اصول آموزش مفاهیم دینی به کودکان
در رابطه با چگونگی آموزش مفاهیم دینی به کودکان اختلاف نظرهایی وجود دارد. گروهی معتقدند پیش از بلوغ نباید به کودک آموزش دینی داد و گروهی عکس این نظر را معتقدند.
از نظر اسلام، به ویژه براساس سیره و رهنمودهای معصومان (علیهم السلام) ، آموزش مفاهیم دینی از هنگام تولد شروع می شود و آموزش در دوره کودکی پایه و اساس در دوره های دیگر است.(1)
از طرفی، آموزش صحیح و مؤثر بدون در نظر گرفتن توانایی ذهنی کودک مطلوب نیست و ممکن است کودک را نسبت به یادگیری دلسرد و یا در یادگیری او اختلال ایجاد نماید. از این رو، آموزش مفاهیم دینی به کودکان گرچه امری بسیار مقدس و والا است، اما موفقیت درآن، در گرو آگاهی و شناخت اصول و روش های آموزشی متناسب با آن است. به فرموده امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) هیچ حرکتی نیست مگر این که انسان در به انجام رساندن آن نیاز به شناخت و آگاهی دارد: «ما مِن حَرَکة اِلاَّ وَ اَنتَ مُحتاجٌ فیها الی مَعرِفَه.»(2)
آموزش مفاهیم دینی نیز مانند هر علم دیگری نیاز به شناسایی و به کارگیری اصول و روش های صحیح، کارآمد و مؤثر دارد. بنابراین، همان گونه که شناخت خصوصیات و توانایی های کودکان در بهینه سازی آموزش مفاهیم دینی امری مسلم است، شناخت اصول و روش های مربوط به آموزش مفاهیم دینی کودکان دبستانی نیز ضرورت دارد.
بدین ترتیب، اگر آموزش مفاهیم دینی کودکان بدون توجه به اصول و روش های صحیح آموزشی انجام پذیرد، مصداق این سخن امام صادق (علیه السلام) خواهد بودکه: «اَلعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیَرة کَالسَّائِرِ عَلَی غَیرِ الطَّریقِ لایَزیدُهُ سُرْعَةُ السَّیْرِ الاَّ بُعدا»؛(3) کسی که بدون بصیرت دست به انجام کاری می زند، مانند رونده در بیراهه ای است که هرچه سرعتش بیش تر باشد، از مقصد دورتر خواهد شد.
بنابراین، آنچه باید بدان توجه داشت و این نوشته نیز درپی آن می باشد، این است که درک و برداشت کودک از مفاهیم دینی با بزرگسالان یکسان نیست؛ آنان در حد ظرفیت ذهنی خود مطالب دینی را می فهمند و برآن اساس، جهان بینی خود را می سازند.
با توجه به سخن رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله ) که فرمود: «ما پیامبران موظفیم با هرکس مطابق درک و فهم او صحبت کنیم»،(4) اگر آموزش مفاهیم دینی برای دانش آموزان دوره ابتدایی به گونه ای حساب شده صورت نگیرد، نه تنها از تأثیرات سازنده ای برخوردار نمی گردد، بلکه می تواند پیامدهای زیانباری به دنبال داشته باشد. از این رو، هدف اصلی این متن دستیابی به اصول و روش های آموزش مفاهیم دینی به کودکان با مروری بر آیات و روایات اسلامی، نظرات دانشمندان تعلیم و تربیت و نیز اندیشمندان اسلامی است
1- اصل سهولت
منظور از اصل سهولت این است که در آموزش مفاهیم دینی به کودکان، باید توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت و از زیاده روی، خشونت و سخت گیری در روند آموزشی پرهیز نمود؛ زیرا هدف از آموزش مفاهیم دینی، برانگیختن شوق و رغبت کودکان به یادگیری آموزه های دینی است و نه صرفا انتقال آگاهی های دینی.
