شهیدچمران بامرددعواگرچگونه رفتارکرد؟
شهیدچمران ومردی به نام رضا:
رضایه روز داشت میرفت سمت کوه سنگی برای دعوا و غذا خوردن … دید یه ماشین داره تعقیبش می کنه … آرم ماشین : ” ستاد جنگهای نا منظم” راننده، شهید چمران …
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت : ” فکر کردی خیلی مردی ؟! “
- بروبچه ها اینجور میگن !!
- اگه مردی بیا بریم جبهه ………………
به غیرتش بر خورد … راضی شد …. بردش جبهه ……
***********************************
شهید چمران تو اتاق نشسته بود … یه دفعه دید که صدای دعوا میاد ! … با دست بند، رضارو آوردن تو اتاق … رضارو انداختنش رو زمین
…. : ” این کیه آوردید جبهه ؟! ……. “
رضا شروع کرد به فحش دادن …چه فحشای رکیکی… اما چمران مشغول نوشتن بود………
دید که شهید چمران توجه نمیکنه …. یه دفعه داد زد : ” کچل با توام …!!!! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد : ” بله عزیزم ! چی شده عزیزم ؟ چیه آقا رضا ؟ چه اتفاقی افتاده ؟ “
قضیه این بود…. آقا رضا داشت میرفت بیرون …. بره سیگار بگیره و برگرده … با دژبان دعواش شده بود ….
شهید چمران : ” آقا رضا چی میکشی ؟!! …. برید براش بخرید و بیارید …! “
شهید چمران و آقا رضا … تنها تو سنگر …
آقا رضا : میشه یه دو تا فحش بهم بدی ؟! کشیده ای، چیزی !!
شهید چمران : چرا ؟!
آقا رضا : من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده … تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه …
شهید چمران : اشتباه فکر می کنی …! یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمیکنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده … هی آبرو بهم میده … تو هم یکیو داشتی که هی بهش بدی میکردی بهت خوبی می کرده …! گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده بگم بله عزیزم … یکم مثل اون شم …!
آقا رضا جا خورد ………. تلنگر خورد به شحصیت معنویش………. رفت تو سنگر نشست …آدمی که مغرور بود و زیر باز کسی نمیرفت زار زار گریه می کرد …عجب! یکی بوده هرچی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد ….. آقا رضا اولین نماز عمرش بود ………. رفت وضو گرفت … سر نماز ، موقع قنوت صدای گریش بلند بود …….
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد …… صدای افتادن یکی روی زمین شنیده شد …
آقا رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد …. فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش ….
توبه واقعی و یه نماز واقعی …………
با خدا چی معامله کرد که خدا اونو برای شهادت انتخاب کرد؟ … در لحظه انتخاب ، درست و مخلصانه انتخاب کرد و خدا این اخلاص و این “لحظه شناسی” را که ” عرضه خود بر مقاطع نفحات الهی” است ، دوست دارد…. قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): ((اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ ))(بحار الانوار، ج71، ص221-).
در ایام زندگی شما نسیمهای روحبخش ربوبی میوزد پس مواظب باشید آنها را از دست ندهید و خودتان را در مسیر آنها قرار دهید باشد که نسیمی به شما برخورَد و تیره روز نشوید).«ان لله فی ایام دهرکم نفحات الا فترصدوا لها (همان، ج77، ص168) ; درایام زندگی شما نسیمهای الهی می وزد و مترصد این لحظه ها باشید [و از آنها هوشیارانه بهره برداری کنید]).
گذشت داشته باشید تا خدا از شما بگذرد اینهمه کینه به دل نگیرید… اثرش انسان سازه…. اگر درقبال بدی بدی کردید و درقبال خوبی خوبی که هنر نیست… هنر خوبی کردن در برابر بدی و گذشت از بدیهاست.…. اینطور ” حُر” ساخته می شود …. در کربلای جبهه ها هم شاگرد پاکباز سیدالشهداء ،چمران عزیز بر قلبها فرماندهی میکرد و اینطور آقارضا یک “حُر” شد…. و عاقبت بخیر…. البته بگویم همانطور که نخبه و آقازاده ای چون عمرسعد جذب سیدالشهداء (علیه السلام )نشد - و قابلیت و سعادت هدایت و همراهی با امام را نداشت -.
