از خدا چه بخواهیم؟
انسان در همه امور محتاج خداوند است و برای برآورده شدن حاجت نباید متکی به وسایل و وسایط عادی و ظاهری باشد. هر چه هست از خداست، هر چند خداوند نعمتهای خود را با واسطه به بندگان می رساند.
در حدیث قدسی آمده است: خداوند به موسی فرمود: «هر چه را که احتیاج داری از من بخواه حتی علف گوسفند و نمک طعامت را.»(1) امّا بهتر است وقتی بنده محتاج در مقابل خداوندی بی نیاز می ایستد و از او درخواست می کند، نعمتهای بزرگ و ارزشمند بخواهد چرا که برای خداوند، اعطای نعمت هیچ زحمتی ندارد و کوچک و بزرگ آن نزد خداوند مساوی است.
در این فرصت بنا داریم با توجه به بیان قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام بدانیم که چه دعاهایی داشته باشیم و از خداوند چه بخواهیم.
هدایت به راه راست و مستقیم
اول اینکه از خدا بخواهید که راه صاف برود. این اولین دعا و بیشترین دعاست. (2) چرا که آدمی زود کج می شود و با یک پوست خیار آدم می افتد.
دعا کنیم که فکرمان توحیدی باشد. دعا داریم «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ»(3)پیغمبران ما دعا می کردند که خدایا، من و نسلم موحد و خدا پرست باشد و بت پرست نباشد…. مراقب مصادیق بت پرستی در زمانه خودمان باشیم
دعا برای ماندن در راه مستقیم
یکی از دعاهایی که از دعاهای واجب به حساب می آید که باید آن را روزانه داشته باشیم این است که بخواهیم از خط و راه مستقیم بیراهه نرویم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیم »
همه دعاها مستحب است و این دعا واجب است. روزی ده بار هم باید بخوانیم. هفده رکعت نماز میخوانیم، هفت تا «سبحان الله والحمدلله» است. ده تا حمد است و در هر حمدی «اهدنا» میگوییم. اینکه از خط خارج نشوم.
جای دیگر میگوید: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ» (4) از خدا بخواهیم که در راه مستقیم و درست وارد شویم و در آن راه باقی بمانیم ..
بعضیها اول کارشان خوب هستند، بد عاقبت می شوند. وارد حرم اهل بیت که میشویم این جمله آمده است: خدایا، یا امام رضا، میخواهم زیارت کنم. «رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ» با صداقت وارد شویم و با صداقت خارج شویم. این خیلی مهم است.
دعا کنیم که بت پرست نشویم
دعا کنیم که فکرمان توحیدی باشد. دعا داریم «وَ اجْنُبْنِی وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ» (5) پیغمبران ما دعا می کردند که خدایا، من و نسلم موحد و خدا پرست باشد و بت پرست نباشد…. مراقب مصادیق بت پرستی در زمانه خودمان باشیم
دعا برای افزایش علم و معرفت
«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً» (6)
در این آیه نکته ی بسیار جالب و مهمی دارد و آن اینکه؛ نمیگوید: «و قل رب زد علمی»، «زد علمی» یعنی لیسانس هستم، فوق لیسانس شوم. فوق لیسانس هستم، دکتر شوم.؛ نمیگوید: علمت زیاد شود. می گوید: خودت زیاد شوی. «زدنی» نه «زد علمی» خودت باید بزرگ شوی. افرادی سوادشان خوب است اما ظرفشان کوچک است. سر یک چیز جزئی قهر می کند. پیداست روحش کوچک است ولو باسواد است. و لذا می گوید: بگو خودم بزرگ شوم. نه سوادم زیاد شود!
اگر نفت زیاد شود باید گفت: قیف بزرگ شود. وگرنه اگر نفت زیاد باشد و قیف تنگ باشد باز دردسر است و نفتها می ریزد. انسان باید خودش بزرگ شود.
نمیگوید: علمت زیاد شود. می گوید: خودت زیاد شوی. «زدنی» نه «زد علمی» خودت باید بزرگ شوی. افرادی سوادشان خوب است اما ظرفشان کوچک است. سر یک چیز جزئی قهر می کند. پیداست روحش کوچک است ولو باسواد است. و لذا می گوید: بگو خودم بزرگ شوم. نه سوادم زیاد شود!
