وصیت نامه شهید مدافع حرم مسلم خیزاب
س از حمد و ثنای الهی ، تمامی امور زندگی حق واگذار نموده و توکلم تنها بر آستان باری تعالی بوده و تسلیم امر او بوده و بر تمامی اتفاقات زندگی ام راضی بوده و از اون تشکر می نمایم.
آرزوی دیرینه ام شهادت با دشمن ترین دشمنان خدا و ائمه اطهار (علیهم السلام) و در میدان نبرد با آنها پس از زیارت کربلا و عتبات بوده که امیدوارم به آن برسم ولی چنانچه مشیت الهی غیر از این بود، امیدوارم در حال عبادت و در بهترین حالات ارتباط عبد و معبود از دنیا بروم.
اگر شهید شدم مرا در گلستان شهدای اصفهان دفنم کنید و در مراسم هایم هرچه همسرم فرمود را انجام دهید که او بهتر از هرشخصی مرا و علایقم را میشناسد.
کفن با پول خمس داده خریده ام و در خانه دارم،مرا در همان کفن کنید و اگر امکان داشت مرا در خانه خود بشویید و راضی نیستم افراد غیر مرتبط جنازه ام را ببینند و سعی کنید اگر زحمت نبود پنجشنبه یا جمعه مرا به خاک بسپارید.
بیشتر بخوانید:مدافعان حرم کیستند و چه در سر دارند؟
به فرمانده لشکرم بگویید که شهادت دهد که هر چه آنچه در توان داشتم صرف کردم که هر آنچه در توان داشتم صرف کردم تا مایه عزت و اقتدار لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) باشم و شفاعت مرا در آخرت نزذ حضرت سید الشهداء (علیه السلام) بنماید.
بر روی سنگ قبرم بنویسید که “تشنه نابودی صهیونیست ها بوده و هستم و بهترین روزم ، روز نابودی صهیونیست هاست".حاضر نیستم که هیچ کس برایم مشکی بپوشد و عزا نگه دارد و کار خیری را به تعویق بیاندازد و راضی نیستم که همکارانم از وقت کاری خود زده و در مراسم من شرکت کنند.
پدر و مادر عزیزم مرا به خاطر بدی ها و خطاهایم حلال کنید که هر آنچه از محبت اهل بیت (علیه السلام) و دوستی و علاقه به اسلام و انقلاب و رهبر عزیز دارم بواسطه شماست.
همسر عزیزم و با کرامتم اولا مرا به خاطر همه بد اخلاقی ها و اشتباهاتم حلال کنید و دوما سعی کنید مایه آبروی من مثل قبل باشید و همواره بیاد شهداء و خانواده آنان باشید و گوش بفرمان رهبر فرزانه انقلاب باشید و از سختی ها نهراسید که خداوند همواره با ما بوده و هست و گاه تا لبه پرتگاه مرا برده و زندگی ما را در آزمون های سخت قرار داده ولی همواره حامی ما و یاور ما بوده است. و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم و عاقبت به خیر شویم و نزد بنیانگذار کبیر انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) در ایران اسلامی رو سفید باشیم و در نزد شهدای دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شویم ان شا الله… فرزند نازنینم بدان که شما را بسیار دوست می داشتم و مرا بخاطر همه کمبودهای حضوری و مادی حلال کن و امیدوارم که خدا شما را مانند حضرت علی اکبر (علیه السلام) در پناه خودش حفظ نماید. دست از نماز و دعا و قرآن بر ندار تا هیچ گاه محتاج خلق ضعیف نشوی و بدان خدا ما را تنها نمیگذارد و از رگ گردن به ما نزدیکتر است و ما با وجود خدا بسیار ثروتمندیم.
