نورانیّت خانه و محل کار
دو آیه در قرآن کریم است که در یکی از آن می فرماید: فرشتگان و حاملان عرش برای مومنان طلب مغفرت می کنند؛ و در دیگری می فرماید: ملائکة الله برای اهل زمین استغفار می کنند.
در آیه اول می فرماید: (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیومنونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا ) ؛ فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه پیرامون آنند، به ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند و به او ایمان دارند و براى مومنان آمرزش مىخواهند.
در آیه دوم می فرماید: (وَالْمَلَائِكَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) ؛ نزدیک است که آسمانها بر فراز یکدیگر در هم شکنند و فرشتگان به ستایش پروردگارشان تسبیح می گویند و برای ساکنان زمین آمرزش می طلبند ؛دآگاه باشید که خدا آمرزنده و مهربان است .
گفته اند: جمع این دو آیه چنین است که هم آنجا که خدا فرمود: فرشتگان حاملان عرش برای مومنان طلب مغفرت می کنند؛ و هم آنجا که می فرماید: برای اهل زمین استغفار می کنند مراد، مؤمنان هستند؛ زیرا فرشتگانْ غیر مومن را نمی بینند، غیر مؤمن تاریک است.
هر خانه ای را که فرشته می بیند برای اهل آن خانه طلب مغفرت می کند. خانه ای که در آن دین حاکم است، روشن است ؛ لذا فرشتگان آن را می بینند و برای اهل آن طلب مغفرت می کنند. کافر چون تاریک است، فرشته او را نمی بیند. خدا هم روز قیامت آنان را نمی نگرد. (ولا یکلّمهم الله یوم القیمة) (ولا یکلّمهم الله ولا ینظر إلیهم یوم القیمة).اگر انسان توانست خانه و مرکز کار و محیط زیست خود را این چنین روشن کند، کم کم نیل او به مقام عالی آسان می شود. گرچه در ابتدا سخت است؛ امّا بعدها متوجه می شود که حرفهای باطل کم کم انسان را می رنجاند.
گاهی انسان مسائل عقلی و معارف را با گروهی در میان می گذارد، چهره آنان گرفته می شود؛ چون در ذایقه آنها تلخ است. امّا خود او از این کلمات لذت می برد، آنگاه اگر در جمعی بنشیند که همه اش گفتن و شنیدن و خندیدن و خنداندن است، رنج می برد. حال که انسان می تواند به هر نحو روح خود را تربیت کند، پس چرا او را از راه خوب پرورش ندهد؟ چرا روحش را به کارهای خوب عادت ندهد؟
کسی که به باطن قرآن رسید و آن را خوب تلاوت کرد، فضای منزلش نورانی خواهد شد.
حضرت عزرائیل (سلام الله علیه) شبانه روز پنج بار به هر خانه نگاه می کند، پیامبر فرمود:
«این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز چه می کنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه می کند.» باز در این زمینه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«خانه هایتان را با خواندن قرآن روشن کنید. اگر عده ای با هم در محلی زندگی می کنند که نه آثار علمی دارند، و نه خدمتی به اسلام و مسلمین می کنند، آنجا دیگر خانه نیست؛ بلکه مقبره ای خانوادگی است که عده ای مرده در آنجا هستند.»
اگر اثری از این خانه برنخیزد، تبدیل به مقبره خانوادگی می شود. بگذارید از خانه شما به جامعه نور برسد. مانند یهودیها و مسیحیها نباشید که در خانه عبادت نمی کنند و فقط در کنیسه، آن هم در زمان مشخص؛ بلکه عبادتهای عمومی را در مسجد و عبادتهای خصوصی را در منزل انجام دهید.[1]
پی نوشت :
1.حکمت عبادات،حضرت آیت الله جوادی آملی، ص192
مؤلفه های خنده های حکیمانه
1. حق گویی،
2. رضايت خداوند،
3. تفـرقه زا نبودن،
4. هزل و هجو ممنوع
5. رعايت حدود شرعي
6. تقويت روابط عاطفي،
7. رعايت حدود اخلاقي
8. قهقهه مستانه ممنوع،
9. اهانت به اقوام ممنوع،
10. تعادل در شوخي و خنده،
11. حکمت و ادب آموز بودن،
12. متناسب با شخصیت افراد،
13. غم زدایی از خود و دیگران،
14. متناسب با جنسیت مخاطب،
15. دلقک نكردن خود و ديگران،
16. شاد کردن دل خود و دیگران،
17. رعایت شرايط و مقتضای حال،
18. اهانت به جنس مخالف ممنوع،
19. نداشتن قصد لذت جنسي نامشروع
20. اهانت به ادیان و مذاهب دیگر ممنوع،
21. متناسب با سن و فهم و فرهنگ مخاطب،
22. اهانت به افراد حقيقي و حقوقي و اقوام ممنوع،
23. ايجاد نشاط برای عبادت و کسب و کار حلال و معاشرت سالم.[1]
پی نوشت :
1. محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص329 و 330.