دعا پایداری و استقامت در راه حق
از خدا استقامت بخواهید. چون معلوم نیست این دینی که ما داریم در گردابها کم نیاوریم. یک حادثه رخ داد، چپ میشویم. لذا قرآن آیات زیادی دارد و میگوید: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا» (7) خدایا کج نشوم.
حتما تصدیق می کنید که افرادی بوده و هستند که ادعای دیانت و تدین می کنند اما وقتی یک صحنه ای، موردی، سود و منفعتی، هوی و هوسی پیش می آید، همه ی تدین خود را از بین می برد.
دعا برای رهایی از وسوسه های شیطان
نجات از وسوسه، «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ» (8) همزات همان «وَیْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (9) است. همزه، همزات، از چشمک هایی که شیطان به آدم می زند. اشاره هایی که می کند. حالا شیطان در قالب انسان یا در قالب جن، باید به خدا پناه برد، چون جاذبه هایی پیش می آید که این جاذبه ها مرا می برد. جاذبه ها دلبر است. باید به خدا پناه برد. این جزء دعاهاست.
نسل خوب از خدا بخواهیم
نسل خوب، «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً» (10)
یکی از سعادتهای هر پدر و مادری، داشتن فرزند صالح است که باعث سربلندی آنان در دنیا و آخرت می شود، به همین سبب ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ از خداوند درخواست فرزند صالح و مؤمن میکردند.
حضرت ابراهیم ـ علیه السّلام ـ بعد از حمد و ستایش خدا، برای داشتن فرزند، از خداوند میخواهد فرزندانش را از نمازگزاران قرار دهد.(11)
«ذریة طیبه» اولاد خوب، پسر یا دختر فرقی نمی کند. هیچ وقت به خدا نگوییم: به من دختر بده یا پسر بده، ما چه میدانیم دختر بهتر است یا پسر؟ تعیین نکنید. چرا برای خدا تکلیف تعیین میکنی؟ تو بندگی خود را بکن خدا بلد است خدایی کند. ما بندگی خودمان را فراموش میکنیم، خدایی کردن را به خدا یاد می دهیم.
منابع:
بیانات حجت الاسلام قرائتی در درس هایی از قرآن
1-شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 7، ص 32
2-فاتحه/6 3- (ابراهیم/35) 4-اسراء/ 80 5- ابراهیم/ 35 6-طه/114 7آلعمران/ 8- مؤمنون/97 9-همزه/1
10-آلعمران/ 38 11-ابراهیم، 50
گردنه بین مومن و بهشت!
هر کسی دوست دارد ببیند عاقبت کجا می رود و سرانجام او چه خواهد شد؟ این حقیقت در فطرت انسان وجود دارد که می خواهد پایان کار خود را بداند. شرایع الهی هم به این مطلب عنایت خاصی داشتند بطوری که از همان روز اول که پیامبران شروع به دعوت می کردند یکی از محورهای دعوتشان بحث معاد بود.
مفاهیم کلی و جزئی
موضوع معاد در دو بخش قابل بررسی است. یک بخش که در حد عامه مردم است و همه آن مطالب را متوجه می شوند و درک صحیحی از آن دارند. طبعاً این بحث سطحش مقداری پایین تر از سطح تخصصی و دقیق است. یک بخش هم در لابلای حرفها و نکاتی که فنی و دقیق و کلامی است نهفته است.
بنابراین سیاست کلی این است که هم عامه مخاطبین مد نظر باشند هم گاهی نکات دقیق و فنی کلامی هم در لابلای بحث وجود داشته باشد.
اما در مورد بحث معاد محورها به این ترتیب است: اهمیت و ضرورت، تعریف و اثبات یعنی دلائل معاد چه معاد جسمانی چه معاد به اصطلاح جسمانی- روحانی، چه حیات برزخی و چه حیات اخروی.
در مورد اهمیت و ضرورت معاد از دو منظر می توان بحث کرد:
1- یکی از منظر عقل،
2- یکی هم از منظر نقل.
