ازدواج با سبزه های گل آلود ممنوع!
بخش مهمى از فعاليت و كوشش در گرداندن چرخ هاى زندگى و تلاش هاى اقتصادى به خاطر علاقه به اداره ى زندگى خانوادگى صورت مى گيرد.
در نظر برخى افراد كه قائل به اصالت غرائز جنسى هستند، ازدواج و تشكيل خانواده، تنها وسيله تأمين هدف هاى جنسى و ارضاء هوس هاى شهوانى است، دسته ديگر كه تمايلات سودجوئى دارند به آن جنبه اقتصادى داده، و چنين مى پندارند كه پيوند زناشوئى يك نوع تجارت و معامله ميان دو خانواده است، اين دو طرز فكر با هدف اصلى از زناشوئى كه ضرورت اجتماعى و به منظور حفظ نوع و بقاء نسل صورت مى گيرد، فاصله زياد دارد، هر چند هدف اصلى همراه با خواسته ها و تمايلات جنسى و غالباً توأم با امور مادى است.
اسلام با تشويق به تشكيل خانواده كه بهترين وسيله براى حفظ عفت عمومى است به نداى فطرت پاسخ مثبت مى دهد، و زناشوئى را يگانه وسيله پيدايش فرزندان درستكار و حفظ بقاء نوع شناخته، و نه تنها مشكلى در سر راه اين امر طبيعى ايجاد نمى كند بلكه از اين نيروى طبيعى به سود اجتماع و براى زندگى فردى بهره بردارى مى نمايد، و علاوه بر اين كه به آرامش جسمى در زندگى زناشوئى توجه دارد، مى خواهد يكى از پايه هاى سعادت آدمى كه آرامش روحى و اخلاقى و فكرى است نيز در سايه پيوند ازدواج تأمين سازد.
حصول آرامش روحى و فكرى در زندگى خانوادگى به هماهنگى اخلاقى و فداكارى و مزاياى انسانى و روحى و تقوا و فضيلت طرفين بستگى دارد، و در نظر گرفتن شرايط محيط و نشو و نماى زن و تطبيق افكار و اخلاق طرفين با يكديگر از عوامل مهم تحكيم بنيان خانواده است. تا زمانى كه افراد داراى يك فكر مقدس و اصولى نباشند، تا از يك ديدگاه صحيح مسائل واقعى زندگى را مورد مطالعه قرار ندهند، اين نابسامانى ها هر روز رو به فزونى خواهد گذاشت.
با در نظر گرفتن همه مفاسدى كه از اين راه پيش مى آيد اسلام چنين طرز تفكرى را كه جز بدبختى و اختلاف و كشمكش ثمرى ندارد طرد مى كند.
نظر اسلام در تشكيل خانواده به ثروت و شهرت و ظاهر آراسته و امور مادى نيست، بلكه ازدواج را بر محور ايمان و فضيلت و عفت و پاكدامنى قرار داده و به صفات و مزاياى روحى و پاكى نفس و پرهيزكارى زن و مرد توجه خاص دارد، چنان كه در روايات اسلامى نسبت به مسئله ازدواج و تشكيل خانواده، تشويق و ترغيب نموده و هيچ نهاد و سازمانى را محبوب تر از ازدواج نميداند. از رسول خدا روايت شده:
«ما من شى ء احب الى الله عزوجل من بيت يعمر فى الاسلام بالنكاح:» «2»
چيزى نزد خدا از خانه اى كه در اسلام آباد به ازدواج مى شود محبوب تر نيست.
اسلام به شدت از افرادى كه به علت هاى غير منطقى از تشكيل خانواده امتناع مى كنند نكوهش نموده و هر گونه بهانه اى كه منجر به تباه شدن، يا به انحراف كشيده شدن قواى غريزى و جنسى مى گردد محكوم مى نمايد، به همان صورت نيز با پيوند زناشوئى با افرادى كه فاقد كمالات نفسانى و فضائل روانى باشند موافق نيست، و ازدواج با خانواده هائى كه فاقد نجابت بوده و از تربيت اخلاقى و مذهبى بى بهره اند موافقت ندارد و آن را به مصلحت نمى داند:
وَ لا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَ لا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ: «3»
با زنان مشرك كه از دين و وفا و صميميت بهره اى ندارند، و از نجابت و فضيلت محروم اند ازدواج نكنيد مگر زنانى كه ايمان بياورند، يقيناً كنيز با ايمان و داراى فضيلت و عفت از زن آزاد مشرك بهتر است، هر چند زيبائى و مال او شما را خوش آيد، و زنان با ايمان را به ازدواج مردان مشرك در نياوريد تا زمانى كه مؤمن شوند، مسلماً برده مؤمن از آزاد مشرك بهتر است هر چند جمال و مال و منالش شما را خوش آيد، اينان كه مشرك اند چه مردشان چه زنشان نه تنها مردم بلكه بى رحمانه خانواده را به سوى آتش مى خوانند!!