و بقول حضرت آیت الله مجتهدی “در کربلا داش مشتی ها رفتند به کمک امام حسین و شهید شدند .در زمان ما هم همینطور شد…. حُرّ شدن حریت جبلی و سجایای حُر مآبی و سعادت طینتی هم لارم دارد و یک جرقه برای …..
نورانیّت خانه و محل کار
دو آیه در قرآن کریم است که در یکی از آن می فرماید: فرشتگان و حاملان عرش برای مومنان طلب مغفرت می کنند؛ و در دیگری می فرماید: ملائکة الله برای اهل زمین استغفار می کنند.
در آیه اول می فرماید: (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیومنونَ بِهِ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا ) ؛ فرشتگانى كه حاملان عرشند و آنها كه پیرامون آنند، به ستایش پروردگارشان تسبیح مىگویند و به او ایمان دارند و براى مومنان آمرزش مىخواهند.
در آیه دوم می فرماید: (وَالْمَلَائِكَةُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیَسْتَغْفِرُونَ لِمَن فِی الْأَرْضِ أَلَا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ) ؛ نزدیک است که آسمانها بر فراز یکدیگر در هم شکنند و فرشتگان به ستایش پروردگارشان تسبیح می گویند و برای ساکنان زمین آمرزش می طلبند ؛دآگاه باشید که خدا آمرزنده و مهربان است .
گفته اند: جمع این دو آیه چنین است که هم آنجا که خدا فرمود: فرشتگان حاملان عرش برای مومنان طلب مغفرت می کنند؛ و هم آنجا که می فرماید: برای اهل زمین استغفار می کنند مراد، مؤمنان هستند؛ زیرا فرشتگانْ غیر مومن را نمی بینند، غیر مؤمن تاریک است.
هر خانه ای را که فرشته می بیند برای اهل آن خانه طلب مغفرت می کند. خانه ای که در آن دین حاکم است، روشن است ؛ لذا فرشتگان آن را می بینند و برای اهل آن طلب مغفرت می کنند. کافر چون تاریک است، فرشته او را نمی بیند. خدا هم روز قیامت آنان را نمی نگرد. (ولا یکلّمهم الله یوم القیمة) (ولا یکلّمهم الله ولا ینظر إلیهم یوم القیمة).اگر انسان توانست خانه و مرکز کار و محیط زیست خود را این چنین روشن کند، کم کم نیل او به مقام عالی آسان می شود. گرچه در ابتدا سخت است؛ امّا بعدها متوجه می شود که حرفهای باطل کم کم انسان را می رنجاند.
گاهی انسان مسائل عقلی و معارف را با گروهی در میان می گذارد، چهره آنان گرفته می شود؛ چون در ذایقه آنها تلخ است. امّا خود او از این کلمات لذت می برد، آنگاه اگر در جمعی بنشیند که همه اش گفتن و شنیدن و خندیدن و خنداندن است، رنج می برد. حال که انسان می تواند به هر نحو روح خود را تربیت کند، پس چرا او را از راه خوب پرورش ندهد؟ چرا روحش را به کارهای خوب عادت ندهد؟
کسی که به باطن قرآن رسید و آن را خوب تلاوت کرد، فضای منزلش نورانی خواهد شد.
حضرت عزرائیل (سلام الله علیه) شبانه روز پنج بار به هر خانه نگاه می کند، پیامبر فرمود:
«این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز چه می کنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه می کند.» باز در این زمینه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«خانه هایتان را با خواندن قرآن روشن کنید. اگر عده ای با هم در محلی زندگی می کنند که نه آثار علمی دارند، و نه خدمتی به اسلام و مسلمین می کنند، آنجا دیگر خانه نیست؛ بلکه مقبره ای خانوادگی است که عده ای مرده در آنجا هستند.»
اگر اثری از این خانه برنخیزد، تبدیل به مقبره خانوادگی می شود. بگذارید از خانه شما به جامعه نور برسد. مانند یهودیها و مسیحیها نباشید که در خانه عبادت نمی کنند و فقط در کنیسه، آن هم در زمان مشخص؛ بلکه عبادتهای عمومی را در مسجد و عبادتهای خصوصی را در منزل انجام دهید.[1]
پی نوشت :
1.حکمت عبادات،حضرت آیت الله جوادی آملی، ص192
آیا می توان به خاطرامتحان روزه نگرفت
آیا میتوان به خاطرامتحان روزه نگرفت؟
طولانی بودن ساعات روزهداری، گرمای هوا و از سوی دیگر فرا رسیدن فصل امتحانات که بعضاً برخی از آنها سرنوشتساز هستند، موجب شده است که دانشجویان درباره جواز روزهخواری به دلیل امتحانات سؤالاتی را از کارشناسان دینی بپرسند.