خواهران و برادر عزیزم مرا بواسطه بدی هایم حلال کنید و شما را به صبر ، روزه و نماز سفارش میکنیم و اینکه خدا را یاد آورید که خدا بر تمام افعال و اعمال ما ناظر و حاضر است پس مجالس خود را به نور قرآن گرم کنید و نگذارید شیطان و لشکرش بر مجالس شما حاکم باشد و شما را سرباز خود قرار بدهد و به خدا پناه ببرید و بر او توکل کنید و همواره در لشکر خدا بندگی و اطاعت کنید.
همکاران و دوستن عزیزم، از خدا بخواهید ثواب همه مجاهدتها و رشادهتهای لشکریان حسین (علیه السلام) را در همه جا و همه حالات هم رتبه و هم درجه و هم مقام شهدای عزیز بدر و احد و خندق و صفین و جمل و کربلا قرار دهد و ما را از زمره بهترین یاوران ولایت و امام عصر (عج) بر شمرد و نگذارید که پرچم عزت و اقتدار اسلام و انقلاب عزیز لحظاتی از سرافرازی بایستد و مایه عزت و آبروی لشکر 14 امام حسین (علیه السلام) باشید و امیدوارم که خداوند شهادت مرا در گردان حضرت زهرا (س) رقم بزند و مرا نوکر و خادم بهترین یاران علی (علیه السلام) قرار دهد.
و تا آخرین لحظه دست از حمایت ولی و رهبر عزیزم بر نداریم و عاقبت به خیر شویم و نزد بنیانگذار کبیر انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) در ایران اسلامی رو سفید باشیم و در نزد شهدای دفاع مقدس سربلند و راست قامت محشور شویم ان شا الله…
و نیز خطاب به خانواده همسرم عرض پوزش و حلالیت دارم و شما را بسیار به زحمت انداختم و آرزوی شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) را برای شما دارم. به همه عزیزان توصیه به صبر و شکیبایی و استمداد و توکل از خدا را دارم و علیکم بالقرآن و علیکم به یتیم ها و فقرا و نیازمندان و علیکم به سرکشی از خانواده شهداء و با ورزش جسم و روح خود را قوی کنید و بلند همت باشید و از تکبر و غرور بیجا و همسایه آزاری بپرهیزید و مجالس عزاداری و قرائت قرآن و نماز را بپا دارید.
باشد که مورد عنایت ویژه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیرید.
ان شاء الله
مسلم خیزاب
"نقش اساتید بر تربیت طلاب و هدف و انگیزه طلاب از طلبه شدن"
با موضوع “نقش اساتید بر تربیت طلاب و هدف و انگیزه طلاب از طلبه شدن” با سخنرانی
حجت الاسلام اصغر قائمی « استاد حوزه » با حضور مدیریت، اساتید و طلاب در مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (سلام الله) برگزار شد.
« حجت الاسلام اصغر قائمی » ابتدا در نشست اخلاقی در بین اساتید با اشاره بر نقش حساس اساتید بر تربیت طلاب گفت: طبق احادیث وارده : هدایت یک گمراه از آنچه آفتاب بر آن می تابد یا آنچه در دنیاست بهتر است .
و نیز طبق فرمایش امام صادق علیه السلام: اگر کسی کسی را هدایت کرد در تمام آنچه شخص هدایت شده انجام می دهد شریک است.
راوی پرسید : اگر ما کسی را تربیت کردیم و او دیگری را آیا در ثواب او شریک هستیم ؟ فرمودند: بله الی یوم القیامه .
وی در بیان تربیت و تبلیغ به نکته ای اساسی اشاره کردند و آن این که : طبق سخنان حاج آقا ملکی تبریزی در کتاب اسرار الصلاه
ایشان هیچ وقت برای گرسنه تبلیغ نمی کنید یا برای سیراب آب طلب نمی کنید ، بلکه آنچه مهم است عطش است .
آنچه باید ایجاد کنیم عطش است که در اینصورت تربیت و تبلیغ اثر گذار خواهد بود.
حجت الاسلام قائمی گفت : ایجاد انگیزه ، انسان را به سمت عقایدش سوق می دهد و در نتیجه باورهای انسان تقویت می شود.