از این رو، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همواره این سخن را تکرار نموده اند که «آموزش دهید و آسان بگیرید و سخت گیری نکنید»؛(5) چرا که «خداوند مرا سخت گیر و سرسخت مبعوث نفرمود، بلکه مرا آموزگاری آسان گیر مبعوث نموده است.»(6)
شهید مطهری نیز نقل می کند: «پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن گاه که معاذ بن جبل را برای تبلیغ دین به یمن فرستاد، به او چنین فرمود: «یا مَعاذُ بَشّروَ لاتُنَفِّرْ وَ یَسّرْوَ لاتُعَسِّرْ»؛ می روی برای تبلیغ اسلام، اساس کارت تبشیر و مژده و ترغیب باشد، کاری بکن که مردم مزایای اسلام را درک بکنند و از روی میل و رغبت به اسلام گرایش پیدا کنند.
نکته ای که پیغمبر اشاره کرد این بود که «بَشَّر وَ لا تُنَفِّرْ»؛ کاری نکن که مردم را از اسلام فرار بدهی و متنفر بکنی. مطالب را طوری تقریر نکن که عکس العمل روحی مردم فرار از اسلام باشد.(7)
حال با توجه به اصل آسان گیری در آموزش های اسلامی، رعایت این اصل در آموزش مفاهیم دینی به کودکان از اهمیت بیش تری برخوردار است؛ زیرا بنابر آنچه در بررسی ویژگی های کودکان بیان شد، مفاهیم دینی اموری هستند که با فطرت کودک سازگارند و نیازی به تحمیل و سخت گیری ندارند، سخت گیری زمانی است که آموزه هایی خلاف خواست فطری کودک به گونه ای برای او ترسیم و تکرار شود که آن را بدون فکر و اندیشه بپذیرد. علاوه بر این، مفاهیم و آموزه های دینی سهل و آسان، زمینه های درونی و انگیزشی لازم را برای کودک فراهم نموده، او را به یادگیری مفاهیم و حقایق دینی علاقه مند می سازد.
چنان که خشونت و سخت گیری در امر آموزش مفاهیم دینی، کودک را نسبت به اصل دین و تعالیم حیات بخش آن بدبین نموده، آثار و پی آمدهای ناگواری در روحیه لطیف او باقی خواهد گذاشت.
بنابراین، رعایت این اصل در آموزش مفاهیم دینی کودک چنان مهم است که ائمه معصومین (علیهم السلام) در سخنان نورانی خویش والدین را بدان سفارش نموده اند. بنابر مضمون روایتی از امام صادق (علیه السلام) به نقل از رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) ، «والدین کاری را که انجام آن برای کودک آسان و ساده است بپذیرند و آنچه را که انجامش بر وی سنگین و غیر قابل تحمّل است از او انتظار نداشته باشند.»(8)
پی نوشت:
1) (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، باب ۷، روایت ۱۳، ص۲۲۴.)
2)محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۴، باب ۱۱ فی وصیته لکمیل بن زیاد النخعی، ص ۲۶۷.
3)محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج۱، باب من عمل بغیر علم، ح۱، ص ۴۳.
4)قال النبی: «انا معاشر الانبیاء امرنا ان نکلم الناس علی قدر عقولهم» (کافی، ج۱، روایه ۱۵، ص ۲۳.)
5)محمد محمدی ری شهری، العلم والحکمه فی الکتاب والسنه، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶، حدیث ۱۳۱۱.
6)همان، حدیث ۱۳۰۸.
7)مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، انتشارات صدرا، ۱۳۶۷، ص ۲۰۹.
8)وسایل الشیعه، ج ۱۵، ابواب احکام الاولاد، باب ۸۶، ص ۱۹۹.
طلبه و رشد جامع!!!