ماه مبارک رمضان امسال مصادف با ایام امتحانات دانشجویان و فرصت زمانی اندک تا برگزاری کنکور سراسری شده است، به همین خاطر بسیاری از دانشجویان و افراد متقاضی ورود به دانشگاه به علت طولانی بودن ساعات روزهداری و سنگینی مباحث درسی این سؤال را دارند که آیا به خاطر امتحانات و درس خواندن میتوان روزه نگرفت؟!
حجتالاسلام والمسلمین رضایی از اعضای دفتر استفتائات رهبر انقلاب موضوعات زیر را مطابق با فتاوی حضرت آیتالله العظمی خامنهای نظیر مسأله امتحانات و روزه گرفتن، توصیههایی برای دانش آموزان و دانشجویان و سفر شرعی و حد ترخص را مطرح کرده است که در ادامه میآید:
– ما مجاز نیستیم به خاطر اینکه امتحان داریم یا برای کنکور خود را آماده میکنیم، روزه را بخوریم.
– در اینجا ۲ توصیه میشود کرد که به عزیزان کمک کند:
نخست اینکه؛ عزیزان شب تا صبح بیدار بمانند و روز را بخوابند، بنابراین مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
دوم اینکه؛ اگر این مقدور نیست، به مسافرت بروند. یعنی تا قبل از ظهر از حد ترخص رد شوند.
«حد ترخص» از آخرین جایی است که شهر حساب میشود و عرفی است، مثلاً درباره تهران سؤال کنید، فرض کنید تا قبل از پل شهید کاظمی تقریباً دیگر خانهای و یا اینکه تأسیسات شهری که حساب شود وجود ندارد، یک مقدار از پل شهید کاظمی پایینتر بیایید و خود را به حرم امام(ره) برسانید، مزرعه و فضای سبز است و دیگر شهر نیست، بعد از آن میتوانید روزه بخورید. برای کسی هم که نیت دارد مثلاً تا ۳۰ کیلومتری برود، به طور مثال تا فرودگاه بینالمللی امام خمینی برود و برگردد، یا طرف حسنآباد برود و برگردد، سفر شرعی محسوب میشود و مجاز است روزه بخورد.
-سؤال میشود خود خانواده تکلیف روزهاش چه میشود؟ خانواده هم میتواندبه سفربرود و روزه بخورد و گناه هم نیست، ولی اگر نخورد و روزه را باطل نکرد و به شهر تا قبل از اذان ظهر بازگشت، باید نیت کند و روزهاش درست است.
منبع:سایت جامع ماه مبارک رمضان
مؤلفه های خنده های حکیمانه
1. حق گویی،
2. رضايت خداوند،
3. تفـرقه زا نبودن،
4. هزل و هجو ممنوع
5. رعايت حدود شرعي
6. تقويت روابط عاطفي،
7. رعايت حدود اخلاقي
8. قهقهه مستانه ممنوع،
9. اهانت به اقوام ممنوع،
10. تعادل در شوخي و خنده،
11. حکمت و ادب آموز بودن،
12. متناسب با شخصیت افراد،
13. غم زدایی از خود و دیگران،
14. متناسب با جنسیت مخاطب،
15. دلقک نكردن خود و ديگران،
16. شاد کردن دل خود و دیگران،
17. رعایت شرايط و مقتضای حال،
18. اهانت به جنس مخالف ممنوع،
19. نداشتن قصد لذت جنسي نامشروع
20. اهانت به ادیان و مذاهب دیگر ممنوع،
21. متناسب با سن و فهم و فرهنگ مخاطب،
22. اهانت به افراد حقيقي و حقوقي و اقوام ممنوع،
23. ايجاد نشاط برای عبادت و کسب و کار حلال و معاشرت سالم.[1]
پی نوشت :
1. محمدحسين قديري، شوخ طبعي هاي طلبگي، ص329 و 330.
