علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلی الله علیه واله):
پاسخ
✅چرا نمازصبح میخوانیم؟
صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان میماند.
✅چرانمازظهرمیخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه میشود.
✅چرا نمازعصر میخوانیم؟
عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستورخداییم.
✅چرا نماز مغرب میخوانیم؟
مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.
✅چرا نماز عشا میخوانیم؟
خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد
منبع:
علل الشرایع شیخ صدوق،ص ۳۳۷
بزرگترین مدیتیشن ما نمازه.
تو نماز چکار میکنی؟
✅ اول وضو میگیری
دقیقا کجا؟
نقاط حساس بدن که چاکراهای انرژی اونجاهاس.
بعد میگن آب وضو باید سرد باشه.
????صبح زود پا میشی درس بخونی آب به صورتت نزن فایده نداره.با آب سرد وضو بگیر.هشیار میشی
✅ بعد رو به مرکز مغناطیسی زمین می ایستی
میگه لباس تمیز تنت کن،موهاتو شونه کن،عطر بزن،یه جای خلوت
عین کسی که داره میره مهمونی
✅ بعدش میگی: «الله اکبر»
خدا از همه بزرگتره.
مامان،بابا،درس… همه برن کنار
فقط خودتو الله
✅ بعد شروع میکنی به حمد
خدارو گفتن….بعد میرسی به یگانگی خدا
اینجا که رسیدی عظمت خدا رو میبینی
✅ تعظیم میکنی
پیامبر عظمت خدا رو دید به تعظیم افتاد
من و شما به تعظیم میفتیم بلکه عظمت خدا رو ببینیم
✅ حالا سر برمیاری
اینجا یکی از زیباترین گزاره های نماز اتفاق می افته.خدا داره با بنده ش عشقبازی میکنه
تو گفتی:«سبحان ربی العظیم و بحمده»؟ پاک و منزهی…عجب خدایی دارم ..بینظیره
خدا این تیکه از زبون تو حرف میزنه:
«سمع الله لمن حمده»
خدا میشنوه صدای کسی که داره حمدشو میگه ها! بارک الله دارم میشنوم…بیشتر!
یه نظر دیگه..دیگه آدم میتونه بایسته؟
✅ به خاک میفتی
حالا یه پله بالاتر از عظمت
«سبحان ربی الاعلی و بحمده»
بلند میشی میگی «الله اکبر»
دوباره میفتی
حالا میخوای پاشی.میتونی پاشی؟نمیتونی
✅ میگی «بحول الله و قوته اقوم و اقعد»
مگه خودش دستمو بگیره…نمیتونم پاشم
✅ رکعت دوم شهادت میدی
شهادت یعنی شهود…یعنی دیدن
یعنی شهادت میدم هیچی جز خدا نیست چون من هیچی جز خدا نمیبینم…من فقط دارم خدارو میبینم
✅ رکعت سوم لحنت عوض میشه…دیگه فقط ذکر میگی
پاک و منزهه…حمدم فقط مخصوص اونه…خداییم جز اون نیس…از همه ام بزرگتره
حس میکنی پله پله داری میری بالا
✅رکعت آخر سلام میدی
به کی سلام میکنن؟به کسی که ببیننش
«السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»
پیامبرم که اینجاس!
سلام بر بندگان صالح!همه هستن
«السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سلام برشما..به کی داری سلام میدی؟
به شاهدان روز قیامت..ملائکه،اولیاء،اوصیاء
همه اومدن دارن نگاهت میکنن
حالا نمازت تموم شده ولی نمیتونی دل بکنی
اینجا یه نماز خون حرفه ای امام زمان میگه چیکار کن؟
✅ دو تا سجده شکر برو
مث یه عاشق و معشوق که قرارشون تموم شده.معشوقشو سوار تاکسی میکنه اما نمیتونه دل بکنه.هی برمیگرده نگاش میکنه…
حالا یه نماز خون حرفه ای دیگه_حضرت زهرا_میگه:
✅ تسبیحات حضرت زهرا رو بگو
چون الان تو اوجی..میتونی از هواپیما بپری پایین؟
هرچی تو تسبیحات اربعه گفتی پله پله رفتی بالا..حالا برعکسش
دستتو میگیره برت میگردونه پایین.آرومت میکنه.میگه چندساعت دیگه دوباره میبینیش
چرا «لا اله الا الله»و نمیگی؟
تو تشهد شهادت دادی
*
یبار اگه نمازتو درست بخونی با هیچ لذتی عوضش نمیکنی
منبع:
علی اکبر رایفی پور
سخنان ایت الله ناصری در خصوص بهاییت
ایت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار کردند: بهائیت یک دین ساختگی نوظهور است که «المجالسه موثره»؛ وقتی انسان با این افراد ارتباط پیدا کرد، عقایدش سست می شود و رنگ دیگری به خود می گیرد؛ بنا براین حتی المقدور باید از مجالست با آنان دوری کرد و به نفع است که ارتباط با بهائیت منقطع گردد، مواردی که در آموزه های فرقه بهائیت گنجانده شده افراد را به قعر چاه گمراهی فرستاده و آنها را گرفتار می سازد، بهائیت برای خود احکامی را هم به گمان خویش نازل شده می داند، به عنوان نمونه یکی از احکام آنها در خصوص ازدواج این است که بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم مانند مادر و خواهر و … حلال است.