برای اثبات ضرورت و اهمیت معاد دلایل مختلفی وجود دارد از جمله دلیل خطر محتمل. عقلا می گویند هر چه محتمل بزرگتر بشود احتمال ولو ضعیف تر هم بشود باید به آن توجه کرد. اگر محتمل بی نهایت شد دیگر این احتمال ولو قریب به صفر هم باشد خیلی بزرگ می شود.
برای اثبات ضرورت و اهمیت معاد دلایل مختلفی وجود دارد از جمله دلیل خطر محتمل. عقلا می گویند هر چه محتمل بزرگتر بشود احتمال ولو ضعیف تر هم بشود باید به آن توجه کرد. اگر محتمل بی نهایت شد دیگر این احتمال ولو قریب به صفر هم باشد خیلی بزرگ می شود
با توجه به اینکه بحث معاد و بحث سفر اخروی محتملش بی نهایت است یعنی حیات جاوید، زندگی جاودانه در بهشت یا جهنم است احتمال هر چقدر هم ضعیف باشد ولی همه عقلا می گویند باید به آن توجه کرد چون محتمل بزرگ است در حالی که این احتمال ضعیف نیست. البته احتمال برای خیلی ها احتمال نیست بلکه یقین است.
هر انسانی که ذره ای عقل داشته باشد احتمال قوی می دهد که بحث معاد و قیامت درست باشد. اگر ما باشیم و عقل ما چنین حکم می شود که وقتی محتمل بی نهایت شد به این احتمال ولو ضعیف هم باید اهمیت داد و توجه کرد.
همین مقدار راجع به منظر عقل در اهمیت ضرورت معاد کافی است. اما در بحث نقلی نزدیک به یک ششم آیات قرآن کریم راجع به معاد بحث کرده یعنی بیش از هزار آیه قرآن درباره معاد است که حکایت از اهمیت این بحث دارد. زیرا قرآن برای سعادت انسان آمده و مباحثی را مطرح کرده که باعث سعادتمندی انسان می شود.
یک سوم آیات قرآن راجع به توحید است. چون مهمترین عامل برای خوشبختی انسان این است که خدا را بشناسد آن هم با صفات واقعیش. لذا قرآن هم به این بحث خیلی توجه کرده اما یک ششم آیات قرآن به معاد پرداخته با دقت در این موضوع انسان متوجه می شود که قطعا بحث معاد در خوشبختی و سعادتمندی انسان بسیار موثر است.
از منظر دیگری هم می شود اهمیت این بحث را فهمید آن هم آثار ایمان به معاد و آثار تفکر درباره مرگ و قیامت است.
از منظر عقل فقط یک دلیل خیلی ساده و یک بحث خیلی عمومی را مطرح می کنیم. اگر انسان بخواهد مسافرت برود مثلاً بخواهد مشهد برود طبیعی است که از مدت ها پیش باید برنامه ریزی کند که چطور حرکت کند؟ ..
و خلاصه از مدت ها پیش برنامه ریزی می کند برای یک سفر کوتاهی که همه چیز آن برایش روشن است و می داند اما در عین حال از مدت ها پیش فکر می کند.
یک ششم آیات قرآن به معاد پرداخته با دقت در این موضوع انسان متوجه می شود که قطعا بحث معاد در خوشبختی و سعادتمندی انسان بسیار موثر است
در روایتی از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که بین مومن وبهشت 200 گردنه خطرناک وجود دارد که آسانترین گردنه ها مرگ است سپس فرمود: اگر 60 هزار ضربه شمشیر بر پیکر انسان وارد بشود برای او آسانتر از یک جذبه از جذبات مرگ است یعنی یک جان کندن سخت تر از 60 هزار ضربه شمشیری است که بر پیکر انسان وارد بشود.