وی در راستای کلاسداری اساتید حوزه گفت: اساتید باید در ابتدای کلاس چند نکته اخلاقی بیان کنند و آنچه در حال رخ دادن است خلاف این امر است یعنی اینکه در حال حاضر آموزش اولویت اول است نه اخلاق در حالی که باید ابتدا تزکیه سپس تربیت و بعد از آن آموزش و پرورش باشد لذا اساتید باید از داستانهای تکان دهنده و نیز هر نکته ای که انسان را به یاد امام زمان بیاندازد استفاده کنند.
وی در پایان با اشاره به نقش حساس و عجیب اساتید در روابط و اخلاقیات طلاب گفت: طبق حدیث نبوی مردم بر دین پادشاهانشان
هستند و هر کدام از اساتید یک مدیر و یک امیرند که باید ابتدا با تواضع و فروتنی دلها را تسخیر کنند و بعد افکار را و بنابر آیه 128 سوره توبه در بیان ویژگی های پیامبر اکرم (صلی ا… علیه و آله و سلم) شاگرد حس کند که استاد از خودشان است دلسوز و مهربان.
حجت الاسلام اصغر قائمی در جمع طلاب با ایجاد تلنگر و اشاره به اینکه انگیزه شما از طلبه شدن چیست؟ گفت: طلبه با رفتار و گفتار خود باید مبلغ حوزه باشد ، عطر تبلیغ نمی خواهد چون بوی خوشش برایش تبلیغ است.
وی گفت رفتار بد از یک طلبه باعث دوری مردم از حوزه وطلبه می شود و رفتار خوب خود نوعی تبلیغ است (مثلا رفتار خوب طلاب در مقابل نامحرمان و بالعکس محارم )
وی با شاره به روایتی از امیر المومنین (علیه السلام) که می فرمایند: مومن چهره اش بشاش و غمش در دلش است گفت: ایراد هایی که به حضرت علی (علیه السلام) در سقیفه گرفتند این بود که علی جوان است و شوخ طبع و خلیفه باید تند باشد.
وی با بیان روایتی از نبی مکرم اسلام فرمودند: مومن ترین شما خوش خلق ترین شماست ،افزود : ریشه اخلاق عقیده است. اخلاق خوب را کسی دارد که عقیده خوب دارد.
وی در پایان با توصیه به مطالعه کتب اخلاقی گفت: اگر انسان بداند که غیبت چه صورت برزخی برای انسان پدید می آورد( خوردن گوشت برادر مرده) ویا زخم زبان که به نیش عقرب می ماند بلاخره در اثر تذکرو یادآوری های مداوم تاثیر گذار بر انسان خواهد بود.
گوهر وجودی انسان
خبر برگزاری نشست اخلاقی
نشست اخلاقی با حضور مدیریت، اساتید ،کادر مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (س) دولت آباد با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضی ملکیان امام جمعه شهر شاهین شهربرگزار گردید.
حجت الاسلام ملکیان در جلسه ای بین مدیریت ،اساتید و کادر به ایراد سخن پرداخت وبا اشاره به واقعه کربلا گفت: انسان هر لحظه در معرض امتحان است وکسی که الان مقرب درگاه الهی است ممکن است لحظه ای دیگر به قعر جهنم سقوط کند و بالعکس ، مصادیق بارز این قضیه حُربود که صبح عاشورا از لشگر ابن زیاد به لشگر امام حسین (علیه السلام ) پیوست و نیز شمر که از جانبازان جنگ صفین بود و شد قاتل امام حسین (علیه السلام) .
