ذهنیت منفی در روایات
يكی از زيان های فردی سوءظن اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم، هميشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود ديگر كسی را نمی يابد كه با او معاشرت كند، چون افراد بدبين به خاطر ترسی كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز اين كه گوشه نشينی اختيار كرده و دور از اجتماع زندگی كنند و به طور كلی روابط خود را با مردم قطع نمايند، چاره ای ندارند زيرا از همه می ترسند.
حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن لَم يَحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن كُلّ أَحَدٍ؛ كسی كه بدبين است از همه وحشت دارد. ۱
سوءظن غيبت قلبی است:
زيان فردی ديگری كه سوءظن دارد اين است كه گمان بد، خود نوعی غيبت قلبی است. علمای اخلاق سوءظن را يكی از مصاديق غيبت قلب می دانند، به اين معنی كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او غيبت كرده است و از ديدگاه دين مقدس اسلام، گذشته از ممنوع بودن گناه، فكر گناه نيز ناپسند است چون فكر گناه سبب می شود كه انسان صفای روح خود را از دست بدهد.
امير مؤمنان حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن كَثُرَ فِكْرُهُ فِي المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَيهَا؛كسی كه زياد در باره گناهان فكر كند گناهان او را به سوی خود می كشند. ۲
سوءظن نيز اين گونه است، زيرا اگر كسی نسبت به برادران دينی خود بدگمان شد و به اين بدبينی ترتيب اثر داد ـ يعنی در دل آن را پی گيری كرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غيبت قلبی می شود.
اختلال در امور اجتماع:
مردم بايد در معاشرت خود نسبت به يكديگر حسن ظن داشـته باشند، كه اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد چرخ زندگی از كار می افتد و ادامه فعاليت و همكاری برای مردم دشوار می شود، زيرا در اجتماعی كه مردم به يكديگر اطمينان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پايداری ميان خود برقرار سازند.
گسستن رشته الفت در اجتماع:
يكی از زيانبارترين نتايج سوءظن اين است كه رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بين آنان تفرقه و جدايی به وجود می آورد.
حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظّنّ لَم يتْرَكْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَليلٍ صُلْحًا؛بر هر كس بدگمانی غلبه كند هر گونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين می رود. ۳
تباه شدن عبادت و ايمان:
از مفاسد ديگری كه سوءظن دارد اين است كه سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از اين رو اميرمؤمنان عليه السّلام مردم را از عاقبت اين بلايی كه دامن گير افراد می شود بر حذر داشته و می فرمايد:
إيَّاك أنْ تسِيء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ يُفْسِدُ الْعِبادة و يُعظِّمُ الْوِزْر؛ از گمان بد دوری كنيد زيرا بدگمانی اثر عبادت را از بين می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد. ۴
و نيز فرمود: لااِيمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ؛ ايمان با سوءظن جمع نمی شود. ۵
و نيز حضرت می فرمايند: آفَةُ الدِّينِ سُوءُ الظَّن؛ سوءظن آفت و مخرب دين است. ۶
ورُوِيَ أَنَّ دَاوُدَ عليه السلام قَالَ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ وَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِك؛ روايت شده حضرت داود عليه السلام به خداوند عرضه می دارد خدايا: كسی كه تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقيقت به تو ايمان نياورده است. ۷
سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند ديگر:
اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْأُمُورَ و َيُبْعِثُ عَلیَ الشّرُور؛ بدگمانی درباره مردم كارها را درهم می ريزد و بدي ها را برمی انگيزد و مردم را به بدي ها و زشتي ها وامی دارد. ۸
خلاصه اين كه سوءظن مفاسد زيادی به دنبال دارد كه قرآن مجيد و ائمه معصومين عليهم السّلام از آن نهی كرده اند.