موش هاي دنياي مجازي امروز
بین اصفهانی های حسابگر و مقتصدي (نه خسیس)، معروف است كه وقتی می خواستند پل بزرگ و تاریخی خواجو را بسازند، براي درخواست كمك مالي مي روند پيش جناب خواجو، سرمایه داران بزرگ شهر، رفتند. هنوز سخن را شروع نکرده، مي بينند خواجو به شاگردش با اعتراض می گوید: چرا چوب کبریت که با آن چراغ را روشن کردی دور انداختی؟! مي توانستي از آن برای چراغ بعدی هم استفاده کنی.
وقتی این برخورد و اين دقت عجيب را از جناب خواجه مي بينند، با خودشان مي گويند از اين مرد خيري به كسي نمي رسد! اما حتماً مي دانيد كه پل خواجو همان طور كه از اسمش پيداست، با كمك بسيار او ساخته مي شود. خواجو در تعجب ميهمانانش مي گويد: اگر من سرمایه و ثروت بسيار دارم، از سر همین اسراف گریزی ها، حساب وکتاب ها و دقت هاست.
فرد اخلاق مدار نیز مثل همين تاجر موفق، اهل حساب وکتاب دفتری و مکتوب روزانه است.
مرحوم شيخ حسن علي نخودكي، عالم و عارف مشهور كه اتفاقاً او هم اصفهاني است، در مسائل معنوي بسيار مقتصد و حسابگر بود. وقتي از ايشان مي پرسند چگونه به این مقامات رسیدی؟ در پاسخ مي گويد: من اهل حساب وکتاب بودم. نورانیتی را که از عبادات و اعمال خوبم به دست می آوردم، ولخرجی نداشتم و پس انداز می کردم و با گناه و خروج از حدود الهی به آن ها چوب حراج نمی زدم.
در فضای مجازی نيز که گویی دنیایی دیگر با تمام امکانات دنیای واقعی است، اگر دقت نکنیم و اهل حساب وکتاب نباشیم، باخته ايم! اگر هر بار كه گناهی مرتکب می شویم، بگوييم فقط همین یک بار است، یا «یک شب كه هزار شب نمیشه!»، فقط همین ایمیل یا چت نامشروع، همين يك شوخی با نامحرم، همین يك کلیپ مستهجن، همین داستان محرک، همین نسبت دادن مقاله دیگری به خود و نیاوردن نام مترجم و نویسنده واقعی، همين دانلود غیرمجاز و…، غافل شده ايم كه همین «یک بار ها» يك بار سیلی میشود و سرمایه معنوی و وجودی ما را با خود میبرد.
مولوی در تمثیلی زیبا می گوید اگر برنامه خودسازی و محاسبه نداشته باشیم؛ گناهان تدریجی را به حساب نیاوریم، کارمان مانند فردي است که موش به انبارش زده، ولي بي خبر از همه جا پیوسته گندم در آن ذخیره می کند و دلش خوش است که سرمایه بسياري به هم زده است. موشهای کوچک و بزرگ گناه، آهسته و پیوسته، گندم عبادت ما را با خود می برند و جز افسوس و حسرت برای ما نمی گذارند. به همین دلیل است که عمری از ما می گذرد، ولی حساب بانکی معنوی ما در شعبه ملکوت خالی و یا بسیار ناچیز است. موش هاي كوچك و بزرگ مَثل گناهان ريز و درشت اند؛ ممکن است کوچک و بزرگ داشته باشند، ولی واقعیت این است كه موش گناه کوچک هم باشد به سهم خود منشأ بیماری، آلودگی و ویرانی است. همین موش هاي كوچك نيز به تدریج بزرگ مي شوند و اثرات منفی آن ها بیشتر و بیشتر خواهد شد.
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست
تذكر: براي آگاهي از آسيب هاي تربيتي و اخلاقي و راه هاي دفع و درمان آنها به اين كتاب رجوع كنيد. صد هزاران دام و دانه است اي خدا (زهرها و پادزهرهاي تربيتي در فضاي مجازي)، سايت گفت وگوي ديني
http://www.askdin.com/thread53961.html
پی نوشت :
1.ماهنامه خانه خوبان، محمدحسين قديري، شماره 86، ص12
علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلی الله علیه واله):
پاسخ
✅چرا نمازصبح میخوانیم؟
صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان میماند.
✅چرانمازظهرمیخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا می گویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که دراین ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه میشود.
✅چرا نمازعصر میخوانیم؟
عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستورخداییم.
✅چرا نماز مغرب میخوانیم؟
مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.
✅چرا نماز عشا میخوانیم؟
خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد
منبع:
علل الشرایع شیخ صدوق،ص ۳۳۷
بزرگترین مدیتیشن ما نمازه.
تو نماز چکار میکنی؟
✅ اول وضو میگیری
دقیقا کجا؟
نقاط حساس بدن که چاکراهای انرژی اونجاهاس.
بعد میگن آب وضو باید سرد باشه.