وی در جمع اساتید ضمن قدردانی از اساتید خدوم حوزه کلام امام صادق(ع) را یادآور شد که می فرمایند : پس از آنکه آدمی از دنیا می رود اجری عایدش نمی گردد الا از سه راه:
اول صدقه ای که آن را در ایام حیات خود به جریان انداخته و پس از مرگ تا قیامت جریان داشته باشدمانند موقوفاتی که ارث برده نمی شوند.یاسنت خوبی که پایه گذاری نموده و بعد از او مورد عمل دیگران است.یا فرزند صالحی که وی را به شایستگی تربیت نموده و برای او استغفار می نماید.(1)
امام جمعه شاهین شهر در تعریف معنای صدقه جاریه گفت : معنی وسیعی دارد که حدیث ذیل یکی از آن موارد است.
ابن عباس می گوید: رسول اکرم (ص)فرمود :هفت عامل است که اگرشخصی یکی از آنها را به جای گذاشته باشد،پس از مرگ ثوابش در پرونده عملش ثبت می گردد.کسی که درخت مثمری غرس کند،چاهی حفر کند،قناتی را جاری سازد،مسجدی را بنا کند،قرآنی بنویسد،علمی از خود به جای گذارد و فرزند صالحی تربیت کندکه برایش استغفار نماید.(2)
وی در پایان به الگو بودن اساتید برای طلاب اشاره کرد و گفت: طلاب و بلکه هر دانشجویی از طرز گفتار ،نگاه و رفتار استاد خود اثر می پذیرد پس یک معلم باید علاوه بر انتقال مطالب علمی ،مطالب اخلاقی را هم منتقل کند که جامعه با سواد بدون اخلاق ارزشی ندارد .
1-خصال صدوق ،ص 151.
2-مجموعه ورام،ج2،ص 110.
نشست اخلاقی با حضور مدیریت، اساتید ،کادر وطلاب مدرسه علمیه حضرت نرجس خاتون (س) دولت آباد با موضوع “گوهر وجودی انسان ” با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مرتضی ملکیان امام جمعه شهر شاهین شهر برگزار گردید.
حجت الاسلام والمسلمین ملکیان در ابتدا گفت: هر ماه مزین به صفاتی است وماه صفر هم معروف به نحوست است.
وی ضمن اشاره به حوادث تاریخی فراوانی که در ماه صفر رخ داده است: وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام ، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام،اربعین شهادت امام حسین (علیه السلام) وفات حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله )،وفات حضرت رقیه خاتون (سلام الله ) گفت :جهت رفع نحوست این ماه :
1- به دادن صدقه اهتمام بیشتری شود ، پیامبر اکرم (ص) درباب صدقه دادن می فرمایند: “لبخند تو بر روی برادرت صدقه است، امر به معروف و نهی از منکر کردنت صدقه است ،رهنمایی کسی که راه را گم کرده صدقه است و دور کردن سنگ و خا ر و استخوان از راه صدقه است . ”
2-خواندن دعای “یا شدید المحال …..” روزی 10 مرتبه .
حجت السلام والمسلمین ملکیان در ادامه گفت : قدرشناسی هر موضوعی با دانستن ارزش آن است وارزش وجودی انسان مافوق تصوّر است. انسان می تواند به جایی برسد که به غیر از خداوند کسی به آن مقام راه ندارد.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است ،مقام آدمیت
قرآن می فرماید: ای انسان! ارزش خودت را دریاب و آگاه باش که چه گوهری در درون خودداری و این گوهر را به بهای کم مفروش. ولی انسان فراموش کار، معمولًا گوهر وجود خویش را به یک نگاه آلوده، به یک غیبت از برادر مؤمن یا به یک ریاست طلبی ارزان می فروشد. چنین انسانی زیان کار شده است و هدایت او مشکل خواهد بود.
وی گفت : طبق آیه قرآن ،” و لقد کرمنا بنی آدم … ” ولی همه انسان ها با انسان بودن تقدس ندارند بت پرست و آتش پرست با انسان مومن یکی نیستند و طبق فرمایش نبی اکرم (صلی الله علیه و آله ) از میان 72 فرقه تنها فرقه اهل نجات فرقه معتقد به امامت اثنی عشری است و در بین شیعیان آنهایی که عامل به عمل هستند.
