چرا قبر حضرت زهرا(سلام الله علیها) مخفی است؟
آیا این امر اتفاقی است یا قصدی در کار بوده است؟ دلیل مخفی ماندن قبر حضرت صدیقهء کبری (سلام الله علیها) را تنها درکتب معتبر اهل تسنن جستجو می کنیم تا حقیقت برملا شود و اتمام حجت گردد… و در این باب به ذکر تنها چند نمونه بسنده خواهیم کرد.
ابن قتيبه دينورى در تأويل مختلف الحديث مىنويسد: وقد طالبت فاطمة رضي الله عنها أبا بكر رضي الله عنه بميراث أبيها رسول الله صلى الله عليه وسلم فلما لم يعطها إياه حلفت لا تكلمه أبدا وأوصت أن تدفن ليلا لئلا يحضرها فدفنت ليلا.
فاطمه از ابوبکر ميراث پدرش را خواست، ابوبکر نپذيرفت، قسم خورد که ديگر با او (ابو بکر) سخن نگويد و وصيت کرد که شبانه دفن شود تا او (ابوبکر) در دفن وى حاضر نشود. (1)
ابن بطال در شرح صحيح بخارى مىنويسد: أجاز أكثر العلماء الدفن بالليل… ودفن علىُّ بن أبى طالب زوجته فاطمة ليلاً، فَرَّ بِهَا من أبى بكر أن يصلى عليها، كان بينهما شىء. اكثر علما دفن جنازه را در شب اجازه دادهاند. علي بن ابوطالب، همسرش فاطمه را شبانه دفن كرد تا ابوبكر به او نماز نخواند؛ چون بين آن دو اتفاقاتى افتاده بود. (2)
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه مینویسد : (در این کلام شکایت و بغض حضرت زهرا سلام الله علیها از خلیفهء اول و دوم به وضوح مشخص است) وأما إخفاء القبر، وكتمان الموت، وعدم الصلاة، وكل ما ذكره المرتضى فيه، فهو الذي يظهر ويقوي عندي، لأن الروايات به أكثر وأصح من غيرها، وكذلك القول في موجدتها وغضبها. مخفى كردن مرگ فاطمه (سلام الله عليها) و محل دفن او و نماز نخواندن ابوبكر و عمر و هر آن چه كه سيد مرتضى گفته است، مورد تأييد و قبول من است؛ زيرا روايات بر اثبات اين موارد صحيحتر و بيشتر است و همچنين ناراحتى و خشم فاطمه بر شيخين نزد من از اقوال ديگر اعتبار بيشترى دارد.(3)
با توجه به جایگاه عظیم مقام صدیقه کبری (سلام الله علیها) که طبق روایات متواتر شیعه و سنی ، خشم و غضب ایشان و خشم و غضب الهی است ؛ قضاوت در مورد خلیفهء اول و دوم با خوانندگان فهیم کمی تفکر در مورد علت مخفی بودن قبر حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها) ، یگانه دختر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ، راهگشای مسیر حق از باطل است .
منابع:
1-الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، تأويل مختلف الحديث، ج 1، ص 300، تحقيق: محمد زهري النجار، ناشر: دار الجيل، بيروت، 1393هـ، 1972م.
2-إبن بطال البكري القرطبي، أبو الحسن علي بن خلف بن عبد الملك (متوفاي449هـ)، شرح صحيح البخاري، ج 3، ص 325، تحقيق: أبو تميم ياسر بن إبراهيم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودية / الرياض، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2003م.
3- شرح نهج البلاغة، ج 16، ص 170.
چرا نام فاطمه(سلام الله علیها) در قران نیامد؟(سخنرانی آیه الله ناصری)
در روایت داریم که« بُنِيَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ» هر شخصی باید 5 پایه را داشته باشد تا بتواند سعادتمند شود و عاقبت بخیر شود و در عالم بعد بهره ببرد ،
« عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَايَةِ …» که پایه اسلام ولایت است «ولَمْ اناد بِشَيْءٍ» اهمیت بقیه خیلی نیست چیزی که مهم است ولایت است هر کس در منظومه شمسی بخواهد سعادتمند و عاقبت بخیر شود و در قیامت هم نشین ائمه شود باید وِلایت داشته باشد وَلایت به معنای دوستی و محبت است و وِلایت به معنی فرمانبردار مراتب حق به تمام معنی کلمه و پیروی از اهل بیت(علیهم السلام).