دو رکن خوشبختی(بانو امین)
در افراد بشر مخصوصاً در جماعت بانوان کسی پیدا نمی شود که آرزوی خوشبختی و سعادت مندی در دل خود بپروراند، لکن چنین گمان می شود که سعادت و خوشبختی یک سرنوشت ازلی است و حصول آن ما فوق تدبیر بشر است، این است که در مقام تحصیل آن بر نمی آید و کم کسی پیدا می شود که از بخت و اقبال خود راضی و خرسند باشد. خوشبختی و کامیابی در چیزهائی نیست که تصور می کنید و آرزو دارید. وقتی به آن برسید و در پس هر آرزوئی صدها آرزوی دیگر همراه دارید و عمر عزیز خود را به همین طور می گذرانید، این ها آرزوهای بچه گانه است ریشه خوشبختی و بد بختی را در باطن خود پیدا کن.
بدبختی و خوشبختی
پیش از آن که وسائل خوشبختی را فراهم کنید بایستی بدانیم خوشبختی چیست و بد بختی کدام است؟
هر کس از دریچه فکر خود به حسب آمالی که دارد خوشبختی و سعادت را طوری بیان نموده و برای اثبات آن می کوشد. اگر خوب دقت کنید می فهمید که خوشبختی دو رکن دارد:
رکن اول: آسایش بدن و صحت مزاج، رکن
دوم: آسایش فکر و استراحت خیال و آرامش روح
بدن وقتی سالم است که سلولهای بدن از حالت طبیعی خارج نشوند و اعتدال و قوا و تعادل اجزاء و توازن بین آنها بر قرار باشد و حفظ الصحۀ بدنی یکی از شرائط اساسی نیل به سعادت به شمار می رود، بلکه صحت بدنش اساس هر فضیلتی و منشاء هر نیک بختی و سعادتی است. روح سالم در بدن سالم است و روح و بدن در یکدیگر تأثیر و تأثر کامل دارند، اگر لطمه ای به بدن وارد شود به طوری که اخلاط فاسده در بدن تولید شود و تعادل بین اعضاء و توازن بین قوا را زیان رساند، مسلماً روح را از حرکت صعودی باز می دارد، یعنی امراض بدنی مانع از ترقیات روحانی می شود و انسان را زبون و بیچاره می گرداند، آن وقت شقاوت و بدبختی راه باز می کند و به انسان هجوم می آورد، پس بایستی حتی الامکان مراعات حفظ الصحه نمود و بدن را سالم و معتدل نگاه داشت.
«آسایش فکری» وقتی تأمین می گردد که وحشت از «حوادث احتمالی» در کار نباشد و آرزوی مال از بین برود و هیچ خوشبختی به قدر راحت دل بزرگ نیست و آرامش روح وقتی نصیب بشر می گردد که دو اصل اساسی را کاملاً مراعات نماید :
اول: عقائد صحیح و ایمان به مبدء و معاد،
دوم: اخلاق نیکو که منشاء اعمال نیک گردد.
چنانچه گفته اند همه بد بختی ها از درون ما بر می خیزد و سبب آنها خود ما هستیم. ما سهواً می پنداریم که آنها از بیرون می آیند در صورتی که خود ما آنها را در داخل خود با سرشت خودمان می سازیم.
خوشبختی بیشتر مربوط به روح است و ریشه آن را در عقل و ادراک خود شخص بایست پیدا کرد و هر قدر درجه معرفت بالا رود معرفت نفس بهتر نمایان می شود و معرفت به حق که اصول دیانت است با معرفت به نفس ملازم یکدیگرند ، چنانچه پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده:
«هر کس خودش را شناخت خدای خود را می شناسد» و هر کس خود را شناخت مرتبه و مقام خود را نیز می شناسد و توقعات بیجا نمی نماید و حضرت امیر (علیه السلام) فرموده: «مَن سَألَ فَوقَ قَدرِهِ استَحَقَّ الحِرمانَ؛ یعنی هر کس سئوال کند بالاتر از قدر خود مستحق محروم شدن است.» پس عاقل هرگز در پی آرزو به آن چه در دسترس او نیست نمی گردد و خود را در طلب آن رنج نمی دهد.
فساد اخلاقی و شهوت پرستی و عیاشی و بی عفتی و دزدی و دروغ و خیانت و صدها جنایاتی که امروزه بین مردم شایع گردیده ناشی از عدم ایمان به مبدء و معاد است، ایمان یک عامل قوی و یک پلیس باطنی است که انسان را از کارهای زشت که منافی با تقوی و عفت است باز می دارد .