پس چنین راهی و چنین سفری در پیش است. عقل حکم می کند انسان برای این سفر فکر بکند، برنامه ریزی بکند و ببیند چه نیازی دارد؟ چه زاد و توشه ای نیاز دارد؟ از گردنه ها چطور عبور و حرکت بکند و آنجا چه نیاز دارد؟
این فکر و برنامه ریزی حکم عقل است و در عین حال ضروری و قطعی است. هیچ کس نمی تواند بگوید من نمی خواهم این مسافرت را بروم یعنی به اختیار انسان نیست. پس باید این مسافرت را رفت و باید زاد و توشه هم برداشت ” فإن خیر الزاد التقوی ” بهترین زاد هم برای این راه تقوا است. در واقع این سخنان اگرچه برهان و استدلال بود ولی در قالب توضیح بیان شد.
خلاصه سخن:
انسان دوست دارد از آینده و سرانجام خود اطلاع داشته باشد. این شناخت و آگاهی او را با سفری طولانی و پر خطر با گردنه ها و موقف های فراوان آشنا می کند. نتیجه این شناخت برنامه ریزی برای رفع نیازها و همراه داشتن توشه لازم در این راه است که همه اینها ضروری و عقلانی است.
منبع : دکتر جعفری
چگونه یک گناه، عذاب به این سختی دارد؟
آیه (وَمَا أصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ…) بهترین آیه در قرآن مجید است. که توضیحاتی در مورد این آیه در ادامه می آید.
اسلام، اعمال بشر را عاملی مهم برای حوادث برمی شمارد و بر آن تأکید می ورزد؛ چنانکه می فرماید: «وَ مَآأَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ»؛ «هر مصیبتی به شما رسد، به سبب اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند.»
در حدیثی از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم که پیامبر گرامی خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«خَیْرُ آیَةٍ فِی کِتَابِ اللّهِ هَذِهِ الاآیَةُ یَا عَلِیُّ مَا مِنْ خَدْشِ عُودٍ وَلاَ نَکْبَةِ قَدَمٍ اِلاَّ بِذَنْبٍ وَمَا عَفَا اللّهُ عَنْهُ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ اَکْرَمُ مِنْ أنْ یَعُودَ فِیهِ وَمَا عَاقَبَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیَا فَهُوَ أعْدَلُ مِنْأنْ یُثَنِّیَ عَلَی عَبْدِهِ؛ این آیه (وَمَا أصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ…) بهترین آیه در قرآن مجید است. ای علی! هر خراشی که از چوبی [برتن انسان] وارد می شود، و هر لغزش قدمی، بر اثر گناهی است [که از او سر زده است] و آنچه خداوند در دنیا عفو می کند، گرامی تر از آن است که [در قیامت] در آن تجدید نظر فرماید، و آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده است، عادل تر از آناست که در آخرت، بار دیگر کیفر دهد.»
در مجازات اخروی یقینا تناسب میان جرم و جریمه منظور می شود اما این که چه جرمی از اهمیت بیشتری برخوردار است و چه جریمه ای متناسب با جرمی که شخص مرتکب شده است می باشد از حد درک و معرفت ما خارج است و خداوند بر اساس علم و احاطه کامل خود عمل خواهد کرد.
شاید این سؤال در ذهن ها خطور کند؛ آخر چگونه ممکن است که نتیجه ی یک گناه این همه خسارت، ویرانی و عذاب از جانب خداوند شود؟!
در پاسخ عرض می کنیم که توجه داشته باشید گاهى یك ویروس وارد بدن مى شود و تمام بدن را فلج مى كند. گاهى یك جرقه زده مى شود و منطقه اى به آتش كشیده مى شود. گاهى یك حسادت سبب توطئه قتل یوسف مى شود. گاهى لقمه حرام یا طمع رسیدن به حكومت، انسان را تا كشتن امام حسین علیه السلام پیش مى برد.