منبع:
۱-غررالحکم،ص254
۲-غررالحکم،ص186
۳-غررالحکم،ص264
۴-غررالحکم،ص263
۵-غررالحکم،ص264
۶-غررالحکم،ص263
۷-مستدرک،ج11،ص248
۸-غررالحکم،ص263
رابطه محاسبه نفس با افسردگی
هیچ پدیدهای در عالم نیست که مؤمن با آن رابطۀ معنوی برقرار نکند. شاید خیلیها برخی بخشهای زندگی-مثل غذا خوردن یا خوابیدن یا ازدواج- را جدای از معنویت بدانند ولی مؤمن هیچ بخشی از زندگی را غیرمعنوی نمیداند، کمااینکه برای این بخشهای زندگی هم ذکر وارد شده است. اصلاً ما در بستر همین زندگی طبیعی و روال عادی و مادی زندگی است که به خدا میرسیم.
هیچ قسمتی از زندگی ما نیست که از دیانت و معنویت خارج باشد و به دین ربط نداشته باشد و خدا مستقیم و یا غیرمستقیم، برایش دستور نداده باشد. البته خدا همۀ دستورات را بهطور شفاف به ما نمیدهد، گاهی باید ضجه بزنیم و توسل پیدا کنیم که «خدایا! تکلیف مرا به من بفهمان که بدانم بین این اقدامات، کدامش را باید انجام دهم؟ کدامش را بیشتر دوست داری؟»
یکی از دستورات بسیار مهم دین که آن را برای ایام نوروز پیشنهاد میدهیم محاسبه نفس است. البته دستور محاسبۀ نفس در پایان هر روز باید انجام بگیرد اما حداقلش این است که انسان سالی یکبار بنشیند و خودش را محاسبه کند؛ همانطوری که ادارات در آخر سال، اموال خود را محاسبه و جمعبندی میکنند.
محاسبۀ نفس سه اثر مهم دارد:
محبوب خدا شدن:
اولین اثر محاسبه نفس این است که آدم محبوب خدا میشود. همینکه مینشینی از خودت حسابرسی میکنی، خدا به تو علاقه پیدا میکند. چون خدا از انسان مراقب و حسابگر خوشش میآید. مراقبت هم یعنی همان تقوا؛ و محاسبۀ نفس هم یکی از ارکان این مراقبت است.
محاسبۀ نفس، ارتباط انسان را عمیقاً با خدا برقرار میکند. وقتی شروع به محاسبه نفس میکنی، احساس میکنی خدا به تو نزدیکتر شده و فهم تو را افزایش داده است.
اقدام برای رفع عیوب:
اثر دوم محسابۀ نفس این است که انسان به عیوب خودش آگاه میشود و به گناهان خودش احاطه پیدا میکند. و خودبهخود به این سمت میرود که عیبهای خودش را برطرف کند(مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَف…غررالحکم/ص648)
اگر مدام محاسبۀ نفس کنیم و به عیوب خودمان نگاه کنیم، افسرده نمیشویم؟
نه؛ چون ما در این کار تنها نیستیم، بلکه در آغوش خدا به عیوب خودمان میپردازیم و از خدا میخواهیم عیوبمان را برطرف کند، مثل بچهای که لباسش کثیف شده و به آغوش مادرش پناه میبرد و گریه میکند. و خدا قطعاً بیشتر از یک مادر، بندگانش را دوست دارد.
حساب آسان در قیامت:
اثر سوم محاسبۀ نفس این است که هر کسی در دنیا محاسبۀ نفس کند، روز قیامت از او آسانتر حسابرسی میکنند. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: روز قیامت پنجاه ایستگاه محاسبه هست که در هر کدام، آدم را هزار سال نگه میدارند(کافی/8/143) اما کسی که در دنیا اهل محاسبۀ نفس بوده، از این مواقف، آسان عبور میکند.