رسول اكرم فرمود:
«اياكم و خضراء الدمن قيل يا رسول الله و ما خضراء الدمن قال (صلی الله علیه و آله) المرة الحسنا فى منبت السوء:»
از ازدواج با سبزه ها و گل هائى كه در زمين هاى كثيف و آلوده مى رويند بپرهيزيد، از آن حضرت پرسيدند منظور شما از سبزى ها در زمين ناپاك چيست؟ فرمود: زنى زيبا كه در خانواده آلوده و بى بند و بار تربيت يافته است.
طبيعى است كه چنين همسرانى كه به اصول و قوانين اخلاقى و مذهبى پاى بند نيستند، سعادت و خوشبختى خانوادگى را تأمين نخواهند كرد، و قهراً ثمره اين ازدواج ها نيز فرزندانى هوسباز، زبون، و فاقد آرامش روحى و امنيت خواهند بود: أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ.
روى اين حساب اسلام به تأمين نيك بختى طرفين از لحاظ امور اخلاقى و عقلى نظر دارد، و با نهى از انجام ازدواج با خانواده هاى پست و آلوده، از پيدايش نسل فاسد و منحرف نيز جلوگيرى كرده است.
گسترش وسائل عياشى و آزادى بى حساب و بدون مانع، محور زندگى جوانان را تغيير داده و با سرعت سرسام آورى انحرافات را در ميان آنان بالا برده است، توجه به كاهش آمار ازدواج و افزايش روزافزون اختلافات خانودگى و طلاق، شاهد گوياى تزلزل بنيان خانواده در دنياى امروز است! «4»
اسلام براى ازدواج به حقايق بسيار مهمى تذكر مى دهد، كه نشان گر كمال و جامعيت و كامل بودن اين آئين مقدس و فرهنگ سعادت بخش است.
غريزه جنسى كه با فرا رسيدن بلوغ فعاليت خود را آغاز مى كند، غريزه قوى و نيرومندى است كه با هيجان خود انسان را به شدت تحت تأثير قرار مى دهد، و قطعاً آدمى در برابر آن مسئوليت خطيرى دارد.
انسان در برابر غريزه جنسى ممكن است يكى از اين سه حالت را داشته باشد:
1- آن را آزاد بگذارد و در راه اشباع و ارضاء آن به هيچ حد و مرزى پاى بند نباشد، اين حالت با اين آزادى غير معقول انسان ها را تا مرتبه حيوانيت تنزل مى دهد و فساد فرد و خانواده و جامعه را به دنبال دارد.
2- آن را سركوب نمايد و تمام راه ها را به روى آن همانطور كه از زندگى رهبانان نقل مى كنند ببندد، معناى اين كار كشتن غريزه و تعطيل كردن آن است و با حكمت خلقت و فطرت بشرى منافات دارد و با سنت حيات هرگز هماهنگى ندارد.
3- اين كه نه راه اول را پيش گيرد و نه راه دوم را، بلكه براى اشباع غريزه ى خود و اطفاء آتش شهوت به پذيرش حد و مرز لازم تن دهد، ولى مى دانيم كه مكتب حق، و آئين مقدس اسلام از زمان آدم تا كنون اين راه را پيش روى انسان ها باز كرده است، زنا و بى بند و بارى و سركوب غير منطقى شهوت و غريزه جنسى را ممنوع و به ازدواج و نكاح در چهارچوب شرايط و مقررات عادلانه مشروعيت بخشيده است و آن را به شدت مورد ترغيب قرار داده و نوعى عبادت دانسته. اين راه كه راه وسط و راه عدل است و از افراط و تفريط منزه و پاك مى باشد راه اسلام و طريق فرهنگ سعادتبخش خداست.
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ: «5»
مردان و زنان بى همسرتان و نيز غلامان و كنيزان شايسته خود را همسر دهيد، اگر تهيدست هستند خدا آنان را از فضل و احسانش بى نياز مى كند، و خدا بسيار عطاكننده و داناست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- نساء 22.
(2)- كافى ج 5 ص 328.
(3)- بقره 221.
(4)- سيماى تمدن غرب 196
(5)- نور 32.