استاد اخلاق حوزه گفت: مصداق بارز عاملان به عمل طلابی هستند که به توفیق سربازی خدمت امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف )دست یافته و فقیه در را دین هستند.
وی گفت: طبق روایت از امام محمد باقر (علیه السلام) تمام کمال در سه چیز است :1- تفقه در دین . 2- صبر 3- قناعت در معیشت .
وی در پایان لازمه موفقیت خدمت در حوزه ها را تهذیب برای طلاب دانست که خودسازی واجب بر همه وواجب تر برای طلبه است چون که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله ) می فرمایند: اگر کسی برای خدا بخواهد خودش و دیگران را بسازد شیطان تمام هم و غم خود را برای عدم خود سازی بکار می گیرد .
ذهنیت منفی در روایات
يكی از زيان های فردی سوءظن اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم، هميشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود ديگر كسی را نمی يابد كه با او معاشرت كند، چون افراد بدبين به خاطر ترسی كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز اين كه گوشه نشينی اختيار كرده و دور از اجتماع زندگی كنند و به طور كلی روابط خود را با مردم قطع نمايند، چاره ای ندارند زيرا از همه می ترسند.
حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن لَم يَحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن كُلّ أَحَدٍ؛ كسی كه بدبين است از همه وحشت دارد. ۱
سوءظن غيبت قلبی است:
زيان فردی ديگری كه سوءظن دارد اين است كه گمان بد، خود نوعی غيبت قلبی است. علمای اخلاق سوءظن را يكی از مصاديق غيبت قلب می دانند، به اين معنی كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او غيبت كرده است و از ديدگاه دين مقدس اسلام، گذشته از ممنوع بودن گناه، فكر گناه نيز ناپسند است چون فكر گناه سبب می شود كه انسان صفای روح خود را از دست بدهد.
امير مؤمنان حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن كَثُرَ فِكْرُهُ فِي المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَيهَا؛كسی كه زياد در باره گناهان فكر كند گناهان او را به سوی خود می كشند. ۲
سوءظن نيز اين گونه است، زيرا اگر كسی نسبت به برادران دينی خود بدگمان شد و به اين بدبينی ترتيب اثر داد ـ يعنی در دل آن را پی گيری كرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غيبت قلبی می شود.
اختلال در امور اجتماع:
مردم بايد در معاشرت خود نسبت به يكديگر حسن ظن داشـته باشند، كه اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد چرخ زندگی از كار می افتد و ادامه فعاليت و همكاری برای مردم دشوار می شود، زيرا در اجتماعی كه مردم به يكديگر اطمينان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پايداری ميان خود برقرار سازند.
گسستن رشته الفت در اجتماع:
يكی از زيانبارترين نتايج سوءظن اين است كه رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بين آنان تفرقه و جدايی به وجود می آورد.
حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظّنّ لَم يتْرَكْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَليلٍ صُلْحًا؛بر هر كس بدگمانی غلبه كند هر گونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين می رود. ۳
تباه شدن عبادت و ايمان:
از مفاسد ديگری كه سوءظن دارد اين است كه سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از اين رو اميرمؤمنان عليه السّلام مردم را از عاقبت اين بلايی كه دامن گير افراد می شود بر حذر داشته و می فرمايد:
إيَّاك أنْ تسِيء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ يُفْسِدُ الْعِبادة و يُعظِّمُ الْوِزْر؛ از گمان بد دوری كنيد زيرا بدگمانی اثر عبادت را از بين می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد. ۴
و نيز فرمود: لااِيمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ؛ ايمان با سوءظن جمع نمی شود. ۵
و نيز حضرت می فرمايند: آفَةُ الدِّينِ سُوءُ الظَّن؛ سوءظن آفت و مخرب دين است. ۶
ورُوِيَ أَنَّ دَاوُدَ عليه السلام قَالَ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ وَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِك؛ روايت شده حضرت داود عليه السلام به خداوند عرضه می دارد خدايا: كسی كه تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقيقت به تو ايمان نياورده است. ۷
سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند ديگر:
اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْأُمُورَ و َيُبْعِثُ عَلیَ الشّرُور؛ بدگمانی درباره مردم كارها را درهم می ريزد و بدي ها را برمی انگيزد و مردم را به بدي ها و زشتي ها وامی دارد. ۸
خلاصه اين كه سوءظن مفاسد زيادی به دنبال دارد كه قرآن مجيد و ائمه معصومين عليهم السّلام از آن نهی كرده اند.