لکن تکامل واقعی و حیات ابدی و قرب به حق وِلایت است لذا فرمودند: «لَمْ يُنَادَ بِشَيْءٍ كَمَا نُودِيَ» یکی از اهل بیت نبی اکرم (حضرت زهرا سلام الله علیها) است که درعرش و قلم و لوح و کرسی حرف اول را می زند نه به واسطه اینکه دختر پیغبراند و نه به واسطه اینکه مادر حسنین(علیهم السلام) اند بلکه به خاطر عظمت و بزرگواری ایشان است، که منزل ایشان نیز محل نزول وحی بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمودند: من مزد رسالت نمی خواهم هر محبتی که می خواهید بکنید به دخترم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بکنید .
ایشان روزی از حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسیدند: از علی(علیه السلام) راضی هستید گفتند بله ولی به مهریه ام راضی نیستم ،که عرش، دریاها، کوه ها و معادن، آبها، گنجها ،را هم به ایشان دادند ولی باز راضی نشدند سپس بهشت را به ایشان دادند و باز حضرت راضی نشدند و فرمودند من شفاعت همه شیعیان و محبین را می خواهم که با گرفتن آن به مهریه خود راضی شدند .
ما حضرت زهرایی(علیه السلام) می شنویم ولی اسراری هم در اسم ایشان وجود دارد.
اسم این بزرگوار 5 جرف است که برای هر عددی 2 کمال 1- حضوری2- ظهوری وجود دارد، 81 جمع اعداد آن می شود و طاء در اسم فاطمه حرف وسط است که 9 می شود آخرین اعداد آحاد، که در جمیع اعداد درایت دارد یعنی فاطمه نیز در جمیع عالم وجود نقش دارد .
مه –کمال ظهوری دارد. …..
شاید این سوال نیز برای شما مطرح شود چطور شد که اسم حضرت در قران نیست؟؟
حضرت فرمودند: اسم اعظم در کجای قران وجود دارد در 70 جای قران هست ولی چه کسی می داند ؟؟؟ مخفی است
شب قدر مخفی است..صلاه وسطی مخفی است . ساعت استجابت دعا مخفی است اعمال مقبول نزد خداوند مخفی است خداوند برای عظمت ایشان اسمشان را مخفیانه آورده است همانطور که قبرشان ، مظلومیتشان، وفات ایشان مخفی است ..
امروز روز شهادت حضرت زهرا و مصائب ایشان است کاری کنید که شما را از دوستان و محبان حضرت حساب نمایند علم تنها پشیزی ارزش ندارد بلکه باید آنچه می دانید عمل نمایید.
منبع:
سخنرانی آیه الله ناصری ،مدرسه علمیه نرجس خاتون سلام الله علیها،24/11/95
توجه به ظلمات آخر الزمان
آنچه انقلاب اسلامي را از فرهنگ مدرنيته به صورت مبنايي جدا کرده است و ميتوان گفت شاخصهي اصلي آن به حساب ميآيد، توجه به حضور سنن غيبي در ظلمات آخرالزمان است. يعني درست در فضايي که فرهنگ مدرنيته به همهي امکانات معنوي عالم پشت کرد و به واقع جهان را در ظلمات برد، امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» نظرها را متوجه عوامل معنوي عالم نمودند و در عمل هم نقش آن عوامل را نشان دادند، از پيروزي انقلاب اسلامي نتیجه بگير که فرمودند:
خداي مقلب القلوب، قلب مردم را متوجه انقلاب کرد، تا اين که فرمودند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. لذا جا دارد که عزيزان متوجه باشند اگر ميخواهند جوانان را از ظلمات آخرالزمان نجات دهند بايد توجه آنها را به انقلاب اسلامي و جايگاه تاريخي آن جلب کنند، در آن صورت مطمئن باشيد آنها را از ظلمات و يأسها و بيبندوباريها نجات دادهايد.