خوب است در مساجد، برای سکوت و تفکر و محاسبۀ نفس، یک وقتی را در کنار نماز اختصاص دهند. مثلاً بعد از نماز بگویند: «حالا پنج دقیقه محاسبۀ نفس کنید» خودِ فکر کردن، بهترین عبادت است. البته در وقت تفکر، نباید به سراغ حسرت از گذشته یا غصۀ آینده برویم یا به حساب دیگران برسیم! باید به احوال نفس خودمان فکر کنیم.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: محاسبۀ نفس خودت را یادداشت کن «…فَیَجْمَعَ ذَلِکَ فِی صَدْرِهِ أَوْ فِی کِتَاب؛ غررالحکم/ص453» محاسبۀ نفس کن و بنویس؛ جمعبندی آنرا هم به عهدۀ خدا بگذار! یعنی بعد از حساب و کتاب، صادقانه به خدا بگو: «خدایا! من از پسِ این نفس بر نمیآیم! نمیتوانم درستش کنم، خودت درستش کن!»
یکی از وجوه معنویت نوروز این است که ما در پایان هر سال، نفس خودمان را محاسبه کنیم. مثلاً در محاسبۀ نفست بگو: «من چند سال از عمرم را گذراندهام؟ چه خلقیات و رفتارهایی دارم؟ این کارها را برای چه انجام دادهام؟ در این ده-بیست سالی که از عمر تکلیف من گذشته، چه تغییری در خودم ایجاد کردهام؟ چرا خطاهای من تکرار شده؟»
چون آدم وقتی مرتکب خطایی میشود باید متوجه نقطه ضعف خودش بشود و آن خطا را تکرار نکند.
منبع:
پناهیان ،حرم رضوی ۹۵.۱۲.۲۷
روغن سوخته را نذر امام زاده کن
میتوانی از تفریحت سودی ببری که خیلیها از عبادتشان نمیبرند!
چطور با نشاط و تفریح خودمان میتوانیم آخرت بهدست بیاوریم؟
یکی با تغییر نیتمان، یکی با تغییر نگاهمان!
اگر نگاهت به بهار، محبت خدا به تو باشد، آنوقت بهار برایت یک فصل معنوی خواهد بود
۹۹درصد دینداری به نیت است!
امام علی(علیه السلام): آدم با «نشاط خودش» میتواند آخرت بخرد!
دنیا بر اساس نگاه و نیت ما تغییر خواهد کرد.
اگر نگاه کسی به بهار، محبت خدا به خودش باشد، آنوقت بهار برای او یک فصل معنوی خواهد بود. آدم میتواند تعطیلات و تفریحاتش را با نیت خودش، سرشار از عبادت کند. همۀ اینها فرصتهایی برای بندگی است.
اگر نیت کسی در تعطیلات نوروز بهرهگیری برای معنویتش باشد، خدا فضا را بر اساس نیت او نورانی خواهد کرد، و او از تفریحش سودی میبرد که خیلیها از عبادتشان نمیبرند!
مهمترین کاری که ما در این عالم میتوانیم انجام دهیم، نیت کردن است. نیت مؤمن از عمل او بهتر است(عدهالداعی/۲۷) ما با نیتهای خودمان خیلی بیشتر از اعمال و کارهای خوبمان میتوانیم عالم را تحت تأثیر قرار دهیم.
ما برای تفریح خودمان هم میتوانیم نیت قربه الی الله داشته باشیم. خُب شما که میخواهی به تفریح بروی، بگو: «خدایا! بهخاطر تو به تفریح میروم!» روغن سوخته را نذر امامزاده کن؛ خدا از تو قبول میکند! البته بعضیها نمیتوانند اینطور نیت کنند و میگویند: «من که بهخاطر خودم دارم به تفریح میروم، چطور بهخاطر خدا نیت کنم؟!»