دسته ای از نیازهای طلبه در برنامه آموزشی حوزه به خوبی تأمین میشود. اما رفع دسته دیگر به همت و تلاش شخصی خود او واگذار شده است. آگاهی از این مسئله، موجب می شود طلبه، چشم طمع از برنامه ریزی دیگران بردارد، ابتکار عمل به دست گیرد، مردانه چاره ای بیندیشد و اقدامی کند.
حرکت اول در برنامه تشخیص عناصر مورد نیاز است. این قلم، در این فراز به معرفی این عناصر می پردازد. اما ارزشگذاری، درجه بندی و توزیع آنها بر زمان در قالب یک برنامة جزئی فراخور این مختصر نیست، گرچه گاهی به آن پرداخته است.
هر انسانی در مسیر بندگی خدا و تلاش برای سربازی حضرت ولی عصر(عج الله تعالی فرجه الشریف) در ابعاد مختلف «باید» رشد کند و شکوفا شود؛ بُعد اخلاقی و معنوی ـ بعد علمی ـ بعد جسمی ـ بعد اجتماعی ـ بعد هنری ـ بعد حرفهای یا صنفی.
«باید»ی که در این جمله ادعا شده، اختصاصی به طلبه ندارد. هر انسان مسئولی در هر شغل و موقعیتی، اگر بخواهد خدمتگزار شایستهای برای پیشبرد اهداف دین باشد، باید بنای شخصیت خود را این چنین، جامع و متوازن و معتدل بسازد. از میان این ابعاد، رشد معنوی انسان، اصالت و ضرورت دارد، و رشد انسان در سایر ابعاد، باید در خدمت و به هدف رشد معنوی صورت گیرد.
1 ـ بعد معنوی و اخلاقی
ارتقای معنوی و تهذیب نفس، وظیفه طلبگی طلبه محسوب نمیشود؛ بلکه رسالت انسانی اوست. طلبه پیش از آنکه طلبه باشد یک انسان است. هر انسانی در هر صنف اجتماعی که خدمت میکند وظیفه تلاش برای کسب کمال روحی را برعهده دارد. این امانت، به دوش انسان با وصف انسان نهاده شده نه به دوش انسان با وصف طلبه.
البته قابل انکار نیست که طلاب علوم دینی به جهت نسبتی که با دین خدا، دارند، در بعد تهذیب نفس و عمل به آموزههای شریعت، مسئولیت بیشتری پیدا میکنند. عالم بدون تهذیب مرغ پر شکستهای است که بهزودی اسیر گرگ و روباه میشود. امام صادق به یکی از شاگردان خود فرمودند:
کار خوب، از هر کس خوب است. اما از تو خوبتر است. به جهت نسبتی که با ما داری. کار بد، از هر کس بد است و از تو بدتر. به جهت نسبتی که با ما داری.
ارائه برنامه اخلاقی نیازمند بحث جداگانه ای است که جزئیات آن با موضوع این گفتار تناسب ندارد و اما از آنجا که ارتباط مداوم با آثار اخلاقی، انگیزه و نشاط انسان را در حرکت به سوی کمالات معنوی تأمین و ناآگاهی و ندانمکاری او را کمتر میکند، بنا بر توصیه بزرگان، مناسب است این قبیل آثار، کتاب بالینی ما قرار گیرد. یعنی به هنگام خواب یا وقت مناسب دیگر در هر شبانه روز خود را موظف به مطالعة بخشی از آن بدانیم.
همچنین لازم است در هر شبانهروز، ساعتی برای خود قرار دهیم که در آن به خلوت و توجه بپردازیم. برنامه این ساعت ممکن است استغفار، دعا، نماز، مناجات، محاسبه، قرائت قرآن، یا توسل باشد. مناسبترین زمان برای این خلوت، سحرگاه است.
2 ـ بعد علمی
رشد شخصیت ما در هر یک از ابعاد ششگانه در گرو به دست آوردن آگاهی هایی است. این آگاهیها باید به مرور زمان در ذهن ما حضور یابد و پس از آن به دایره عمل نفوذ کند و به کار گرفته شود. در میان همه این آگاهیها شاید مهمترینها این امور باشد.
