بزغالههای مدرن!
معاویه به کمک دستیار دسیسه گرش عمروعاص تصمیم گرفتند تا از محبوبیت حضرت علی(علیه السلام) نزد کودکان شیعه بکاهند. نقشه های گوناگونی را مرور کردند تا اینکه به پیشنهاد عمروعاص قرار شد تعدادی بزغاله تهیه و از طرف معاویه به این کودکان هدیه بدهند و بعد از مدتی که کودکان با این بزغالهها انس گرفتند، آنها را دزدیده و تقصیر آن را گردن حضرت امیر(علیه السلام) بگذارند.
در دنیای ما هم به شیوههای دیگری این حکایت در حال تکرار شدن است. دشمن اول تصمیم میگیرد بازیهای جذاب رایانه ای، خدمات اینترنتی و مانند آن را رایگان در اختیار ما بگذارد و بعد از مدتی به بهانه تحریم، همه آنها را از کاربران پروپا قرص ایرانی میگیرد و محرومشان میکند. به نظر شما این دو حکایت شبیه هم نیستند؟ نوجوان ایرانی وقتی دلیل محروم شدن از بازی موردعلاقه خود را به نظام و سیاستهای آن مرتبط بداند، چه واکنش عاطفی از خود بروز خواهد داد؟
اینگونه حقه های حرفه ای شاید بهنظر ساده یا پیشپاافتاده بهنظر برسد ولی نه ساده است و نه بدون سابقه؛ بلکه شگردهایی است که دشمن در جنگ نرم از آنها بیشترین بهرهبرداری را میکند. فرزندان خود را از آسیب ها و حیله ها با خبر کنیم.
پی نوشت :
ماهنامه خانه خوبان، ابراهیم اخوی، شماره 71.
پیامدهای ارتباط با جن؟؟
بله. طبق آیات و روایات، ارتباط با جن یا شنیدن صدای آنها سبب آسیب دیدن انسان می شود.به عنوان مثال به این روایت کتاب کافی توجه کنید:
راوی می گوید: ديدم امام رضا عليه السّلام بر در انبار هيزم ايستاده و با کسی صحبت می کند، ولی من كسى را نميديدم، گفتم: اى آقای من با كه سخن می گویی؟ حضرت فرموند: اين (جنّی است به نام) عامر زهرائى، آمده و از شخصی شكايت دارد، گفتم :
اى آقای من، مي خواهم سخن او را بشنوم، حضرت فرموند: اگر سخنش را بشنوى يك سال تب ميكنى! گفتم: اى آقاي من، ميخواهم بشنوم، فرمود: بشنو، گوش دادم مانند سوت بود و به مدت يك سال تب كردم!
پی نوشت:
الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 395
جمع بین دشمنی با استکبار و مذاکره با جهان(اصغر طاهرزاده)
تدبیر را همیشه می پسندم اما همیشه تدبیر به معنای صلح نیستو گاهی تدبیر مقاومت و جهاد است. این فرهنگ قرآن است و قرآن کلام خداوند و خداوند همه کاره عالم و همه هستی است و خالق همه.
من اقدام اخیر دولت و نیروهای مسلح را صد درصد درست می دانم و تاخیر این کار را به مصلحت آن هم در آستانه اجرای مثلا برجام نمی دانستم اما یک نکته امشب به ذهنم زد که فکر کنم کسی نگفته باشه یا من ندیدم، این نگاهی متفاوت به قضیه تفنگداران امریکایی است که اگر ایمان و تعهد و انقلابی بودن ظریف را نادیده بگیریم میشه اونو پذیرفت یا حداقل بهش فکر کرد.
این کار امریکایی ها را کاملا هماهنگ و عمدی می دانم و البته این نکته اصلی نیست بلکه چیزی که بنا شده بود از قبل خروجی این اقدامی نظامی امریکا و بعد ایران و سپس حل و فصل آن باشد را می گویم. مشخصا می خوام بگم این که
1. حتما باید این کار در سطح وزیر خارجه دو کشور حل بشه تا کم کم اینها عادی سازی بشه (نمیگم بده یا حتی خوب، حرفم چیز دیگری ست)
2. هماهنگ و حساب شده عمل کردن طرفین بعد اتمام قضیه، ظریف بیاد بگه دیپلماسی جواب میده، کری دقیقا همینو بگه (امروز در دانشکده دفاع ملی گفت آیا می شد 3 یا 4 سال پیش این را تصور کرد (دقت شود) و فرماندهان نیروهای مسلح هم یجورایی همین را بگن. دقت کنیم که همه رودست خوردند نظامی و غیر نظامی در دو کشور و این بین کسانی از داخل و خارج کاملا هماهنگ شده بود و طراحی از قبل (یک فرض متهورانه است اما از سیاست چیزی بعید نیست) من موافق کلیات اقدامات ظریف و اغلب جزئیات او تو دو سال اخیرم اما فقط یک لحظه به این فکر کنیم که می شینیم برنامه ای می ریزیم بعد با دخالت وزاری خارجه حل می کنیم و تصمیم گیری نظامی را دربند تصمیم وزارت خارجه می کنیم بعد داخل و خارج همه همزمان میگیم دیدید دیپلماسی جواب داد و نتیجه گیری مهم اینکه: بله ملت نگاه کنید دیپلماسی جواب داد. سپس این را تعمیم میدیم. خوب تا حالا میشه گفت این ها همه درسته اما مسئله تداوم این جور نتیجه گیری ست و یخورده مسئله خطرناک میشه. این که آمریکا شیطان بزرگ نیست، رهبری بیخود اینقد تاکید بر آمریکا ستیزی میکنه و آمریکا هم میشه با دیپلماسی رام کرد و داخل آمریکا هم کنگره بفهمه ایران را با دیپلماسی میشه رام کرد.