منبع:
۱-غررالحکم،ص254
۲-غررالحکم،ص186
۳-غررالحکم،ص264
۴-غررالحکم،ص263
۵-غررالحکم،ص264
۶-غررالحکم،ص263
۷-مستدرک،ج11،ص248
۸-غررالحکم،ص263
ذهنیت منفی در روایات
يكی از زيان های فردی سوءظن اين است كه شخص بدگمان به دليل عدم اعتماد به مردم، هميشه در رنج و ناراحتی بسر می برد و به گمان بد خود ديگر كسی را نمی يابد كه با او معاشرت كند، چون افراد بدبين به خاطر ترسی كه از مردم دارند و آنان را مورد اعتماد خود نمی دانند، جز اين كه گوشه نشينی اختيار كرده و دور از اجتماع زندگی كنند و به طور كلی روابط خود را با مردم قطع نمايند، چاره ای ندارند زيرا از همه می ترسند.
حضرت علی عليه السّلام فرمود: مَن لَم يَحْسِنْ ظَنّهُ اِسْتَوْحَشَ مِن كُلّ أَحَدٍ؛ كسی كه بدبين است از همه وحشت دارد. ۱
سوءظن غيبت قلبی است:
زيان فردی ديگری كه سوءظن دارد اين است كه گمان بد، خود نوعی غيبت قلبی است. علمای اخلاق سوءظن را يكی از مصاديق غيبت قلب می دانند، به اين معنی كه اگر انسان در دل و ضمير خود نسبت به برادر مسلمانش بدبين شد در دل از او غيبت كرده است و از ديدگاه دين مقدس اسلام، گذشته از ممنوع بودن گناه، فكر گناه نيز ناپسند است چون فكر گناه سبب می شود كه انسان صفای روح خود را از دست بدهد.
امير مؤمنان حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن كَثُرَ فِكْرُهُ فِي المَعَاصِی دَعَتهُ إِلَيهَا؛كسی كه زياد در باره گناهان فكر كند گناهان او را به سوی خود می كشند. ۲
سوءظن نيز اين گونه است، زيرا اگر كسی نسبت به برادران دينی خود بدگمان شد و به اين بدبينی ترتيب اثر داد ـ يعنی در دل آن را پی گيری كرد و پرورش داد ـ سوءظن او منتهی به غيبت قلبی می شود.
اختلال در امور اجتماع:
مردم بايد در معاشرت خود نسبت به يكديگر حسن ظن داشـته باشند، كه اگر حسن ظن و اعتماد متقابل نباشد چرخ زندگی از كار می افتد و ادامه فعاليت و همكاری برای مردم دشوار می شود، زيرا در اجتماعی كه مردم به يكديگر اطمينان نداشته باشند نمی توانند روابط خوب و پايداری ميان خود برقرار سازند.
گسستن رشته الفت در اجتماع:
يكی از زيانبارترين نتايج سوءظن اين است كه رشته الفت و مودّت مردم را از هم می گسلد و بين آنان تفرقه و جدايی به وجود می آورد.