اگر جوانان ما بشناسند چه واقعهاي تحت عنوان انقلاب اسلامي در زير اين آسمان واقع شده است، نه ديگر تحت تأثير تبليغات غرب، منتظرند كه روزي انقلاب اسلامي شکست بخورد و نه اميدي دارند كه از طريقي غير از انقلاب اسلامي امور جامعه سر و سامان بگيرد. اشکالاتي که در امور اجرائي هست، در زمان اميرالمؤمنين(علیه السلام)هم به شکل خاصِ مربوط به آن زمان وجود داشت. ولي آيا ميشود ما جايگاه وجود مقدس اميرالمؤمنين(علیه السلام) را كه تاريخ را دارد تغذيه ميكند ناديده بگيريم؟
ابتدا جهت اصلاح امور بايد ظلمات فرهنگ مدرنيته شناخته شود و عقل ديگري که با «فضيلت» و «حکمت» همراه است جاي آن را بگيرد، سپس در چنين فضايي آرامآرام بستر رفع مشکلات فراهم ميگردد، چون بسياري از مشکلات ريشه در غربزدگي ملت دارد، ولي اگر از عقل غربي عبور نکنيم و ظلمات دوران شناخته نشود هيچ مشکلي از ملتها رفع نميگردد.
منبع:
کتاب انقلاب اسلامی و برون رفت از عالم غربی
دین کهنه شده است
چنانچه عنايت فرموديد، ابتدا بايد با دقت کامل بتوانيم دشمنشناسي کنيم و اين را بدانيم كه دشمنشناسي در دوران جديد نياز به دقت زياد دارد و کار سادهاي نيست، زيرا آنقدر دشمن پيچيده شده و دشمني خود را پنهان ميکند که بردههاي خود را تا حدّ مديحهسراي خود اغفال مينمايد، و لذا روشنفکرانِ همان ملّتي که همه چيزشان را گرفته به مبلغان غرب در آن کشورها تبديل ميشوند.
هيچوقت مغولان نميتوانستند اين كارها را بكنند. فرهنگ غربي در عين تنفر و کينهاي که با مسلمانان دارد، نميآيد آنها را به قتل برساند، ميآيد آنها را با دست خودشان مقابل خودشان و مقابل ميراث معنويشان قرار ميدهد. مگر روشنفکران غربزدهي ما به ما چه ميگويند؟ جز اين است که ميگويند: دين كهنه شدهاست، گذشتهي شما كهنه شدهاست؛ اگر ميخواهيد زنده و تازه باشيد، بايد غربي بشويد. آيا اينها نشستند فكر كنند که اگر ما غربي شويم ديگر چگونه خودمان در اختيار خودمان خواهيم بود، جز اين است که تماماً در اختيار غربيها قرار ميگيريم، آيا تجربهي تاريخي ملتها چيزي غير از اين را ثابت کرده است؟
بهقول يكي از انديشمندان، هرجا تمدن غربي پا گذاشت اولين چيزي كه از مردم آن ديار گرفت اين بود كه خودشان را از خودشان ستاند. و اين عميقترين جنگي است که غرب با ملتها شروع کرده است، و عبارت است از جنگ براي گرفتنِ هويت ملتها از خودشان. و ما تا نفهميم اين جنگ چه خصوصياتي دارد نميفهميم دشمني ما با غرب چه نوع دشمني است، وقتي متـوجه نوع دشمنيِ دشمن نشـويم، راه نجاتي را كه خـداوند توسط اوليائش - اوليائي كه بر فراز زمان و زمانه فكر ميكنند- براي ما قرار داده است نخواهيم فهميد.