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در ذیل آیه «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا»(قصص/۷۷) فرمود: یعنی سلامتی، قدرت بدنی، جوانی، فراغت و نشاط خودت را فراموش نکن که تو با اینها میتوانی آخرت بخری(امالی صدوق/۲۲۸) یعنی آدم با نشاط و تفریح خودش هم میتواند آخرت بخرد! یعنی بهخاطر خدا به تفریح بروید و نشاط داشته باشید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) میفرماید: اینکه با خانمت بشینی و صحبت کنی، ثوابش از اعتکاف در مسجدالنبی هم بالاتر است(مجموعۀ ورّام/۲/ ۱۲۲)
چگونه با نشاط و تفریح خودمان میتوانیم آخرت بهدست بیاوریم؟ یکی بانیت خودمان و یکی هم با نگاه خودمان. مثلاً شُکر که اینقدر ارزش دارد، وقتی در دل انسان میآید که نگاهش درست شود. خدا میفرماید همینکه بندهام بفهمد من این نعمت را به او دادهام، اینرا بهعنوان شکر، از او قبول میکنم(کافی/۲ /۹۶)
خانمی که در خانه غذا درست میکند، نیتش این باشد که «بهخاطر خدا غذا درست میکنم؛ میخواهم بهخاطر خدا به خانوادهام خدمت کنم» آنوقت چقدر این غذا نورانی و متفاوت میشود!
یکی از آثار معنویت این است که ایمان به غیب(چیزهای پنهان) داشته باشیم، و یکی از چیزهای پنهان، همین نور و اثر نیت اعمال است.
شما میتوانید با نیت خیر خودتان کلی ثواب بخرید. مثلاً نیت کنید که «ای کاش نوروز امسال میتوانستم به حرم امام رضا(علیه السلام) بروم» یا «ای کاش در مشهد یک هتل داشتم و دو هزار نفر را در ایام نوروز به زیارت میبردم» اینها خیالپردازی نیست، اینها دعا و نیت خیر است و حدّی هم ندارد!
خیلی بد است اگر ما فکر کنیم که مذهبی و دیندار بودن فقط به انجام رفتار خوب و مرتکب نشدن رفتار بد است؛ این شاید یکدرصد ماجرا باشد ۹۹درصد دینداری به نیت است! البته این هم درست نیست که بگوییم «دلت پاک باشد، اگر رفتارت هم خراب بود اشکال ندارد!» دل پاک، به اصلاح رفتار اهمیت میدهد.
اگر ما دینداری را غالباً به نیت بدانیم، با نیت خودمان سفری خواهیم کرد که در مقام عمل هم توفیقاتمان زیاد میشود.
نیت کردن مثل دویدن و بازی بدون توپ در زمین فوتبال است. آنجاهایی که بدون عمل، نیتهای خوب دارید و آنجاهایی که با اعمال سادۀ روزمرۀ خودتان نیتهای خوب دارید، همانجاست که نورانی میشوید و توفیق اعمال ویژه و قدرت ترک گناه پیدا میکنید!
اگر واقعاً «نیت خوب خیلی ارزش دارد» پس اول باید مسئولین مملکتی به این حرف گوش کنند و نیت خوب داشته باشند. و الا مردم حق دارند که بگویند: «اگر نیت اینهمه خیر و برکت دارد، خُب مسئولین مملکتی نیت قربه الیالله کنند و اینقدر حقوقهای بالا نگیرند!»
منبع:
سخنان آقای پناهیان حرم رضوی
۹۵.۱۲.۲۶
کاهش اثر لقمه حرام
يكي از توابع و نتايج خوردن لقمه حرام، ضايع شدن حق خداوند است، چرا كه انسان با انجام اين معصيت، از اوامر الهي سرپيچي كرده و به حريم محرمات الهي تجاوز نموده است.
لقمه حرام آثار سوئی دارد که اگر این آثار هر چه زودتر از بین برده نشوند خسران دنیا و آخرت را برای انسان به همراه خواهد داشت. براي پاك كردن روح و جسم از تأثيرات سوء و ويرانگر لقمه حرام بايد در اموري جهد و كوشش شود تا راه تكامل روح و نفس هموار شود.
