تازه
یک عدد لیمو ترش
۵۰۰ میلی لیتر آب
در ابتدا باید گلابی، کلم پیچ، کرفس و زنجبیل را خرد کنید. سپس آنها را درون یک مخلوط کن ریخته و با یک لیوان آب مخلوط کنید تا خوب ترکیب شوند.
در مرحله بعد، بقیه آب، نعناع و آب لیمو را به ترکیب اضافه کرده و دوباره هم بزنید. سپس آن را درون یک لیوان ریخته و میل نمایید. بهتر است این نوشیدنی را دو نوبت در روز – صبح و عصر – مصرف کنید.