از آنجایی که خطر این فرقه ضاله همواره در کمین جوانان است، علما و مراجع عظام تقلید هر کدام در اظهار نظر های جداگانه ای در خصوص بهائیت و معاشرت با اعضای این فرقه سخنانی را مطرح کرده اند تا دشمنان به اهداف و آرزوهای خود که تسلط بر مردم و بهره برداری مادی از جامعه به نفع قدرت های طاغوتی از طریق این فرقه است نرسند.
حضرت آیت الله ناصری از علمای گرانقدر جهان اسلام نیز نسبت به اقدام اخیر فائزه هاشمی واکنش نشان دادند.
آیت الله ناصری در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه اخیرا برخی افراد در کشور به بهائیت اهمیت می دهند و اقدام اخیر فائزه هاشمی رفسنجانی در رابطه با ملاقات افراد بهائی آزاد شده از زندان، نظر شما در خصوص بهائیت چیست؟
اظهار کردند: بهائیت یک دین ساختگی نوظهور است که «المجالسه موثره»؛ وقتی انسان با این افراد ارتباط پیدا کرد، عقایدش سست می شود و رنگ دیگری به خود می گیرد؛ بنا براین حتی المقدور باید از مجالست با آنان دوری کرد و به نفع است که ارتباط با بهائیت منقطع گردد.
پدر جان،دعاکن تا بفهمم
مواظب باشید عاق والدین نشوید وپدرومادر نفرینتان نکنند وبگویند:خدایا من ازاین فرزندم نمی گذرم.
یک وقت خیره خیره به پدرومادرتان نگاه نکنید.حالا اگر آنها سر شما داد زده اند نباید کاری کنی.
پدر حاج شیخ عباس قمی"صاحب مفاتیح الجنان"،پای منبر حاج شیخ غلامرضا نشسته بود.حاج شیخ غلامرضا داشت از روی کتابی که شیخ عباس قمی نوشته بود{مفاتیح}مسئله می گفت.پدر حاج شیخ عباس قمی،نمی دانست این کتاب را پسرش نوشته،وحاج شیخ عباس هم چیزی به اونگفته بود.
حاج شیخ عباس آمد در گوش پدرش چیزی بگوید،ناگهان پدرش گفت:بیا بشین ببین حاج شیخ غلامرضاچه می گوید،بیا بشین ویادبگیر وبفهم.حاج شیخ عباس گفت: پدر جان دعا کن بفهمم.
نگفت این کتاب را خودم نوشتم.نرفت به مادرش بگوید پدرم جلوی جمع این را به من گفت.خیره خیره به پدرش نگاه نکرد.فقط آهسته گفت:“پدر جان! دعا کن تا بفهمم”
پی نوشت:بخشی از سخنرانی مرحوم آیت الله مجتهدی
28اردیبهشت روزبزرگداشت کدام حکیم است؟
حکیم فیلسوف :خیام نیشابوری
حجه الحق، حكيم ابوالفتح عمر بن ابراهيم خيام نيشابوري، حكيم، فيلسوف، رياضيدان و منجّم قرن پنجم و اوايل قرن ششم ه-.ق است. سبب شهرت او به خيام معلوم نيست، احتمال داده اند كه پدرش خيمه دوز بوده است و به همين دليل او را “خيام” يا “خيامي” نام نهاده اند.
زندگي او در هاله اي از ابهام فرورفته و با افسانه هايي نيز آميخته شده است. عده اي مي گويند كه او در كودكي با خواجه نظام الملك و حسن صبّاح هم شاگردي بوده، گروهي ديگر به نقش او در ساختن زيج ملكشاه اشاره كرده اند كه هر دوي اينها خالي از اشكال نيست. از كهن ترين منابعي كه درباره خيام و زندگي او سخن گفته است، مي توان كتاب “ميزان الحكمه” از عبدالرحمان خازني، كتاب “الزاجر للصغار” از زمخشري، چهارمقاله عروضي و نيز نامه اي منسوب به سنايي غزنوي را نام برد.