آشنایی با محتوای دین در دوره تحصیل ارتباط مستمر با قرآن ارتباط مستمر با احادیث مطالعه آثار اندیشمندان اسلامی
3 ـ بعد جسمی
حفظ تندرستی و نشاط جسمی، لازمه حرکت به سوی کمال است. به این منظور اهتمام به ورزش، استراحت کافی، تغذیه مناسب و حفظ بهداشت، ضروری است. طلبه باید برای انجام این وظیفه ضروری، آگاهیهای لازم را در هر مورد کسب کند و پس از آن به کار گیرد.
4 ـ بعد اجتماعی
ارتباط با اجتماع ضرورت زندگی انسان است. در این ارتباط هم جامعه بر انسان اثر می گذارد و هم فرد فردِ انسانها ـ به اندازه ابعاد وجودی خود ـ بر جامعه.
موفقیت انسان در این تعامل در گرو رشد اجتماعی است. مهمترین مولفه رشد اجتماعی، رشد سیاسی است که در مجموعهای از آگاهیها، توانمندیهای ذهنی، روحیات و رفتارها، متجلی میشود. کسب هوشمندی سیاسی، قدرت تجزیه و تحلیل، زمانشناسی، آشنایی با نظامها و نهادهای اجتماعی کلان و نیز تحولات عمده جهانی قدر متیقن وظایف ما در این بعد است.
5 ـ بعد هنری
وجود ذائقة جوشان و حس سرشار هنری که نشان از توازن و انسجام روحی دارد، موجب بهره مندی شخص از مظاهر زیبایی و نوعی نشاط و انبساط خاطر میگردد. علاوه بر این بهرة شخصی از جلوه های هنر، فوران ذوق و سلیقه و نیز قدرت خلاقیت هنری از دارایی های ارزشمند یک طلبه است که در قلم و بیان او سرازیر می گردد و آثار علمی او را جان بخشیده و به جریان می اندازد. لذا تقویت لطافت روحی و ظرافت هنری تا اندازة ممکن در دستورکار او قرار میگیرد.
6 ـ بعد صنفی
مجموع آنچه در اینجاپرداخته ایم بیشتر ناظر به هویت صنفی طلبه و ممیزات او از دیگران است.
پی نوشت:
1. بحارالانوار ج 47، ص 349 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 18،ص205
هزینه عشق مادر و پسر
شبي پسر کوچکي پيش مادرش که در آشپزخانه مشغول کار بود رفت و يک برگ کاغذ را به او داد. مادر دستهايش را تميز کرد و نوشته ها را با صداي بلند خواند :
پسر با خط بچه گانه نوشته بود:
کوتاه کردن چمن باغچه:۳۰۰۰تومان
مرتب کردن اتاق خوابم:۱۰۰۰ تومان
مراقبت از برادر کوچکم:۲۰۰۰ تومان
بيرون بردن سطل زباله:۵۰۰۰ تومان
نمره ي خوبي که امروز تو درس رياضي گرفتم:۶۰۰۰تومان
جمع بدهي شما به من۱۷۰۰۰تومان
مادر در حالي که به چشمان منتظر پسر نگاه مي کرد چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت پشت برگه صورت حساب پسراين عبارت را نوشت :
بابت سختي۹ماه که در وجودم رشد کردي :هيچ
بابت تمام شبهايي که بر بالينت نشستم و برايت دعا کردم :هيچ
بابت تمام عذاب هايي که در اين چند سال برايت کشيدم تا بزرگ شوي :هيچ
بابت نظافت - غذا و اسباب بازي هايت :هيچ
و اگر همه ي اينها را جمع بزني خواهي ديد که هزينه ي عشق واقعي من به تو هيچ است.
وقتي پسر آنچه را که مادرش نوشته بود خواند در حالي که چشمانش پر از اشک بود و به چشمان مادرش نگاه ميکرد گفت مامان :
دوستت دارم !!!