حضرت علی عليه السّلام فرمود:
مَن غَلَبَ عَلَيهِ سُوءُ الظّنّ لَم يتْرَكْ بَيْنَهُ وَبَيْنَ خَليلٍ صُلْحًا؛بر هر كس بدگمانی غلبه كند هر گونه صلح و صفا بين او و دوستانش از بين می رود. ۳
تباه شدن عبادت و ايمان:
از مفاسد ديگری كه سوءظن دارد اين است كه سبب فساد و تباهی عبادت انسان می شود. از اين رو اميرمؤمنان عليه السّلام مردم را از عاقبت اين بلايی كه دامن گير افراد می شود بر حذر داشته و می فرمايد:
إيَّاك أنْ تسِيء الظَّنَّ فإِنَّ سُوء الظَّنَّ يُفْسِدُ الْعِبادة و يُعظِّمُ الْوِزْر؛ از گمان بد دوری كنيد زيرا بدگمانی اثر عبادت را از بين می برد و گناه انسان را بزرگ می سازد. ۴
و نيز فرمود: لااِيمَانَ مَعَ سُوءِ ظَنّ؛ ايمان با سوءظن جمع نمی شود. ۵
و نيز حضرت می فرمايند: آفَةُ الدِّينِ سُوءُ الظَّن؛ سوءظن آفت و مخرب دين است. ۶
ورُوِيَ أَنَّ دَاوُدَ عليه السلام قَالَ يَا رَبِّ مَا آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ وَلَمْ يُحْسِنِ الظَّنَّ بِك؛ روايت شده حضرت داود عليه السلام به خداوند عرضه می دارد خدايا: كسی كه تو را شناخت و به تو خوش ببن و خوش گمان نبود در حقيقت به تو ايمان نياورده است. ۷
سوءظن منشأ گناهان و صفات ناپسند ديگر:
اميرمؤمنان عليه السّلام فرمود: سُوءُ الظَّنِّ يُفْسِدُ الْأُمُورَ و َيُبْعِثُ عَلیَ الشّرُور؛ بدگمانی درباره مردم كارها را درهم می ريزد و بدي ها را برمی انگيزد و مردم را به بدي ها و زشتي ها وامی دارد. ۸
خلاصه اين كه سوءظن مفاسد زيادی به دنبال دارد كه قرآن مجيد و ائمه معصومين عليهم السّلام از آن نهی كرده اند.
منبع:
۱-غررالحکم،ص254
۲-غررالحکم،ص186
۳-غررالحکم،ص264
۴-غررالحکم،ص263
۵-غررالحکم،ص264
۶-غررالحکم،ص263
۷-مستدرک،ج11،ص248
۸-غررالحکم،ص263
رابطه محاسبه نفس با افسردگی
هیچ پدیدهای در عالم نیست که مؤمن با آن رابطۀ معنوی برقرار نکند. شاید خیلیها برخی بخشهای زندگی-مثل غذا خوردن یا خوابیدن یا ازدواج- را جدای از معنویت بدانند ولی مؤمن هیچ بخشی از زندگی را غیرمعنوی نمیداند، کمااینکه برای این بخشهای زندگی هم ذکر وارد شده است. اصلاً ما در بستر همین زندگی طبیعی و روال عادی و مادی زندگی است که به خدا میرسیم.
هیچ قسمتی از زندگی ما نیست که از دیانت و معنویت خارج باشد و به دین ربط نداشته باشد و خدا مستقیم و یا غیرمستقیم، برایش دستور نداده باشد. البته خدا همۀ دستورات را بهطور شفاف به ما نمیدهد، گاهی باید ضجه بزنیم و توسل پیدا کنیم که «خدایا! تکلیف مرا به من بفهمان که بدانم بین این اقدامات، کدامش را باید انجام دهم؟ کدامش را بیشتر دوست داری؟»
یکی از دستورات بسیار مهم دین که آن را برای ایام نوروز پیشنهاد میدهیم محاسبه نفس است. البته دستور محاسبۀ نفس در پایان هر روز باید انجام بگیرد اما حداقلش این است که انسان سالی یکبار بنشیند و خودش را محاسبه کند؛ همانطوری که ادارات در آخر سال، اموال خود را محاسبه و جمعبندی میکنند.