این امور عبارتند از:
1ـ احياء حق الله
يكي از توابع و نتايج خوردن لقمه حرام، ضايع شدن حق خداوند است، چرا كه انسان با انجام اين معصيت، از اوامر الهي سرپيچي كرده و به حريم محرمات الهي تجاوز نموده است و حقي را كه خداوند بر عهده او داشته ضايع و پايمال نموده است. حال براي احياء نمودن اين حق، تنها راه توبه و استغفار است و به قول امام علي «عليه السلام» هيچ شفيعي بهتر از توبه نيست «لاشفيع انجح من الأستغفار»(1)، و خداوند خود اين راه را بر ما هموار نموده، آنجا كه مي فرمايد: فمن تاب من بعد ظلمه و أصلح فان الله يتوب عليه(2), كسي كه بعد از ظلمش توبه كند و به اصلاح گذشته بپردازد، خداوند توبه اش را مي پذيرد. همچنين از رسول گرامي اسلام «صلي الله عليه و آله» نقل شده: «من اكل لقمة من الحرام فقد باء بغضب من الله فان تاب تاب الله عليه و ان مات فالنار اولي به»(3). كسي كه لقمه اي از مال حرام بخورد مورد خشم و غضب الهي قرار مي گيرد، پس اگر به درگاه خداوند توبه كند، خداوند توبه او را مي پذيرد، ولي اگر بدون توبه از دنيا برود مستحق آتش دوزخ است.
2ـ اداء حق الناس
يكي از اموري كه در اسلام مورد تأكيد و اهتمام قرار گرفته است، حفظ و حرمت اموال ديگران است و خداوند با صراحت، صاحبان ايمان را از اين كار ناپسند نهي مي كند يا أيها الذين آمنوا لا تأكلوا اموالكم بينكم بالباطل(4), اي كساني كه ايمان آورده ايد اموال خود را از طريق باطل و نا مشروع نخوريد. در حديثي پيامبر «صلي الله عليه و آله» مي فرمايد: «حرمة مال المسلم كحرمة دمه»(5), احترام اموال مسلمانان، برابر با حرمت و احترام خون آنان است حال با توجه به چنين اهميتي بايد بيان شود كه تنها راه رهايي از حقوق ضايع شده ديگران، اين است كه صاحب حق، راضي شود و حقش به او برگردانده شود.
روزي شخصي از امام باقر «عليه السلام» سئوال كرد: من مدت زماني والي و حاكم (از طرف بني اميه) بر مردم بوده ام، آيا مي توانم توبه كنم؟ حضرت فرمود: نمي تواني توبه كني مگر اين كه حق هر كسي را كه ضايع كردي به او برگرداني.(6) به همين خاطر است كه حضرت علي «عليه السلام» مي فرمايد: «جعل الله سبحانه حقوق عباده مقدمة لحقوقه فمن قام بحقوق عباد الله كان مؤدياً الي القيام بحقوق الله»(7), خداوند حقوق بندگان را بر حقوق خودش مقدم كرده، از اين رو كسي كه حق بندگان را ادا نمايد، حقوق خداوند را هم ادا خواهد كرد. پس اگر كسي هيچ حق الله اي به عهده اش نباشد، ولي حق الناس بر عهده اش باشد بخشيده نمي شود تا آن شخص از حق خودش بگذرد و راضي شود.
3- انجام مستحبات
تا كنون بررسي شد كه براي پاك شدن از تأثيرات لقمه حرام چه اموري بر ما واجب است، ولي امور مستحبي هم وجود دارد كه به واسطه آن، اثرات لقمه حرام در وجود انسان به كلي از بين مي رود و راه كمال و سعادت هموارتر مي شود، از جمله: سختي دادن بدن و جسم در حدي كه اثرات بوجود آمده از آن راه و قوايي كه از راه حرام رشد كرده به كلي از بين برود.
اما اگر لقمه حرام به صورت ناخواسته خورده شود و انسان بدون قصد و از روي جهل و بي اطلاعي در مال حرام تصرف كند و از آن بخورد، فقط نسبت به حق الله، حقي به عهده اش نيست. چرا كه با علم و عمد صورت نگرفته است ولي حق الناس و تأثيرات وضعي آن، به حال خود باقي است كه بايد نسبت به آن اهتمام بورزد.
اگر مي داند اين غذاي حرامي كه خورده از كجا و از چه كسي است و توانايي دست رسي به آن صاحب مال را دارد حتما بايد او را پيدا كند و حق او را به وي اگر زنده است و به ورثه اش اگر از دنيا رفته بپردازد و از او و يا ورثه اش رضايت و حلاليت بطلبد.