خوب نتیجه میشه اسلام رحمانی و نه اسلام همه جانبه. باید فکر کرد. من نظری ندارم درباره خروجی های خوب یا بد این تدبیر و دیپلماسی اما حرفای بسیار خوشکل و صوابی ست که ممکنه نتایج بدی به بار بیاره. خوبه تنش کم بشه خوبه اما طاغوت که دنیا را به لجن کشیده تفکر حاکم بر یک درصد راس در آمریکاست به همراهی صهیونیست ها و تئوری به مرحله اجرا درآمده دین بر علیه دین (داعش و وهابی و سلفی و …) هم زاییده زحمات 50 یا 100 ساله همین مغزهای متفکر غربی ست (خوبه مجددا به کتاب همفر سری بزنیم تا کار دستمان بیاد چقدر دقیق طراحی بلندمدت دارند این ها). طراحی داعش نسخه دقیق و علمی و منظم دشمنان اسلام و مسلمانان برای ملت های خاورمیانه و غیره را تورق کنیم.
نحوه مبارزه با افراط گری در سوریه و عراق را نگاه کنیم تا واقعیت آمریکا را بشناسیم و هزاران سیاست ظالمانه و مخوف این ها را. میخوام بگم در عین تدبیر نباید از طاغوت و خداستیزی آشکار سیاستمدران فعلی جهان غافل شد و فکر خامی ست حل شدن همچی با دیپلماسی. دیپلماسی هم وقتی جواب میده که پشتوانه ای از قدرت علمی و نظامی و مردمی داشته باشه و لاغیر.
پاسخ استاد طاهرزاده:
هرچه هست ما باید در حال حاضر در دو جاده حرکت داشته باشیم :یکی در جاده استکبار ستیزی که عامل بقای ما و حفظ هویت ما است ،و دیگر در عین حفظ هویت ، ارتباط داشتن با دنیا است و جمع این دو کار هرکسی نیست . رهبری عزیز در این مسیر بسیار موفق بوده اند . ولی آن هایی که به آمریکا خوشبین هستند . یقینا شکست می خورند.
پی نوشت :
لب المیزان ، اصغر طاهرزاده
هنر و مهارت تبلیغ
بنّایی را در نظر بگیرید که همه سفارشات خرد و کلان مربوط به بنّایی مانند شناژبندی، آجرچینی، سقفزنی، نصب در و پنجره، گچ و خاک، موزاییککاری، کاشیکاری، گچکاری و… را قبول میکند. به دلیل پايين بودن کیفیت، کمّیت و بازدهی در زبان عرفی به او و امثال او «همه کاره هیچ کاره» گویند.
البته همین فرد اگر کارها و خرده کارهایی که نیاز به تخصص ندارد را بپذیرد و آنهایی که نیاز به تخصص دارد را ارجاع دهد، کمک خوبی برای رشد کارهای مهمتر متخصصان و مردم است. مشکل کار وقتی است که از نظر تخصص پا درکفش بزرگتر از خودش کند. بیتردید فردی که در یکی از این رشتهها تخصص دارد از نظر زیباشناختی و ظرافت، محکم کاری، سرعت، پیشبینی انجام کار، آسیبشناسی، تخمین مصالح مورد نیاز، صرفهجویی و عدم استهلاک مصالح و… موفقتر از همه فن حریف است؛
مبلّغ متخصص،تمام همّ و غمّش در یک رشته تبلیغی مثل خطابه، قصه گویی، قصه نویسی و… میباشد. گرایش خود را با توجه به تجارب قبلی، استعداد، علاقه، ذوق و عشقش انتخاب میکند و به دلیل آشنایی خوبش در شناخت عناصر «زمان»، «مکان»، «روش»، «زبان»، «نیاز»، «آسیب» و «پیامد»است که باید گفت:
اوّلاً تبلیغ هم «علم» است و هم «هنر»؛ و دیگر اینکه از جهات زیر این کار هنرمندانه وعالمانه پرفایده به شمار ميآيد؛ از منظر روانشناسي، هرچه عادت قويتر ميشود آگاهي و توجه كمتر ميشود و فرد به طور خودكار عملي را انجام ميدهد؛اما در «اسلام» براي جلوگيري از آن كه عبادتها، عادات بيروح، غير ارادي و غير هدفي شود به استمرار «نیّت و توجه» در کارهای خوب تأکید شده است.