در احسان به والدین واسطه گر نباشید
احسان به پدر و مادر چه معنایی دارد؟
امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: «الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند.» (كافى / 2 / 157)
در خدمت به پدر و مادر، واسطه گر نباشید
باء در این آیه در ترکیب وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا به معنای باء الصاق است به این معنا که با دست خودت باید به پدر و مادر احسان کنی؛ یعنی در خدمت به پدر و مادر مباشر باشید نه واسطه گر
عاطفه و محبت بر پول و مادیات مقدم است
در این آیه نسبت به چگونگیه رفتار با والدین بیان نکرده که بالوالدین انفاققا؛ در حقیقت می خواهد این نکته را مخصوصا به فرزندانی که تنها به رسیدگی مالی به والدینشان توجه می کنند این گوشزد را بکند که بیشتر اوقات پدر و مادر به جای پول عاطفه و اخلاق می خواهند … در هر رابطه ای مخصوصا نسبت به پدر و مادر اول عاطفه و مهر و محبت مهم است بعد مسائل مالی
در احسان به پدر و مادر عدالت جایی ندارد
در این آیه نگفته که بالوالدین واعدل و الاحسان ؛ نباید احسان و نیکی به پدر و مادر با عدالت باشد؛ به طوری که اگر آن ها عدالت را در رفتار با ما رعایت کردند به آن ها احسان کنیم و در غیر این صورت این وظیفه از ما سلب می شود، خیر این گونه نیست.
هر نوع احسانی که آن ها می خواهند
در این عبارت احسان به شکل نکرده آمده و معرفه نیامدن آن نکته ای دارد و آن این است که الاحسان؛ احسان به شکل معرفه به معنای یک نوع احسان خاص و مشخص است اما احسان به شکل نکره یعنی مطلق احسان؛ یعنی هر نوع احسانی که آن ها بخواهند.
در احسان به پدر و مادر شرط ایمان نیامده
نگفته به پدر و مادر مؤمن احسان کنید، مطلق پدر و مادر را باید احسان نمود. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) است که به کسی که به آن حضرت عرض کرد پدر و مادر من از مخالفان اهل بیت (علیهم السلام) هستند، فرمود: با آنها به نیکویی رفتار کند.
امام باقر (علیه السلام) نیز فرمودند: ثلاث لم یجعل الله لاحد فیهن رخصة اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا او فاجرین؛ سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخطی از آنها را نداده است؛ بازگرداندن امانت به فرد نیکوکار یا ستمکار وفای به پیمان نسبت به نیکوکار یا ستمکار و نیکویی به پدر و مادر نیکوکار باشند یا ستمکار.
احسان به والدین در حیات و ممات آن ها
در این آیه شرط زنده بودن را برای احسان به والدین ذکر نکرده؛ ما می توانیم هم در زمان حیات و هم در زمان ممات این عزیزان احسان کنیم … در روایتی از امام صادق علیه السلام اهمیت این موضوع روشن می شود آن جا که می فرمایند: ما یمنع الرجل منکم ان یبرّ والدیه حیین أو میتین یصلّی عنهما و یتصدق عنهما و یحج عنهما و یصوم عنهما فیکون الذی صنع لهما و له مثل ذلک.( سفینة البحار، ج2، ص686.143 - اصول کافی، ج2 (باب البرّ بالوالدین)، ص163)
مرگ والدین نباید سبب قطع رشته خدمات گردد؛ بلکه باید پس از مرگ به آنها نیکی کرد؛ برای ایشان نماز گزارد و روزه گرفت و حج انجام داد که خداوند، همان ثوابی را که برای آنان مقرّر داشته است، برای فرزند هم عطا می کند.
احسان به والدین زمان و مکان خاصی ندارد
اگر به عباداتی که در اسلام بیان شده اند توجه کنید می بینید که همه عباداتمان مکان و زمان هایی را برایشان بیان شده؛ مثلا نماز، روزه، خمس، زکات، حج اما برای احسان به والدین هیچ قید زمان و مکان برایش نیامده، مثلا نیامده که فرزند وقتی بزرگ می شود یا به فلان مدارج علمی می رسد دیگر لازم نیست که احسان داشته باشد.
