خود را باور کنید
تصویر ذهنی:
1- شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد زنگ را زدند بیدار شد و با عجله و مساله ای که روی تخته سیاه نوشته بود یادداشت کرد و با این “باور"که استاد آنرا به عنوان تکلیف هفته آینده داده است به منزل رفت و تمام آنروز و آن شب را برای حل کردن آنها فکر کرد هیچیک را نتوانست حل کند اما در طول هفته دست از کوشش برنداشت سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد و به استا به کلی مبهوت شد زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسائل غیر قابل حل ریاضی داده بود.
2- در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکود قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند اما او موفق به این کار نشد پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد. این مساله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیزبود چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند.او در مرحله اول از عهده وزنه ای که در واقع 5 کیلوگرم از رکودش کمتر بود برنیامد و حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکودش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این باور وزنه را بلند کرده بود که خود قادر به انجام آن می دانست.
نکات آموزند از حکایات : هر فردی خود را ارزیابی می کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد . شما نمی توانید بیش از آنچه باور دارید “می توانید” انجام دهید.
از آسمان طلوع کن.
هنوز پر از وضویم من… به قداست بی نظیرت سوگند، نگاهم برای دوری ات بارانیست. خیس خیس… سجاده ام پر از مریم شده و کمی از عطر گل انبیا، تمام مرا معطر کرده است. به بزرگی ات قیام کرده ام و دستانم پر از قنوت است. به رکوع که رسـیـدم نشــانـت خـواهـم داد تـرسـم را… این که چقدر از زمان بـــی حضـورت می ترسم. گلدان شمعدانی ها را با چند شاخه گل نرگس کنار پنجره گذاشته ام… پنجره ها بازند… و هیچ پرده ای مانع رسیدن نور نیست… با همان روشنائی بی ریایت چراغانی مان کن.
جمعه تا جمعه… لحظه به لحظه… ظهورت را چشم به راهیم….
قرص کامل ماه … از آسمان طلوع کن…
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی *** چه بــغـض ها که در گلو رســــوب شد نیامدی
حـریر آتشـــین ســخن تبر به دوش بت شــکن *** خـــــدای ما دوباره سنگ و چـــوب شد نیامدی
تـــمام طول هـــفته را به انتـــــظار جـــمعه ام *** دوبـاره صــبح ظهر عصرنه غروب شد نیــــامــدی
درسی از پروانه
درسی از پروانه
یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.شخصی نشست و چند ساعت به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده در پیله نگاه کرد.
سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد.
آن شخص تصمیم گرفت با قیچی پیله پروانه را باز کند. پروانه به راحتی خارج شد اما بدنش ضعیف و بالهایش چروک بود.
آن شخص باز هم ادامه داد و انتظار داشت که بالهایپروانه باز و گسترده و محکم شوند و از او محافظت کنند.هیچ اتفاقی نیفتاد در واقع پروانه بقیه عمرش را به خزیدن مشغول بود و هرگز نتوانست پرواز کند.
چیزی که آن شخص با همه مهربانیش نمی دانست ، این بود که محدودیت پیله و تلاش برای خروج از سوراخ آن راهی بود که خدا برای ترشح مایعاتی از بدن پروانه به بالهایش قرار داده بود تا پروانه بعد از خروج از پیله بتواند پرواز کند.
گاهی او قات تلاش تنها چیزی است که در زندگی نیاز داریم .
اگر خدا اجازه می داد که بدون هیچ مشکلی زندگی کنیم فلج می شدیم و به اندازه کافی قوی نبودیم و هرگز نمی توانستیم پرواز کنیم.
من قدرت خواستم و خدا مشکلاتی بر سر راهم قرار داد تا قوی شوم.من دانایی خواستم و خدا به من مسائلی داد تا حل کنم.
من جرات خواستم و خدا موانعی بر سر راهم قرار داد تا بر آنها غلبه کنم.
من عشق خواستم و خدا افرادی را به من نشان داد که نیازمند کمک بودند.
من محبت خواستم و خدا به من فرصت هایی برای محبت به من داد.
من به هر چه که خواستم نرسیدم … اما به هر چه که نیاز داشتم دست یافتم .
بدون ترس زندگی کن ، با همه مشکلات مبارزه کن و بدان که میتوانی بر تمام آنها غلبه کنی…
گلواژه های زندگی (آموزشی)
سازنده ترین کلمه گذشت است
آن را تکرار کن.
پرمعناترین کلمه ما است
آن را بکار بر.
عمیق ترین کلمه عشق است
آن را ارج بده.
بی رحم ترین کلمه تنفراست
با آن بازی نکن.
خودخواهانه ترین کلمه من است
از آن حذر کن.
ادامه دارد…
ادامه مبحث زیباترین ها
زیباترین عهد :وفا
زیباترین روز: جمعه
زیباترین جنگ: جنگ با نفس
زیباترین سرمایه: زمان
زیباترین لحظه : پیروزی
زیباترین ابزار: قلم
وحدت حوزه و دانشگاه
در گفتوگو با اساتيد و دانشجويان دانشكده الهيات دانشگاه تهران
در روز 27 آذر سال 1358، آيتالله دكتر مفتح - استاد حوزه و دانشگاه - در دانشكده الهيات دانشگاه تهران به درجه رفيع شهادت نايل گرديد. سالروز شهادت اين متفكر حوزه و استاد دانشگاه روز ”وحدت حوزه و دانشگاه” نام گرفت.
به همين مناسبت قسمتی از گفتوگوي خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران در محل تدريس و شهادت اين شهيد با چند تن از اساتيد و دانشجويان دانشكده الهيات دانشگاه تهران دراین مورد را می خوانید.***
حسين هوشنگي، مدرس دانشكده الهيات دانشگاه تهران، ضرورت اين وحدت را آن دانست كه سرنوشت، مقدرات، آينده و پيشرفت كشور درگرو نيروهاي تحصيل كرده و نخبه كشور است كه در اين دو مركز علمي تحصيل ميكنند.
وي تاكيد كرد: آينده و پيشرفت كشور و مصالح فرهنگي، ديني و علمي در كشور در گرو آن مساله است كه اين دو نهاد اثرگذار بگونهاي هماهنگ، همراه، همگام و هم دوش يكديگر حركت كرده، عمل نمايند و با حداقل نيروها، يكديگر را خنثي نكنند. اينگونه برآيند نيروها منجر به پيشرفت خواهد شد.
هوشنگي در ادامه ابراز تاسف كرد كه پيشرفت در اين زمينه بسيار ناچيز بوده. مضاف بر اينكه در اين خصوص تا حد زيادي تجربه مثبتي نداشتيم.
اين مدرس دانشگاه در تشريح علت عدم پيشرفت مناسب در اين زمينه، گفت: اين امر تا حد زيادي نيز طبيعي است. دانشگاه به عنوان يكي از مراكز دنياي مدرن است كه در آن تحصيل كردهها با علوم جديد غربي آشنا ميشوند و خواسته يا ناخواسته صرف نظر از ارزش داوري، تحت تاثير پشتوانههاي فرهنگي و معرفت شناختي علوم جديد نيز قرار ميگيرند.
وي در ادامه يكي از زمينههاي معرفت شناختي علوم جديد را عقل گرايي به معناي خاص خود دانست كه يك نوع عدم قطعيت و جذميت است كه بدون هيچ تصريحي به دانشجويان القا ميشود. به عبارت ديگر در دانشگاهها خود به خود اين القا ميشود كه باورهاي فرد مستند به تشخيصهاي خودش باشد، بدون هيچ تقليدي نسبت به آتوريتههاي بيروني.