آنگاه قلم را برداشت و زير صورت حساب نوشت پرداخت شد….
نقش منفی فرصت طلبان در روند پیشبرد انقلاب
مراقب فرصت طلبان باشیم!
چرا قرآن كريم ميان انفاق و جهاد قبل از فتح مكه و انفاق و جهاد بعد از فتح مكه فرق میگذارد؟ “فرصت طلبی تأثير شوم خود را در تاريخ صدر اسلام نشان داد در دوره عثمان، فرصت طلبان جای شخصيتهای مؤمن به اسلام و اهداف اسلامی را گرفتند، طريدها وزير شدند و كعب الاحبارها مشاور ، و اما ابوذرها و عمارها به تبعيدگاه فرستاده شدند و يا در زير لگد مچاله شدند .
چرا قرآن كريم ميان انفاق و جهاد قبل از فتح مكه و انفاق و جهاد بعد از فتح مكه، و در حقيقت ميان مؤمن منافق مجاهد قبل از فتح و مؤمن منفق مجاهد بعد از فتح فرق میگذارد : « لا يستوی منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل ، اولئك اعظم درجة من الذين انفقوا من بعد و قاتلوا و كلا وعد الله الحسنی والله بما تعملون خبير »(1) آنانكه پيش از فتح انفاق و جهاد كردند ( با ديگران ) همانند نيستند . آنان از نظر درجه بزرگترند از كسانی كه بعد از فتح انفاق و جهاد كردند . و خداوند به همه وعده نيكی داده و خداوند به آنچه میكنيد آگاه است. سر مطلب واضح است .
پيش از فتح مكه هر چه بود دشواری و تحمل مشقت بود ، ايمانها خالص تر و انفاقها و جهادها بی شائبه تر و از روحيه فرصت طلبی دورتر بود ، بر خلاف انفاق و جهاد بعد از فتح كه در آن حد از بیشائبگی نبود . همچنين قرآن در باره مجاهدين اولين میفرمايد : بيست نفر شما برابر با دويست نفر از كافران است . ولی همينكه عناصر ديگر كه هنوز روح اسلامی كاملا در آنها دميده نشده بود و دقيقا مؤمن به اهداف انقلاب اسلامی نبودند وارد شدند - و در آن هنگام میشد اسلام را يك فرصت تلقی كرد - میگويد صد نفر شما با دويست نفر دشمن برابری میكند . نهضت را اصلاح طلب آغاز میكند نه فرصت طلب ، و همچنين آنرا اصلاح طلب مؤمن به اهداف نهضت میتواند ادامه دهد نه فرصت طلب كه در پی منافع خويش است . ” (2)
پی نوشت:
(1) سوره حديد / . 10
(2) نهضتهای اسلامی در صد ساله اخير /چاپ دوازدهم : پائيز 1368 /متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری /ناشر : انتشارات صدرا ( با كسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد )/ص94 و 95
آیا برای اموات سوره های خاصی نام برده شده؟؟
به طور کلی خواندن قرآن برای اموات - هر آیه و سورهای که باشد- و اهدای ثواب آن به مردگان مورد تأکید و سفارش روایات است:
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) در این زمینه میفرماید: کسی که آیهای از قرآن را بر قبری از قبرهای مسلمانان قرائت کند، خداوند ثواب هفتاد پیامبر(صلی الله علیه و آله)را به او خواهد داد. و هر کسی که برای اهل قبور دل بسوزاند از آتش جهنم نجات خواهد یافت و در حال خنده و خوشحالی داخل بهشت خواهد شد.
اما در عین حال، روایاتی وجود دارند که بر آیات و سورههای خاصی تأکید بیشتری میکنند؛ مانند:
1- کسی که «انا انزلناه» را هفت مرتبه بر قبر مومنی بخواند ،خداوند متعال فرشته ای را به آنجا فرستاده تا خدا را در همان مکان عبادت کند و برای خواننده و میت ثواب عبادت آن فرشته منظور می شود.