از نگاه دیگر نیز باید به این موضوع توجه کرد و آن اینکه تناسب میان جرم و جریمه هر چند یک امر عقلی و عقلایی است اما باید توجه داشت که در اندازه گیری اهمیت جرم نمی توان تنها به کمیت و تعداد آن و مقدار زمانی که در انجام آن به کار رفته نگاه کرد بلکه باید به ماهیت و کیفیت جرم نیز توجه داشت. گاه یک جرم که در یک دقیقه و یا کمتر از آن انجام می گیرد از صدها و هزارها جرم دیگر که روزها و هفته ها در انجام آن صرف شده است، اهمیت بیشتری دارد. آیا می توان جرم کسی که در یک دقیقه با بمبی هزاران نفر را قتل عام می کند نسبت به جرم کسی که در چندین فقره دزدی که ماهها طول کشیده و چند کالای نه چندان مهم را از افراد مختلف به سرقت برده کمتر و یا حتی برابر دانست؟ آیا در این گونه موارد در مقام مجازات به تعداد و کمیت گناه و جرم نگاه می کنند؟
در مجازات اخروی یقینا تناسب میان جرم و جریمه منظور می شود اما این که چه جرمی از اهمیت بیشتری برخوردار است و چه جریمه ای متناسب با جرمی که شخص مرتکب شده است می باشد از حد درک و معرفت ما خارج است و خداوند بر اساس علم و احاطه کامل خود عمل خواهد کرد.
اسلام، اعمال بشر را عاملی مهم برای حوادث برمی شمارد و بر آن تأکید می ورزد؛ چنانکه می فرماید: «وَ مَآأَصَـبَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ»؛ «هر مصیبتی به شما رسد، به سبب اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند.»
شهید مطهری در این رابطه می گوید: «پاسخ اشکال «تناسب کیفر و گناه» به این صورت خلاصه می شود که رعایت تناسب بحثی است که در مورد کیفرهای اجتماعی و قراردادی قابل طرح است. البته در اینگونه کیفرها، قانونگذار باید متناسب بودن کیفر را با جرم در نظر بگیرد. اما در کیفرهایی که رابطه تکوینی با عمل دارد؛ یعنی معلول واقعی و اثر حقیقی کردار است یا کیفری که با گناه رابطه عینیت و وحدت دارد؛ یعنی در حقیقت خود عمل است، دیگر مجالی از برای بحث تناسب داشتن و نداشتن نیست. کسی که می گوید چگونه ممکن است خدایی باشد و ما را در برابر جرمهای بسیار کوچک مجازاتهای بسیار بزرگ بکند این معنا را درک نکرده است که رابطه آخرت با دنیا از قبیل روابط قراردادی اجتماعی نیست…» (مرتضی مطهری، مجموعه آثار، پیشین، ص 237)
منابع:
گناه و برخی از آثار آن ؛ مجله مبلغان بهمن و اسفند 1387 - شماره 112
آیا یك گناه، سرنوشت كسى را دگرگون مى كند؟؛ سایت درس هایی از قرآن حجت الاسلام قرائتی
پاسخ به چند شبهه درباره مجازات اخروی؛ مجله رواق اندیشه، شماره 24، عباس نیکزاد
ضرر های موسیقی در روایات اهل بیت علیهم السلام
1- مرگ ناگهانی و قبول نشدن دعا
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
خانه ای که در آن غنا و موسیقی باشد از مرگ و مصیبت دردناک در امان نیست ودعا در آن به اجابت نمی رسد و فرشتگان وارد آن نمی شوند.(1)
2- سبب نفاق
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «نواختن موسیقی نفاق را در دل می رویاند همانطور که آب سبزه را می رویاند.»(2)
3- موسیقی سبب رفتن برکت از زندگی.