????صبح زود پا میشی درس بخونی آب به صورتت نزن فایده نداره.با آب سرد وضو بگیر.هشیار میشی
✅ بعد رو به مرکز مغناطیسی زمین می ایستی
میگه لباس تمیز تنت کن،موهاتو شونه کن،عطر بزن،یه جای خلوت
عین کسی که داره میره مهمونی
✅ بعدش میگی: «الله اکبر»
خدا از همه بزرگتره.
مامان،بابا،درس… همه برن کنار
فقط خودتو الله
✅ بعد شروع میکنی به حمد
خدارو گفتن….بعد میرسی به یگانگی خدا
اینجا که رسیدی عظمت خدا رو میبینی
✅ تعظیم میکنی
پیامبر عظمت خدا رو دید به تعظیم افتاد
من و شما به تعظیم میفتیم بلکه عظمت خدا رو ببینیم
✅ حالا سر برمیاری
اینجا یکی از زیباترین گزاره های نماز اتفاق می افته.خدا داره با بنده ش عشقبازی میکنه
تو گفتی:«سبحان ربی العظیم و بحمده»؟ پاک و منزهی…عجب خدایی دارم ..بینظیره
خدا این تیکه از زبون تو حرف میزنه:
«سمع الله لمن حمده»
خدا میشنوه صدای کسی که داره حمدشو میگه ها! بارک الله دارم میشنوم…بیشتر!
یه نظر دیگه..دیگه آدم میتونه بایسته؟
✅ به خاک میفتی
حالا یه پله بالاتر از عظمت
«سبحان ربی الاعلی و بحمده»
بلند میشی میگی «الله اکبر»
دوباره میفتی
حالا میخوای پاشی.میتونی پاشی؟نمیتونی
✅ میگی «بحول الله و قوته اقوم و اقعد»
مگه خودش دستمو بگیره…نمیتونم پاشم
✅ رکعت دوم شهادت میدی
شهادت یعنی شهود…یعنی دیدن
یعنی شهادت میدم هیچی جز خدا نیست چون من هیچی جز خدا نمیبینم…من فقط دارم خدارو میبینم
✅ رکعت سوم لحنت عوض میشه…دیگه فقط ذکر میگی
پاک و منزهه…حمدم فقط مخصوص اونه…خداییم جز اون نیس…از همه ام بزرگتره
حس میکنی پله پله داری میری بالا
✅رکعت آخر سلام میدی
به کی سلام میکنن؟به کسی که ببیننش
«السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته»
پیامبرم که اینجاس!
سلام بر بندگان صالح!همه هستن
«السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سلام برشما..به کی داری سلام میدی؟
به شاهدان روز قیامت..ملائکه،اولیاء،اوصیاء
همه اومدن دارن نگاهت میکنن
حالا نمازت تموم شده ولی نمیتونی دل بکنی
اینجا یه نماز خون حرفه ای امام زمان میگه چیکار کن؟
✅ دو تا سجده شکر برو
مث یه عاشق و معشوق که قرارشون تموم شده.معشوقشو سوار تاکسی میکنه اما نمیتونه دل بکنه.هی برمیگرده نگاش میکنه…
حالا یه نماز خون حرفه ای دیگه_حضرت زهرا_میگه:
✅ تسبیحات حضرت زهرا رو بگو
چون الان تو اوجی..میتونی از هواپیما بپری پایین؟
هرچی تو تسبیحات اربعه گفتی پله پله رفتی بالا..حالا برعکسش
دستتو میگیره برت میگردونه پایین.آرومت میکنه.میگه چندساعت دیگه دوباره میبینیش
چرا «لا اله الا الله»و نمیگی؟
تو تشهد شهادت دادی
*
یبار اگه نمازتو درست بخونی با هیچ لذتی عوضش نمیکنی
منبع:
علی اکبر رایفی پور
پای منبرخدا
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَکَّى (14) وَ ذَکَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا (16) وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقى (17) إِنَّ هذا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولى (18) صُحُفِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى (19)
حرف، حرف حساب است و گویندهاش خدای بینقص. واسطه هم پیامبری است که در دریافت و تبلیغ و تذکر کم نگذاشته است. پس مشکل چیست که برخی تذکر مییابند و به رستگاری میرسند، امّا باقی پشت میکنند و اهل شقاوت میشوند؟
دنیا! بله، ترجیح دنیا بر آخرت است که دامنگیر این انسانهای غافل و بینماز است. اگر تمام همّ و غمّشان دنیا نبود که آخرت را بر آن ترجیح میدادند و هم خود را پاک میکردند و هم اهل یاد خدا و نماز میشدند و درنهایت به فلاح و رستگاری میرسیدند.
پس ای شمایی که رستگار نشدید، بدانید که هر چه میکشید از این دنیاخواهی است و این یک قاعده است که هرکس دنیا را بر آخرت ترجیح دهد، بدبخت میشود و هرکس آخرت را در مقابل دنیا بخواهد، به رستگاری میرسد. این یک قاعده جدید نیست، بلکه از کتابهای آسمانی نخستین و بهخصوص صحیفههای ابراهیم و موسی علیهماالسلام بوده است، امّا کو گوشش شنوا؟
پی نوشت