♨️سوال:

?این صحیح است که اگر در زندگی تلخی نباشد، شیرینی معنا ندارد؟

✍️پاسخ:

✅بله صحیح است.

جمله ای در فلسفه معروف است که تعرف الاشییاء باضدادها، ییعنی هر چیزی را به واسطه ضدش باید شناخت.

?اگر ما روز را درک می کنیم، به این دلیل است که شب امده، تاریکی را با خود اورده، و رفته و روز پدیدار شده. لذا اگر تمام 24 ساعت، روز بود، روز برای ما قابل ادارک نبود.
اگر ما سلامتی را درک می کنیم، چون چند صباحی درد بیماری را کشیده ایم و از درد به خود پیچیده ایم و حال که ان درد التیام یافته، سلامتی برای ما قابل ادراک است. لذا اگر همیشه سالم باشیم. سلامتی برای ما قابل ادراک نیست.

?مثل معروفی است كه ماهی ای كه هیچ وقت از آب بیرون نیامده بود و غیر آب چیزی ندیده بود، به فكر افتاد كه این آب كه این قدر از او تعریف می كنند و می گویند مایه ی حیات است، چیست و كجاست؟ چرا من او را نمی بینم؟ دنبال كسی می رفت كه آب را به او نشان بدهد تا اینكه روزی از آب بیرون افتاد و در تب و تاب قرار گرفت، آن وقت فهمید كه آب چیست و چه اثری برای او داشته و زندگی اش وابسته به او بوده.

?بحث تلخی و شیرنی هم به همین صورت است. اگر ما شیرنی زندگی را درک می کنیم، به این خاطراست که چند صباحی مشکلات و تلخی زندگی را لمس نموده ایم و حال که ان مشکلات تمام شده، شیرینی زندگی خود را نشان می دهد.

? حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی:

??کسی که حمام رفته و لباس تمیز پوشیده است ، همین که یک سیاهی روی صورت یا لباسش بنشیند می فهمد ،
⬛️ ولی کسی که مثلا در مکانیکی کارکرده و سیاه شده ، هرقدر هم خاک بخورد متوجه نمی شود.

☑️ گناه هم همین طور است.

◻️? کسی که تزکیه کرده و خودش را تمیز کرده
می فهمد که یک گناه چه قدر اثر دارد ،
◼️ ولی کسی که غرق گناه است ، هرچقدر که گناه کند ککش هم نمی گزد.

✨ #داستانڪ_زیـــبا

مسلمانی رفت خانه يڪ مسيحی
بــرايش #انگــــــور آوردند خورد
برايش شــــــــــراب آوردند گفت:
#حــــــرام است!

مسيحی گــفت: عجیب است شما
مســلمانان انگـــور می خوريد اما
می گـوييد شـــراب حــرام اسـت
در حالیکه اين از آن بدست آمده!

?مســلمان گفت: ببين اين #زن
شماست و اين هم دختر شماست
درســـته؟ گفت بله!!

?گفت: ببين خدا اين را به شما
حـــــلال ڪرده و آن را حـرام در
حالی که آن از اين به دست آمده
است مسيحی همانجا #مسـلمان
شـــــد!!!

#حکایت #شما_قرار_است_دعوا_کنید

روستــاى ما دو اربــاب داشــت ، کــه همیشـه بــا یکدیگــر اختــلاف داشتنــد هــر کــدام هــم کلی #چماقــدار دور و بر خود جمــع کرده بودند

یـک روز اختلافـات بالا گرفتـه بــود و قرار شـده بود فــردا برای چمــاق کشی با طرفـداران اربابِ مقابل به صحرا برویم

همان روز به درب خانه ارباب خودمان رفتم . در نیمـه باز بود . با گفتـن #یاالله وارد حیـاط خانه شـدم دیـدم هـر دو ارباب در حـال کشیدن قلیان هستند

گفتم #ارباب مگر فردا چمـاق کشی نیست؟ پس چـرا با هـم قلیان میکشیـد؟ اربـاب گفـت شمـاها قرار است دعوا کنید نه ما. مراقب باشیم بخاطر عده ای رفـاقت و وابستگی های خـودمون رو از دست ندیم

پليـس خمينى شهــر يه دزد رو با يـک
گــونى كبوتر میگیره چون سابقـه ‌دار
بوده ، چنـد ساعت نگهش میــدارن و
وقتى هيچ #شاكى نمياد به فكرشون
میرسه كه يک نامه بنويسند ببندند به
پــاى يكـى از كبوترهـا و پَرش بدهنـد

کبوتر پیش صاحب خودش برمیگرده
و اون با خواندن متــن کاغــذ همــراه
کبـوتر به #کلانتری میره و سرقت ۱۷
کبوتر خودش رو اعلام میکنه

#دزد_کبوتر #کبوتر #معرفت_کبوتر

#همسر_آیت_الله_صدر_و_همسر_تاجر

تاجری با همسرش خدمت مرحوم آیت الله صدر رفته بود . همسر تاجر رفت منزل اندرونی و این تاجر رفت پیش مرحوم صدر کار داشت

این خانم آمــد در زد . همسر #مرحوم_صدر آمد پشت در ، در را باز کرد ، زن تاجر دید لباس های او خیلی معمـولی اسـت خیـال کـرد کُلفَت اسـت گفت خانم کجاست؟ من با خانم کار دارم

همسـر مرحـوم صـدر خجالت کشیـد بگویـد مـن خانـم هستـم گفـت خـانم نیستنـد. زن تاجـر هم رفـت. وقتی مرحـوم صدر آمـد دید خانـم خیلی گرفته است، سوال کرد چرا ناراحت و گرفته ای

گفت همسر #تاجـر آمد خیال کرد من کُلفَتَم و به من گفت خانم کجاست؟ من گفتـم خانـم نیست. مرحـوم صـدر به همسرشان جمله ای با محتوای وسیـع فرمودنـد ، کـه کـلام یـک مرجـع تقلـیـد و دانشمند بزرگ میباشد

ایشان فرمودند راست گفتی، برای اینکه تو خانم نیستــی! خانـم آن بانـویی اسـت که چـادرش دو وصله داشت اما فدکــش مال #فقرا و #ضعفا و بیچاره ها بود. منظورش فاطمه علیهاالسلام بود