پیامبر می فرمایند: فرشتگان به خانه ای که قمار، شراب و وسایل موسیقی در آن باشد وارد نمی شود دعای اهل خانه مستجاب نمی گردد. خیر و برکت هم از آنجا می رود.(3)
4- عامل زنا
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: غنا و موسیقی کاری است که انسان را به زنا می کشاند.(4)
در حدیثی دیگرآمده است که : از غنا و موسیقی دوری کنید زیرا موسیقی حیا را از بین می برد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی می شود . مردانگی مرد را نابود می سازد و هر کاری که شراب می کند موسیقی هم انجام میدهد. و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آنکه موسیقی و زنان انسان را به زنا می کشاند.(5)
5- عذاب اخروی
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: کسی که به لهو گوش دهد در روز قیامت در گوشش سرب داغ ریخته می شود.(6)
6- سوء عاقبت
مردی به امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: همسایگان من کنیزانی دارند که آواز می خوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی) می نوازند . چه بسا به هنگام قضای حاجت نشستنم را طول می دهم، تا صدای آنها را بیشتر بشنوم.امام فرمودند: « این کار را نکن. در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذری نداری ؛ مگر سخن حق را نخواندی که می فرماید : گوش، چشم، دل، مسئولند و در برابر کارهایی که کرده اند، مورد سؤال واقع می شوند. » مرد عرض کرد : به خدا سوگند گویا این آیه را تاکنون نخوانده و نشنیده بودم. دیگر به خدا این کارها را انجام نمی دهم و از اوآمرزش می طلبم . امام سپس فرمودند: «برخیز و غسل کن و آن چه می توانی نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چه بد حال وتیره بخت بودی اگر بدون توبه و بر این حال از دنیا می رفتی.»(7)
7- قساوت قلب
رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به حضرت علي (علیه السلام) مي باشد كه به ایشان فرموده اند:« يا على؛ سه كار دل راسخت كند: گوش دادن به آواز و موسيقى ، شكارکردن و به دربار سلاطين رفتن.(8)
8- بی حیایی و بی تفاوت شدن
امام صادق (علیه السلام) :
كسي كه در خانه اش چهل روز بربط ( نوعي تار ) نواخته شود خداوند متعال شيطاني را به نام قفندر بر او مسلّط مي كند كه عضوي از اعضاي وي باقي نمي ماند مگر اينكه او را در برمي گيرد و هنگامي كه اين گونه شد حيا از او گرفته مي شود به گونه اي كه نسبت به آنچه به او گفته مي شود بي تفاوت مي گردد».(9)
منابع:
1- کافی جلد 6 ص 433
2- کافی جلد 6 ص 434
3- وسائل الشیعه ج12 ص 235
4- الدر المنثور ج5 ص 305
5- الدر المنثور ج5 ص 305
6- مستدرک الرسائل ج 13 ص 222
7- کافی،ج6،،ص1655،ح10.
8- نصایح، ترجمه آیت الله احمدجنّتی ،ص 134.
9- کافی،ج6،،ص1655،ح17.
نفست را شارژ کن
همان طور که جسم انسان نیاز به غذا دارد، نفس انسان هم نیازمند تغذیه و شارژ شدن است. نکته ای که در این رابطه باید توجه شود این است که این تغذیه و شارژ کردن نفس باید استمرار داشته باشد و مرتبا انسان با آیات و روایات، تفکر و تعقل، هم نشینی با علما و داشتن استاد اخلاق درست نفس خود را در جهت صحیح تغذیه کند.
در مسیر تغذیه نفس این نکته را فراموش نکنیم که فضای زندگی باید محیط مناسب و پاک باشد؛ چرا که راحت ترین راه گناه نکردن، در محیط و فضای آلوده وارد نشدن در آب گناه مسموم کننده است. واقع شدن در فضای آلوده به گناه، مثل واقع شدن در محیطی آغشته به بیماری واگیر است و آثار مخرب آن اجتناب ناپذیر است.
لذا برای گناه نکردن دوری از گناه از ضروریات بسیار مهم بشمار می آید. مثلاً اگر در اتاقی، چند نفر در حال غیبت کردن هستند. تا زمانی که وارد آن اطاق نشده ایم از غیبت و آثار مخرب آن در امان هستیم. اما به محض ورود به آن مکان چه غیبت بکنیم چه بشنویم در هر صورت آلوده به گناه شدهایم.
خواندن کتب مختلف و شنیدن سخنرانی های بزرگان در زمینه آثار و شناخت گناهان می توانند بسیار کارساز باشند.