2- کسی که «انا انزلناه» را هفت مرتبه بر قبر مومنی بخواند ، خدواند متعال فرشته ای را به آن جا فرستاده تا خدا را در همان مکان عبادت کندو برای خوانند و میت ثواب عبادت آن فرشته منظور می شود و وقتی خداوند میت را از قبر بیرون آورد به واسطه آن فرشته موکل ،هول و هراس را از او بر طرف می کند تا داخل بهشتش نماید . بعد از حمد سوره انا انزلناه را هفت بار بخوان سپس معوذتین و قل هوالله احد و آیه الکرسی هر کدام سه بار قرائت کن.
3- امام رضا علیه السلام فرمود: کسی که بر سر قبر برادر مومنش حاضر شود و دستش را بر قبر بگذارد و سوره انا انزلناه را هفت مرتبه بخواند در روز قیامت روز ترس و وحشت بزرگ در آرامش خواهد بود.
4- هر گاه در قبرستان حضوریافتی یازده مرتبه سوره توحید را بخوان و به اهل قبور هدیه کن.
5-رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود هرگاه مومن آیه الکرسی را بخواند و ثوابش را برای مردگان گورستان قرار دهد خداوند آن ثواب را وارد قبر تمام مردگان می کند و برای خواننده آن مقام شصت نبی علیه السلام را در نظر خواهد گرفت و برای هر حرفی از آیه الکرسی فرشته ای را قرار می دهد که برای او تا روز قیامت تسبیح خدا کنند.
6- اگر کسی وارد قبرستان شود و سوره یس بخواند ،خداوند متعال درآن روز عذاب را بر مردگان آن قبرستان تخفیف می دهد و به تعداد مردگان مدفون در گورستان برای فرد تلاوت کننده ،پاداش در نظر می گیرد.
پی نوشت:
سایت پاسخکده
بحار الانوار،ج99،ص300،کامل الزیارات ص 322، کافی ج3ص 229،ارشاد القلوب الی الصواب ،ج 1 ،ص 176،عده الداعی و نجاح الساعی ص 146
ثواب خوردن آب با یاد کردن امام حسین (علیه السلام)
ثواب خوردن آب با یاد کردن امام حسین (علیه السلام)داود رقّي مي گويد: من محضر امام صادق عليه السلام مشرف بودم. حضرت آب طلب كردند و همين كه آب را نوشيدند؛ ديدم امام منقلب شد و حالت گريه پيدا كرد و دوچشم مباركش پر از اشك شد.
ثمّ قال لي: يا داود“لعنَ اللهُ قاتلَ الحسين”
سپس به من فرمودند: اي داود خدا لعنت كند قاتل حسين را.
فَما من عبدٍ شرِبَ الماءَ، فَذكرَ الحسين [عليه السلام] و لَعَنَ قاتلَه الّا كتب الله له مائة الف حسنة و حطّ عنه مائة الف سيئة و رفع له مائة الف درجة و كانّما أعتق مائة الف نسمة و حشره الله تعالى يوم القيامة ثلج الفؤاد
بنده اي نيست كه آب بنوشد و حسين عليه السلام را ياد نموده و قاتلش را لعنت كند مگر اينكه خدا
صدهزار حسنه برايش مي نويسد و
صدهزار گناه از سيئات او را پاك مي كند و او را
صدهزار درجه معنوي بالا مي برد و با اين عمل گويي او
صدهزار برده را آزاد كرده و
خداي متعال روز قيامت او را با دلي شاد و آرام [در آن محشر سوزان با دلي بسيار خُنك -ثلج الفؤاد- و نه جگري تفديده!] محشور مي كند.
شايد اينها همه از اجابت دعاي مادرش باشد.
صل الله عليك يا اباعبدالله
پی نوشت:
سایت پاسخکده