امام صادق علیه السلام در تفسیر احسان به والدین ذیل آیه 36 نساء می فرمایند: الإحسان أن تحسن صحبتهما و لا تکلفهما أن یسألاک شیئاً هما یحتاجان إلیه؛ احسان به پدر و مادر این است که رفتارت رابا آنها نیکو کنی و مجبورشان نکنی تا چیزی که نیاز دارند از تو بخواهند (یعنی قبل از درخواست آنان نیازشان را بر طرف کنی). ان لا تکلفهما کاری نکنید که آن ها نیازشان را بیان کنند قبل از اینکه نیازش را بگوید برطرف کنید، اگرچه بى نیاز باشند. (كافى / 2 / 157)
حق پدر و مادر در بیان اهل بیت علیهم السلام
از رسول اکرم (صلی الله و علیه وآله) در مورد حق پدر و مادر بر فرزند پرسیدند، ایشان فرمودند: «پدر و مادر تو، بهشت و جهنم تو هستند.» (لَمّا سُئلَ عَن حقِّ الوالِدَینِ علی وَلَدِهِما : هُما جَنَّتُکَ ونارُکَ) یعنی احترام به آنها بهشت را واجب می كند. آزار آنها جهنم را واجب می كند. این گوی و این میدان. حالا بد هم باشند احترامشان واجب است. روایت داریم استثنا ندارد. كافر باشند، بی دین باشند، بی نماز باشند. بدترین پدر و مادر احترامشان بر اولاد واجب است. «وَ أَطِعِ الْوَالِدَینِ وَ لَوْ كَانَا كَافِرَینِ»
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرمایند:«بِرُّ الوالِدَینِ أکبَرُ فَریضَةٍ؛ نیکی به پدر و مادر بزرگ ترین فریضه است»(غررالحکم/312)
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:«الذُّنوبُ الّتى تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَینِ؛ از جمله گناهانى که فضا را تیره و تار مىسازد نافرمانى پدر و مادر است.» (کافی/2/447)
منابع:
سات بیان معنوی؛ بیانات حجت الاسلام پناهیان
بیانات حجت الاسلام قرائتی
برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام ماندگاری
برنامه سمت خدا؛ بیانات حجت الاسلام فرحزادی
رابطه صبر و كمال انسانی
پژوهشگر:زهرا كريمي
استاد راهنما:خانم بتول ديباج
حوزه حضرت نرجس خاتون(سلام الله علیها دولت آباد)شهـرستان: برخـوار
تحقيق پاياني سطح دو (كارشناسي)
زمستان1391
چکیده مطالب
يكي از راه هاي رسیدن به کمال و دستیابی به مقام قرب خدا، متخلق شدن به صفت نیک «صبر» است که به معنای پایداری و ثبات بر احکام دین و مقاومت در برابر شهوات و بحران هاست. این صفت با صفات حسنه ی دیگر مثل زهد، قناعت، رضا و….. نیز ارتباط تنگاتنگ دارد.
باید توجه داشت که در مقابل صفت صبر و دیگر صفات نیک که از آن ها به عنوان عوامل کمال انسان یاد می شد، عوامل دیگری نیز وجود دارد که مانع دستیابی انسان به رشد کمال می شود، عواملی مثل حبّ دنیا و انجام گناهان و ناپاکی ها که به عوامل سقوط معرفی شده اند و آثار سوئی را به همراه می آورند از آثاری که حبّ دنیا برای انسان به دنبال می آورد، آلوده شدن روح به صفات زشتی مثل حرص و طمع است که این موارد نیز خود موجب بروز زشتی های دیگری می گردد.
ضرورت این تحقیق از آن روست که مسائل اخلاقی و از جمله صفت صبر از مواردی است که مورد توجه شارع مقدس می باشد و در آیات و روایات به ارزش و اهمیّت آن بسیار اشاره شده است و بی توجهی و عدم رعایت آن، موجب فرورفتن در بستر سقوط و هلاکت می شود.
كليد واژه: صبر ، رضا ، قناعت ، زهد، حبّ دنیا، حرص، طمع، گناه
فایل pdf در پیوست زیر:
اسماء و صفات ثبوتیه الهی از دیدگاه معتزله و نقد آن
پژوهشگر:ام البنین نظری
استاد راهنما:خانم ملکوتی خواه
تحقيق پاياني سطح دو (كارشناسي)
حوزه حضرت نرجس خاتون- سلام الله علیها-
شهـرستان: برخـوار
بهار 1392
چکیده مطالب
توحید مهم ترین مبحث کلامی است که مورد قبول همه ی مسلمین می باشد که خود دارای اقسامی چون توحید ذاتی، صفاتی و افعالی است. توحید صفاتی یکی از مباحث مهم از اقسام توحید می باشد که از دیرباز مورد توجه متکلمین قرار گرفته است. متکلمین اسلامی که به سه گروه اشاعره، معتزله و شیعه( یا امامیه) تقسیم می شوند. در این زمینه عقاید متفاوتی دارند اشاعره معتقدند که صفات الهی مانند ذات او قدیم می باشند که این نظر با توجه به محال بودن تعدد قدما- واجب الموجد- مردود است. در این زمینه معتزلین کلامی با توجه به روششان که منحصر در عقل بوده و به دور از هر بهره گیری از سنت می باشد معتقدند که ذات الهی متصف به صفات شده و ذات نایب صفات می گردد.