معاصران او، وي را تالي حكمت ابوعلي سينا مي دانند و در احكام نجوم، قول او را مسلم مي شمارند. براي حكيم سفرهايي به سمرقند، بلخ، هرات، اصفهان و حجاز ذكر كرده اند. مشهور است كه در عراق و خراسان به تدريس حكمت و مطالعه در علوم رياضي مشغول بوده است. گفته اند در تدريس بخلي داشته است كه شايد به خاطر نيافتن شاگردي مناسب براي درك اين حقايق باشد.
با تمام فرزانگي، مردي تندخود بوده و به دليل آگاهي به حقايق و اظهار حيرت و سرگشتگي در حقيقت احوال وجود و ترديد در آخرت و ترغيب به استفاده از لذايذ موجود و حال و امثال اين مسايل، كه همه خارج از حدود ذوق و درك مردم ظاهربين است، مورد كينه ي علماي دين بوده است.
شهرت خيام به واسطه ي رباعيات اوست. البته در تعداد رباعيات منسوب به خيام جاي ترديد است. مضمون عمده ي غالب رباعيات او شك و حيرت، توجه به مرگ و فنا و تذكار ضرورت و اغتنام عمر است و از بعضي جهات افكار او با افكار ابوالعلاء معري، شاعر عرب، شباهت دارد و اين موارد شباهت قابل توجه است.
در تعداد رباعيات واقعي او بحث است. پيداست كه از قبل از قرن 9 و 10 ه-.ق، تعداد اين رباعيات در نسخ مختلف رو به فزوني نهاده و به جهات مختلف، هر رباعي كه گوينده ي آن مشخص نبوده و مضومنش با بعضي از گفته هاي خيام مناسب بوده به او نسبت داده اند. قديمي ترين مآخذي كه در مورد رباعيات او سخن گفته اند عبارتند از “تاريخ گزيده"، “مونس الاحرار"، “تاريخ جهانگشاي جويني"، “مرصادالعباد” و “تاريخ الحكماء” اثر شهرزوري.
خيام و مستشرقين: شهرت خيام فقط محدود به ايران نيست، بلكه افرادي چون “فيتز جرالد” انگليسي به ترجمه اشعار و رباعيات او پرداخته اند و از اين جهت، حكيم نيشابوري در اروپا نيز شهرت به سزايي دارد. رباعيات خيام به زبانهاي گوناگون پي درپي به چاپ رسيده است. از مشهورترين چاپهاي رباعيات او مي توان چاپ ژوكوفسكي، فردريش روزن، آربري و كريستين را ذكر كرد.
خيام در سال 509 يا 517 ه-.ق درگذشت و در صحن امامزاده محروق در شهر نيشابور به خاك سپرده شد.
چندآثارحکیم
- رساله اي در جبر و مقابله
- رساله في شرح ما اشكل من مصادرات اقليدس و همچنين مختصري در طبيعيات
- رساله در كون و تكليف
- رساله اي منسوب به او به نام “نوروزنامه”
- مجموعه رسائل عمر خيام
- الجواب عن ثلاث مسائل، الضياء العقلي، رساله في الوجود، رساله في كليه الوجود
- كتاب الزيج الملكشاهي
پای منبرخدا
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (14) وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (16) وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى (17) إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى (18) صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى (19)
حرف، حرف حساب است و گویندهاش خدای بینقص. واسطه هم پیامبری است که در دریافت و تبلیغ و تذکر کم نگذاشته است. پس مشکل چیست که برخی تذکر مییابند و به رستگاری میرسند، امّا باقی پشت میکنند و اهل شقاوت میشوند؟
دنیا! بله، ترجیح دنیا بر آخرت است که دامنگیر این انسانهای غافل و بینماز است. اگر تمام همّ و غمّشان دنیا نبود که آخرت را بر آن ترجیح میدادند و هم خود را پاک میکردند و هم اهل یاد خدا و نماز میشدند و درنهایت به فلاح و رستگاری میرسیدند.
پس ای شمایی که رستگار نشدید، بدانید که هر چه میکشید از این دنیاخواهی است و این یک قاعده است که هرکس دنیا را بر آخرت ترجیح دهد، بدبخت میشود و هرکس آخرت را در مقابل دنیا بخواهد، به رستگاری میرسد. این یک قاعده جدید نیست، بلکه از کتابهای آسمانی نخستین و بهخصوص صحیفههای ابراهیم و موسی علیهماالسلام بوده است، امّا کو گوشش شنوا؟
پی نوشت