کسی که دین و ایمان ندارد به هیچ وجه نباید از وی منتظر خیر و خوبی باشیم و هرگز سعادت و خوشبختی نصیب او نخواهد شد، زیرا که نفس انسان مثل اسب شروری ماند که اگر جلو وی را رها کنیم خودش و سوارش را به هلاکت می اندازد و یگانه جلوگیر او ایمان به خدائی است که عالم به ظاهر و باطن وی است و پس از آن جلوگیر شهوات عقل است که به میزان شرع عمل نماید.
پس از اینجا معلوم می شود که اول قدم به سوی سعادت و خوشبختی تحصیل ایمان و عقائد صحیح به مبدء و معاد و تطبیق امور با قوانین محکمه اسلام است .
اگر طالب سعادت و نیک بختی می باشید و می خواهید از زندگی لذت ببرید دل و سریره خود را از آلایش اخلاق زشت و صفات ناشایسته پاک گردانید و حسد و طمع و خود خواهی و بخل و کینه و آرزوهای بیجا و توقعات بی مورد در خود راه مدهید تا آن که آن فطرت اولیه ای که خداوند در روح شماها نهاده ظاهر گردد
یعنی فطرت توحید که در آیات قرآنی اشاره به آن فرموده و در احادیث تصریح شده که : ( خداوند فطرت و طبیعت اولیه هر کس را بر توحید قرار داده).
اگر دل قدری تصفیه شود و جلاء پیدا کند ( به عین الیقین) ارتباط خود و موجودات را به حق تعالی مشاهده می کند.
اگر به چشم حقیقت نظر کنی جهان را *** به هر چه می نگری جز خدا نخواهی دید
چنانچه موقع دعاء و عرض حاجات بسوی (قاضی الحاجات) مخصوصاً موقع اضطرار و بیچارگی و درماندگی خوب این مطلب نمایان می شود ،یعنی هر کس می فهمد که کسی هست که قادر به رفع گرفتاری اوست .
خلاصه اول قدم ما بسوی سعادت و خوشبختی این است که دارای ایمان به مبدء و معاد باشیم.
اسلام چیست و ایمان به مبدء کدام است و معارف به چه چیز تحقق می پذیرد؟[1]
براي مطالعه ادامه متن رجوع كنيد:http://www.banooyeirani.ir/index.php?option=com_content&task=blogcategory&id=335&Itemid=440
پی نوشت :
1.روش خوشبختي، بانو امين، ص2-6.
تاثیرات فیلم های غیر اخلاقی بر روابط زناشویی
امروزه شاهد فعالیت زیاد رسانه های مختلف در زمینه ی ترویج باورهای غلط در مورد روابط جنسی هستیم ، یکی از راهکارهای این رسانه ها پخش فیلم های مستهجن است . این فیلم ها تاثیرات بسیاری را بر ذهن افراد بر جای می گذارد و پیامد های روحی و رفتاری زیادی دارد که از مهم ترین آنها می توان به تاثیر آن بر رابطه زناشویی اشاره داشت.
• کاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلم های جنسی با توجه به رفتارهای اغراق آمیز بازیگران کم کم باعث می شود زوجین درباره طبیعی بودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیف تر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.
• مقایسه منفی: جذابیت های اغراق آمیز و تصنعی چنین فیلم هایی گاهی باعث می شود جذابیت های همسر، کمرنگ شده و با تشدید بی میلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.
• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلمها با وجود جذابیت های بصری، گاه بسیار دردناک و آسیب زننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بی رغبتی همسر به روابط زناشویی می شود.
وابستگی: هرچند در ابتدای امر زوجین با قصد بهبود روابط فیمابین به تماشای چنین فیلم هایی می نشینند اما در ادامه، یکی از زوجین یا هر دو متوجه میشوند که اگر در گذشته وقتی را برای با هم بودن صرف می کردند اکنون همه یا بخشی از آن وقت را برای دیدن انواع و اقسام فیلم های مستهجن پر میکنند و به این ترتیب، فیلم هایی که قرار بود باعث نزدیکی بیشتر زوجین به یکدیگر شود اکنون عاملی برای فاصله بیشتر آنها از یکدیگر شده است.
پی نوشت :
منبع: صد هزاران دام و دانه است اي خدا، كتابخانه سايت انجمن گفتگوي ديني