به آن نزدیک هم نشو
نکته دیگر در مسیر تقویت اراده که قرآن کریم هم به آن توجه کرده است، نه تنها گناه نکردن، بلکه به گناه نیز نزدیک نشویم؛ لا تقربوا الّزنا … قرآن کریم نمی فرماید که این گناه را انجام ندهید، بلکه می فرماید به این گناه نزدیک نشوید … باید نسبت به گناهان و محرمات الهی حریم نگه داشت .. اگر می دانیم در فلان محیط اگر برویم احتمال آن گناه است، به آن محیط و شرایط و موقعیت نباید نزدیک شویم …
شرایط را تغییر بده
باید شرایط گناه را تغییر داد ؛ در روایتی زیبا داریم که پیامبر اکرم صلی الله و علیه وآله به معرفی نشانه های توبه می پردازند.
در یکی از این نشانه ها می فرمایند: وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ: كسی كه توبه می كند ولی رفقای نااهل خود را عوض نمی كند توبه واقعی نكرده است «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَیْسَ بِتَائِبٍ» یعنی كسی كه توبه كند ولی مجالس گناه خود را عوض نكند توبه واقعی نكرده است. در اینکه کسی می گوید من توبه کرد و می خواهم گناه را نکنم ولی دوستان، رفقا، شغل گناه آلود و کلا اسبابی که منجر به انجام گناه می شود را ترک نکند فایده ای ندارد و در حقیقت توبه اش بی اثر است …
این مورد، فاکتور اصلی و بسیار مهم است
در مسیر دور شدن از گناهان، دوری از دوستان و آشنایان و معاشرانی که اهل معصیت و گناه هستند، فاکتور بسیار بسیار مهمی است. در آموزه های دینی انسان به آئین و مرام همنشین خود خوانده شده است. شخصیت و موقعیت هر کس را از طریق همنشینانش می توان محک زد. بنابر این برای پرهیز از گناه و لغزش نباید با کسانی که گناه می پراکنند، معاشرت نمود بنا به گفته امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) «طبع آدمی خوبی ها و بدی ها اخلاقی و رفتاری دیگران را از آن خود می کند. پس با خوبان معاشرت کنید تا از خوبان و پاکان به شمار آیید.»
از ادعیه کمک بگیر
برخی از ادعیه ها مثل دعای کمیل یا بعضی اذکار در این مسیر بسیار راهگشا هستند؛ بعد از طلوع فجر ذکر یا فتّاح 70 مرتبه توصیه شده است؛ آثار بسیار زیادی برای این ذکر گفته شده اعم از رفع گرفتاری، بدبختی و مصیبت ها ، شرح صدر و قدرتمند شدن نفس در برابر گناه است.
پی نوشت:
بیانات استاد محمدی در رابطه با توبه
بایسته های پژوهش
استاد بحث خود را اینگونه شروع کردند که در قرآن بیش از 70 بار به امر پژوهش توصیه شده(تعقل، تدبر، تفکر بیانگر این موضوع است.)
فراخوانهای قرآن ” افلایتدبرن…اولم یتفکروا…افلاینظرون…اولم یروا…” همه و همه دعوت به پژوهش است.
“منظور از “فانظروا ولم یروا…”نگاه با چشم سرنیست.حیوانات هم این نگاه ظاهر را دارند؛ بنابراین منظور از این نگاه تامل و تحقیق است. ایشان تفکر حاصل از تامل و تحقیق را دارای دو مقدمه و سه مرحله بیان کردند.
1- برخورد با مشکل
2- تشخیص نوع مشکل.
مراحل تفکر
1- حرکت از مجهولات به معلومات 2-حرکت درمعلومات 3 -حرکت از معلوم به مجهول
مرحله دوم (حرکت درمعلومات)منظور اینکه معلومات را بالا و پایین کنیم.این مرحله از همه مراحل سخت تر است و اسم آن پژوهش است. اینکه می بینیم انگیزه پژوهش نداریم، پژوهش را سخت می پنداریم به خاطر این است که یا مشکل را نمی بینیم یا به مشکلاتی که اطرافمان هست، اهمیت نمی دهیم.
ایشان اشاره به سخن رهبر معظم انقلاب داشتند؛ که می فرمایند: ” کار علمی و فکری و کار پژوهش هم یک بخش از معنویات است.” در امر پژوهش کفر نهایت تلاش خود را می کند کفرخود را ثابت کند ولی ما که مسلمان هستیم به وعده هایی که خداوند داده، توجهی نمی کنیم چون خود باوری را قبول نداریم،در راه خود ثابت قدم نیستیم.