اما اگر هيچ راهي براي دست يابي به صاحب مالي كه حق اش ضايع شده نداشته باشد و نمي داند از چه كسي و كساني است. مي بايست به همان اندازه و يا مقداري كه كه توانايي دارد از طرف صاحبان مال ضايع شده صدقه به فقرا بپردازد و براي آن ها دعا و طلب مغفرت از خدا كند. البته در برخي موارد كه يقين دارد غذايي كه مصرف كرده، حرام است، مي بايست مقدار پول آن را با حاكم شرع و مرجع تقليد مصالحه كند و يا اذن بگيرد. از باب نمونه در مورد غذا خوردن از خانه كسي كه خمس مال خود را نمي دهد و يا مالش مخلوط به حلال و حرام است، چه خانه پدري باشد و چه غير آن، وقتي از مراجع سؤال ميشود كه تكليف چيست؟ مي فرمايند اگر يقين داريد اموالي كه تحت تصرف شما قرار مي گيرد از مال حرام، تهيه شده، تصرف جايز نيست، مگر آن كه با اجازه حاكم شرع، مال حرام يا مقدار خمس مال را جدا كند (و به حاكم شرع پرداخت كند(8)
البته توجه به اين نكته حائز اهميت است كه از نظر شرعي در اين گونه موارد تحقيق و تفحص لازم نيست كه ببيند اين غذايي كه مي خواهد مصرف كند حلال است يا حرام، خمس داده است يا نه، خمس به آن تعلق گرفته يا نه؟ به همين منظور اكثر مراجع فرموده اند تا يقين به حرام بودن آن نداشته باشيد تصرف را جايز مي دانند.(9)
نتيجه آن كه از نظر اخلاقي آدمي بايد قبل از هر چيز بايد مواظبت بر غذاها و لقمه هايي كه مي خواهد مصرف كند داشته باشد كه حرام يا شبهه ناك نباشند كه به سختي و درد سر بيفتد و اگر از روي ناچاري و يا جهل و بدون قصد اين امر اتفاق افتاد اولا بايد يقين به حرمت داشته باشد و اعتنا به شك نكند.
ثانيا اگر امكان دارد حق صاحبانشان را بپردازد و از او حلاليت بطلبد
و ثالثا در صورت يقين به حرام بودن و عدم دست رسي به صاحب آن به مقداري كه مصرف كرده با حاكم شرع مصالح و مقدار پول آن را پرداخت كند.
پی نوشت ها:
1. آمدي، غرر الحكم، مكتب الاعلام الاسلامي، ح3833.
2. مائده:39.
3. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، دارالاحياء التراث العربي، ج100، ص 12.
4. نساء:29.
5. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحكمة، ج2، ص 683، ح24296.
6. كليني، محمد بن يعقوب، اصول كافي، دار الأضواء، ج2، ص331، باب ظلم. و مجلسي، بحار الانوار، ج57، ص 329.
7. امام خميني، سيد روح الله، چهل حديث، بحث توبه، نراقي، ملا احمد، معراج السعادة، بحث توبه.
8. ر.ک: امام خميني، سيد روح الله، استفتائات، دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين، 1366، ج1، ص 414 و 415. و سوال 209 و 212.
9. ر.ک: امام خميني، سيد روح الله، استفتائات، ص 413 و 414. همچنين خامنه اي، سيد علي، اجوبه الاستفتائات، ص 196 و 197.
طبیب مهربانی
پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) طبیبی بود که جهل و بی دینی مردم را دوا میکرد. این طبیب، همانگونه که برای معالجه بیمارانش، باید مهربان باشد و لبخند بزند، همانگونه نیز باید جدیت و تحکم داشته باشد، و این دو رویه مکمل هم هستند.
یکی از وصفهایی که در نهجالبلاغه در مورد پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده، طبیب بودن است: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ؛ طبیبی بود که با طب خود در گردش بود.»[1] لذا پیامبر طبیب بود، نه شلاق به دست، نه عسس، نه پلیس.