ما معتقديم اگر جنگ غرب با ملتها درست تحليل و شناخته شود به اين نتيجه ميرسيم که انقلاب اسلامي يک هديهي بزرگ الهي است تا جهان را از شرّ اين دشمني بزرگ رها سازد و ملت ايران را شايستهي آن ديد که اين کار بزرگ را بر عهدهي آنها بگذارد تا در اين مسئوليت، بزرگي فرهنگ شيعه نيز آشکار شود و چشمهاي گردد تا سالها ملت ايران بتوانند از آن بهره گيرند و بهره دهند، که نمونههايي از آن را در سيسالهي اخير ميتوان مشاهده کرد.
غفلت از اهداف انقلاب اسلامي موجب ميشود که مرز جدايي بين دوست و دشمن به هم بخورد و نهتنها انقلاب و نتايج مهم آن به حاشيه ميروند، بلکه بهراحتي دشمنان انقلاب ميتوانند زير پوست انقلاب جا خوش کنند و عنان کشور را به ميل خود در دست گيرند.
منبع:
انقلاب اسلامی برون رفت از عالم غربی
عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی
انقلابی بودن وفاداری به انقلاب اسلامی در گرو عهدی است که باید با حقیقت برقرار کرد به همان معنایی که بنیانگذار انقلاب یعنی حضرت روح الله فرمود من با خدای خود پیمان بسته ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم، اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت بر نمی دارم.1
در این نگاه ما از تاریخ که حقیقت را نسبی می داند .
منبع:
صحیفه امام ،ج21، ص 330- ص45
ریشه بی بصیرتی
ريشهي بصيرت شيعيان واقعي را بايد در خلوص آنها دنبال کرد و اين که جز خدا مدّ نظرشان نيست و بر همين اساس به طرف سقيفه، که در آنجا رقابت بر سر قدرت بود، متمايل نشدند، به طرف امام معصومي متمايل شدند که در عين فانيبودن در خدا، مظهر اسماء و صفات پروردگار عالم بود.[1]
در نيتِ خالص است که روح انسان با سنن الهي ارتباط برقرار ميکند و پيچ و تابهاي روبَهان، نميتواند چيزي را از منظر او پنهان کند. هر چه بدبختي سرِ ما ميآيد به جهت بيخلوصي است. پيچ و تابهاي روبهان، آنهايي را که خود را با نور نيتِ خالص منور کردهاند، نميتواند فريب دهد، حادثهها را براساس سُنن و قاعدهها ارزيابي ميکنند و يک لحظه چشم دلشان از حضور سنن الهي منصرف نميشود، تا فريب ظاهرِ پر زرق و برق دنياي مکّار را بخورند. حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه» ميفرمايند: «مطمئن باشيد قدرتهاي شرق و غرب همان مظاهر بيمحتواي دنياي مادياند که در برابر خلود و جاودانگي دنياي ارزشهاي معنوي، قابل ذکر نميباشد»؛[2]
اين بصيرت به جهت خلوص در توحيد و توجه به امامان معصومي است که نمايش زندگي توحيدي بودند. همين که اين دو نکته از جان و قلب انسانها برود انواع گرايشها به دنيا که امروز مظهر کامل آن غرب است، پديد ميآيد.
. به تعبير حضرت امام خميني«رضواناللهتعاليعليه»؛ «اگر ملت ايران از همهي اصول و موازين اسلامي و انقلابي خود عدول کند و خانهي عزت و اعتبار پيامبر و ائمه معصومين(علیهم السلام) را با دستهاي خود ويران نمايد، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان يک ملت ضعيف و فقير و بيفرهنگ به رسميت بشناسند، ولي در همان حدّي که آنها آقا باشند ما نوکر».[3]
منبع:
[1] - حضرت صادق(علیه السلام) ميفرمايند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَي الَّتِي لَا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنا» آن حضرت راجع به قول خداي عز و جل که مي فرمايد: «خدا را نامهاي نيكوست او را به آنها بخوانيد»؛ فرمودند: سوگند به خدا مائيم آن نامهاي نيكو كه خدا عملي را از بندگان نپذيرد مگر آنكه با معرفت ما باشد. (الكافي، ج1 ، ص 144)
[2] - صحیفه امام، ج21،ص91.
[3] - صحیفه امام، ج21،ص90.