در مقابل این دو گروه فرقه ی سوم قرار دارد که هم از سنت و هم از عقل بهره جسته و در این زمینه معتقد است که ذات الهی عین صفات است. سعی این نوشتار بر این است که به تبیین و تحلیل نظر معتزله درباره ی توحید صفاتی پرداخته و معایب آن را مطرح نماید که لازمه ی آن تبیین صفات ثبوتیه خداوند به طور خاص می باشد و در نهایت معلوم می گردد که صرف عقل پاسخگویی سؤالات در این زمینه نخواهد بود و دیدگاه فرقه ی امامیه از صفات ثبوتیه با توجه به عقل و نقل، به ثواب نزدیکتر است.
واژگاه کلیدی: اسم، صفت، صفات ثبوتیه، معتزله.
طبّ سنّتي در رابطه با طبيعت خوراكي هاي قرآن بر مزاج
پژوهشگر:اکرم فرامرزی
استاد راهنما:خانم منیژه کاشانی
تحقيق پاياني سطح دو (كارشناسي)
حوزه حضرت نرجس خاتون(سلام الله علیها)شهـرستان: برخـوار
زمستان1391
چکیده مطالب
این پژوهش با عنوان طبّ سنّتي در رابطه با طبيعت خوراكي هاي قرآن بر مزاج می باشد.
طبّ سنّتي با هدف بررسی و پژوهش در تن آدمي، كه آيا انسان سالم است يا بيمار، طبّي كل گرا است؛ يعني ابتدا كل بدن را معاينه كرده و حالات جسمي و روحي را در نظر مي گيرد و سپس درباره ي عارضه ي يك عضو اظهار نظر مي كند و دامنه ي اين علم پژوهش درباره ي عناصر و مزاج ها از بعد نظري و خوردني ها و آشاميدني ها از بعد عملي مي باشد و طبّ سنّتي علت بيماري ها را بر هم خوردن تعادل مزاج ها مي داند زيرا از ضروريات شناخت در طبّ بدن انسان است كه اگر از مقادير متناسب عناصر اربعه ( خاك، آب، هوا، آتش) تركيب شده باشد داراي مزاجي متعادل است و اگر يكي بر ديگري غلبه پيدا كند مزاج هاي چهارگانه كه عبارتند از مزاج سوداوی(سردی و خشكي)، بلغمي (سردي و تري)، دموي( گرمي و تري)، صفراوي( گرمي و خشكي) ايجاد مي شود و اين تركيبات موجب بروز علائمي در فرد مي شوند؛ و تدابير غذايي و توصيه دادن يا پرهيز از خوراكي ها به ويژه خوراكي هاي ذكر شده در قرآن به طور خاص و دانستن طبيعت آن ها از عوامل پيشگيري يا درمان براي تعادل مزاج و نهايتاً حفظ سلامتي مي باشد.
و اين پژوهش در چهار فصل نوشته شده است، يك فصل كليات و فصل اول با عنوان ماهيت طبّ سنّتي، فصل دوم، مروري بر كليات خلط و مزاج و فصل سوم طبيعت خوراكي هاي قرآن
اين تحقيق از لحاظ موضوع طبّي و به لحاظ هدف كاربردي و به لحاظ بيان مطالب هم نقلي و هم عقلي است؛ و به لحاظ روش تحليلي و به لحاظ جمع آوري مطالب كتابخانه اي مي باشد.
واژگان کلیدی:«طبّ سنّتي»،«مزاج»،«طبيعت»
فایل pdfپیوست شده در ذیل:
نکات کلیدی در نوشتن طرح نامه اجمالی
نظر به اینکه طلاب در نوشتن طرحنامه (اجمالی – تفصیلی) و روند تحقیق پایانی با مشکلاتی مواجه هستند در این زمینه جزوه ای ارائه شده که ما حصل نکات برگزیده جلسات دفاعیه برگزار شده می باشد.
هدف از این کار راهنمایی بیشتر طلاب و پاسخ گویی به نیاز آنها در امر تدوین تحقیق پایانی است.
pdf فایل پیوست شده :