عنوان «طبیب» برای پیامبر(صلی الله علیه و آله) کنایه از این است که پیامبر همچون طبیی برای معالجه امراض روحی و بی ایمانی مردم اقدام میکرد و رسالت خود را در این راستا میدید.
همانگونه که پزشک گاهی از تیغ و قیجی برای بهبود بیمارش استفاده می کند و این موضوع منافاتی با مهربانی و خیرخواهی او ندارد، طبیب روحی نیز ممکن است گاهی به مقتضای حال، از قهر و تندی استفاده کند.
در حدیثی از حضرت علی(علی السلام) آمده است که: «(پیامبر) داروها و مرهم هاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مى کند.»[2]
این نکته را باید اضافه کنیم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در محیطی شرک آلود، مبعوث شد و طبعا برای معالجه افراد گرفتار در محیط آلوده به شرک، به غیر از لبخند و مهربانی، به تحکم نیز نیاز است؛ چنانکه خدا به پیامبر خود دستور می دهد که برای هدایت و معالجه منافقان، که مسلمانی محکمی نداشتند، با تحکم، عمل کن: «اى پيامبر! با كافران و منافقان جنگ كن و بر آنان سخت بگير.»[3] این آیه به پیامبر دستور می دهد که لبخند و مهربانی، منافقان را جری تر میکند؛ بلکه باید با شدت عمل و تحکم، آنها را معالجه کرد.
میدانیم که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در مدینه حکومت اسلامی تشکیل داد و در این حکومت اسلامی، حتما حد و حدود الهی اجرا میشده است؛ چنانکه در کتاب وسائل الشیعه آمده است که کنیز سارقی را خدمت پیامبر آوردند؛ ام سلمه از پیامبر درخواست کرد که آن کنیز معاف شود، ولی پیامبر اسلام این درخواست را رد کرد و فرمود که حدود خدا تعطیل بردار نیست.[4]
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) طبیب روحی بود و این طبیب بودن به معنای به کار بردن لبخند و مهربانی در همه حالات نیست؛ بلکه گاهی برای معالجه دردهای روحی مردم، باید تحکم نشان داد، و این تحکم، در راستای لبخند و مهربانی و تکمیل کننده آن است.
پی نوشت:
[1]. منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة( خوئى)، هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله / حسن زاده آملىٍ، حسن و كمرهاى، محمد باقر، محقق / مصحح: ميانجى، ناشر: مكتبة الإسلامية، سال چاپ: 1400 ق، ج21، ص128.
[2]. همان.
[3]. منافقون/ 9.
[4]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن ، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم ، 1409 ق ، ج28، ص43.
ادای قرض و نسخه ی پیامبر(صلی الله علیه و آله)
«معاذبن جبل» گوید: روز جمعه ای از نماز با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بازماندم، حضرت فرمود: چه عاملی تو را از نماز جمعه بازداشت؟
عرض کردم. ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)! یوحنای یهودی طلبی از من داشت و جلو درب خانه در انتظارم بود . ترسیدم که مرا باز دارد حضرت فرمود: آیا دوست داری که خدا قرض تو را رد نماید؟
گفتم: آری ای رسول خدا. حضرت فرمود: آیه 25 و 26 سوره آل عمران «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ *تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ ۖ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ ۖ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ »
را بخوان سپس دعا کن
«يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ رَحِيمَهُماَ تُعْطِي مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ وَ تَمْنَعُ مِنْهُمَا مَا تَشَاءُ اقْضِ عَنِّي دَيْنِي وَ فَرِّجْ هَمِّي »
ای رحمان دنیا و آخرت، ای رحیم دنیا و آخرت، به هر که بخواهی عطا می کنی و از هر که بخواهی منع می نمایی، بدهکاریم را ادا کن.
هرگاه چنین کنی اگر به گنجایش زمین از طلا قرض داشته باشی، خداوند ادا فرماید.
منبع :
مستدرک الوسائل : ج 13 ص 29
عدة الداعي ابن فهد حلي : ص 54