انتظار می رود که ان شاءالله با برگزاری این نشست، ایجاد انگیزه پژوهش در طلاب قوی تر شود با شناختن مراحل و مقدمات تفکر نسبت به مسائل پیرامون خود بی تفاوت نباشند و موانع پژوهش را بشناساند: (1-فقدان نظام صحیح2-فقدان ضوابط منسجم3-فقدان انگیزه تحقیق) مواظب اتلاف وقت باشند.
همانطور که شهید اول نویسنده کتاب لمعه در زندان آن را به رشته تحریر درآوردند.ماهم می توانیم در کنار زندگی روزمره خود کار پژوهشی و مطالعاتی داشته باشیم؛ نه اینکه توقع داشته باشیم هیچ کاری نداشته باشیم هیچ مسولیتی نداشته باشیم آن وقت مطالعه کنیم چنین چیزی محال است و این وقت پیدا نخواهد شد.
به طورحتم می توان در کنار کارهای روز مره خود و مشغله های زندگی کار پژوهشی هم انجام داد؛ چرا که خداوند ظالم نیست پس چیزی را بر ما تکلیف می کند که در توانمان باشد. از طلاب انتظار می رود که تنها به اندوختن اطلاعات کفایت نکنند. زمانی اطلاعات مفید است که بتوان با آنها مجهولات را به معلومات تبدیل کرد در این راه تنها کمبودها را نبینیم به آنچه که داریم هم فکر کنیم.
بایسته های پژوهش
اولین قدم در بایسته های پژوهش داشتن انگیزه الهی است (که لازمه آن خود باوری، اعتماد به نفس است)
دومین قدم کسب اطلاعات است که لازمه آن :
الف) خوب درس خواندن، مباحثه داشتن، مطالعه منابع دروس و خوب گوش دادن به توصیه بزرگان است.
ب) داشتن مطالعه جانبی ( ازطریق سیر مطالعاتی ).
لازمه کسب اطلاعات در گام دوم این است که طلبه ارزش وقت را خوب دانسته، با برنامه ریزی اوقات خود را تنظیم کند.با داشتن کتاب همراه خود، داشتن برخی نرم افزارها درگوشی همراه خود و فیش نویسی می توان استفاده بهینه از وقت های هرچند کوچک داشت.
سومین قدم تفکراست.(تحقیقات نباید به صورت جمع آوری صرف باشد.باید بر روی آن کار انجام داد،تفکر کرد،تفکر خلاق) در امر پژوهش نگویید این عالم این مطلب را ثابت کرد دیگر چه ضرورتی دارد که من به آن بپردازم؟ تفکر خلاق می گوید مجهول خود را باکمک معلومات خود معلوم کن.
چهارمین قدم دربایسته های پژوهش تتبع آراء واندیشه هاست.(دیدن سخن علماء و آرائ آنان و اندیشه کردن در نظرات آنها).
پنجمین قدم: اثبات نظریه است که در این قدم باید به آفات علم بی توجه نباشیم.
آخرین قدم در بایسته های پژوهش تبدیل علم به حکمت است که رسیدن به این مرحله با ابزار تقوا امکان پذیر می باشد.
از بحث ارائه شده انتظار می رود که طلبه بارعایت مراحل شش گانه در امر تحقیق و پژوهش کمال همت را بنماید و عزم خود را جزم کند تا از توفیقی که نصیبش شده نهایت استفاده را بنماید.همانطور که می دانیم آیات قرآن 70بطن دارد که با تفکر در آیات می توانیم به آن دست پیدا کنیم.
داشتن تفکر تحقیقی به ما کمک می کند مباحث آموخته شده را کنار یکدیگر بچینیم با فکر خلاق خود از آنها مطالب جدید استخراج کنیم که این نیاز به خلاقیت دارد و خلاقیت نیاز به تمرین انتظار می رود که طلبه توجیه شده باشد که دروس خود را با جدیت بیشتری بخواند، بفهمد و از آنها در راستای رفع مجهولات خود بر آید.