محاسبۀ نفس سه اثر مهم دارد:
محبوب خدا شدن:
اولین اثر محاسبه نفس این است که آدم محبوب خدا میشود. همینکه مینشینی از خودت حسابرسی میکنی، خدا به تو علاقه پیدا میکند. چون خدا از انسان مراقب و حسابگر خوشش میآید. مراقبت هم یعنی همان تقوا؛ و محاسبۀ نفس هم یکی از ارکان این مراقبت است.
محاسبۀ نفس، ارتباط انسان را عمیقاً با خدا برقرار میکند. وقتی شروع به محاسبه نفس میکنی، احساس میکنی خدا به تو نزدیکتر شده و فهم تو را افزایش داده است.
اقدام برای رفع عیوب:
اثر دوم محسابۀ نفس این است که انسان به عیوب خودش آگاه میشود و به گناهان خودش احاطه پیدا میکند. و خودبهخود به این سمت میرود که عیبهای خودش را برطرف کند(مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ وَقَف…غررالحکم/ص648)
اگر مدام محاسبۀ نفس کنیم و به عیوب خودمان نگاه کنیم، افسرده نمیشویم؟
نه؛ چون ما در این کار تنها نیستیم، بلکه در آغوش خدا به عیوب خودمان میپردازیم و از خدا میخواهیم عیوبمان را برطرف کند، مثل بچهای که لباسش کثیف شده و به آغوش مادرش پناه میبرد و گریه میکند. و خدا قطعاً بیشتر از یک مادر، بندگانش را دوست دارد.
حساب آسان در قیامت:
اثر سوم محاسبۀ نفس این است که هر کسی در دنیا محاسبۀ نفس کند، روز قیامت از او آسانتر حسابرسی میکنند. امام صادق(علیه السلام) میفرماید: روز قیامت پنجاه ایستگاه محاسبه هست که در هر کدام، آدم را هزار سال نگه میدارند(کافی/8/143) اما کسی که در دنیا اهل محاسبۀ نفس بوده، از این مواقف، آسان عبور میکند.
خوب است در مساجد، برای سکوت و تفکر و محاسبۀ نفس، یک وقتی را در کنار نماز اختصاص دهند. مثلاً بعد از نماز بگویند: «حالا پنج دقیقه محاسبۀ نفس کنید» خودِ فکر کردن، بهترین عبادت است. البته در وقت تفکر، نباید به سراغ حسرت از گذشته یا غصۀ آینده برویم یا به حساب دیگران برسیم! باید به احوال نفس خودمان فکر کنیم.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: محاسبۀ نفس خودت را یادداشت کن «…فَیَجْمَعَ ذَلِکَ فِی صَدْرِهِ أَوْ فِی کِتَاب؛ غررالحکم/ص453» محاسبۀ نفس کن و بنویس؛ جمعبندی آنرا هم به عهدۀ خدا بگذار! یعنی بعد از حساب و کتاب، صادقانه به خدا بگو: «خدایا! من از پسِ این نفس بر نمیآیم! نمیتوانم درستش کنم، خودت درستش کن!»
یکی از وجوه معنویت نوروز این است که ما در پایان هر سال، نفس خودمان را محاسبه کنیم. مثلاً در محاسبۀ نفست بگو: «من چند سال از عمرم را گذراندهام؟ چه خلقیات و رفتارهایی دارم؟ این کارها را برای چه انجام دادهام؟ در این ده-بیست سالی که از عمر تکلیف من گذشته، چه تغییری در خودم ایجاد کردهام؟ چرا خطاهای من تکرار شده؟»
چون آدم وقتی مرتکب خطایی میشود باید متوجه نقطه ضعف خودش بشود و آن خطا را تکرار نکند.
منبع:
پناهیان ،حرم رضوی ۹۵.۱۲.۲۷