نیّت، باطن و روح اعمال ما است و براساس بینش توحیدی در عادات مثبت، همیشه نوعی تفکر و تأمل وجود دارد و همین جریان الهی در کالبد اعمال سبب میشود که این عادات «لذت کِش» شوند نه «لذت کُش».
به این مولفهها عناصر تبلیغ گفته میشود. که عبارتند از؛
1. مخاطبشناسی؛ (شناخت ویژگیهای گیرنده یا شنونده)
2. نیازشناسی؛ (شناخت نیازها، رغبتها و علایق مخاطب)
3. روششناسی؛ (شناخت فضای روحی و روانی مخاطب و محیط او)
4. زبانشناسی و واژه گزینی؛ (زبان آگاهی و هشیاری بر ادبیات و گفتمان روز)
5. زمانشناسی؛ (زبان آگاهی و توجه به ضرورتها و مقتضیات زمان)
6. مکان شناسی؛ (مکان آگاهی و توجه به ضرورتها و مقتضیات مکان)
7. پیامدشناسی؛ (ارزشیابی، بازخوردگیری و ارزیابی اثر بخشی و کارآمد بودن فرآیند تبلیغ) [1]
پی نوشت :
1. روان شناسي و مهارتهاي رفتاري در تبليغ غير مستقيم، محمد حسین قدیری، ص25
جوجه هایی که پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) به آن توصیه فرموند.
کم نیست در زمانه ی ما گفته هایی که در جامعه تحریف شده و یا مورد تمسخر قرار می گیرند و ریشه روائی و یا قرآنی آن فراموش می شود.
تفسیر به رأی از قرآن و کلام اهل بیت (علیهم السلام) بدون توجه به مبانی دینی و یا در نظر نگرفتن تفکرات الهی دین خدا با عناوین مسخره کننده و مادی گرایانه از جمله معضلات اجتماعی است که برخی تفکرات وارداتی چون انسان مداری به صورت غیر مستقیم در این مسئله دخیل بوده اند. این همان است که رهبر انقلاب در سال ۹۲ در محفل انس با قرآن بیان فرمودند:
« یکی از عیوب ما و جوامع ما در طول زمان این بوده است که گاهی فرهنگ خود را متأثر میکردیم از فرهنگ بیگانگان. کسانی این را در میان جامعهی ما و کشور ما به عمد ترویج کردند؛ ما را سوق دادند به سمت زندگی کسانی که دل و جانشان خالی بود از نور معنویت؛ در سبک زندگی، در کیفیت پوشش، در کیفیت راه رفتن، در کیفیت معاشرتها و ارتباطات اجتماعی. اگر هم کسی به آنها اعتراض کرد، گفتند که دنیا امروز اینجوری است. در حالی که قرآن به ما میآموزد: «و ان تُطع اکثر من فی الأرض یضلّوک عن سبیل الله ان یتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا یخرصون».(۱) » (۲)
جوجه کشی یا مباهات امت
از جمله این موارد نگاهی است که نسبت به فرزندآوری ایجاد شد. با وجود آن که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) به صراحت می فرماید: «تناکحوا تکثروا فإنّی أباهی بکم الامم یوم القیامه»(۳) ازدواج کنید تا زیاد شوید . من با (فزونی) شما بر امت های دیگر در روز قیامت مباهات و افتخار می کنم.»
طریقی معتبرتر از طریق وحی نیست و نباید عقل گرایی مادی را به جای توجه وحیانی قرار داد. اگر مبدأ و خالق هستی خداست پس نمی شود مسیری جز او انتخاب کرد. مسیر وحی و عقل قدسی ما را در این جهت یاری می دهد. حال وقتی در میان مردم سخن از کثرت فرزند به میان آورده می شود تنها یک پاسخ می شنویم: جوجه کشی راه انداختی؟! هیچ وقت با چهار یا پنج جوجه ، جوجه کشی راه اندازی نمی کنند. اما پیامبر وحجت خدا مردم را به همین جوجه ها توصیه فرموده تا صدای جیک جیک شان در خانه ها طنین انداز شود. این که بخواهیم تفکرات الهی را با تمسخر و استهزاء و بدون هیچ استدلال متقن فقط به خاطر عدم تمایل رد کنیم یعنی حقیقت را می دانیم اما گرفتار خواهش های خود شده ایم.
پی نوشت
انعام/۱۱۶؛ اگر بیشتر مردم زمین را اطاعت کنی تو را از راه خداوند گمراه می کنند . آن ها جز از گمان خود پیروی نمی کنند و جز دروغ نمی گویند.
بیانات در محفل انس با قرآن، ۱۹/۴/۱۳۹۲
نهج الفصاحه، ص ۳۹۰، نشر دنیای دانش(نرم افزار جامع الاحادیث )