طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
طبق فرمایش امام خامنہ اے ؛
« نگہ داشتن یاد #شهدا ، کم تر از #شهادت نیست … »
#امام_زمان #نشر_خوبیها
درست می فرماید که انسان یا غرق در گناه وبی دغدغه هست،
یا غرق در خدا وپر از رنج وغم،
آخر الزمان است وحمله شیطان بسیار شدید وبی وقفه،
گاهی کسانی هستند که در بالاترین پله شهامت وخدا شناسی،
اما با اندک کوتاهی سقوطی ناباورانه دارند،
غربال که می گویند همین است که انسانها با بهترین عقاید دچار ریزش می شوند،
بهترین زمان برای سعود همین زمان است، تا چشم بهم بزنیم آقایمان پشت درو ما هیچ نداریم، 😭😭
باشد که بزودی برسد یوسف زهرا، 🤲
باشد که ببینم رخ زیبای عزیز دل زهرا، 🤲
اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها، 🤲 🌺
#امام_زمان
#نشر_خوبیها
┄┅═✧❁✨🌹✨❁✧═┅┄
شهید پازوکی
🍃🌸شهید پازوکی ماه رجب را خیلی دوست داشت. می گفت” هر چه در ماه رمضان گیرمان می آید به برکت ماه رجب است.” سال ها بود ماه رجب را توی منطقه بود. همیشه شب اول رجب منتظرش بودم. می دانستم هر طور شده تلفن پیدا می کند. زنگ می زند به خانه و می گوید:” این الرجبیون” آخرش هم توی همین ماه شهید شد، درست روز شهادت امام موسی کاظم علیه السلام🌸🍃
✨معجزه✨
🍃🌸کلیه هایش از کار افتاده بود. توی بیمارستان بستری اش کردیم. بهم گفت” باباجان! فردا یک گوسفند بکش و توی پاکدشت بین فقرا تقسیم کن، به نیت حضرت زهراسلام الله علیها”. فردا صبح همین کار را کردم. برگشتم بیمارستان. پرستار با لبخند آمد جلو و گفت” پدر جان معجزه! کلیه های پسرتان راه افتاد، امروز صبح”🍃🌸
✨جلوه گاه✨
🍃🌸یک چادر بزرگ زده بود سر خیابان آهنگ.اسمش را هم گذاشته بود جلوگاه. بچه های قدیم جنگ را جمع کرده بود. ماکت ساخته بود، تانک، تفنگ و خمپاره، یادگاری های جبهه را دور هم جمع کرده بود. آن جا را درست کرده بود برای دل خوش. اما شد الگوی اولین نمایشگاه های جنگ.✨🍃
✨تکه استخوان✨
✨🌸اگر یک تکه استخوان شهیدم را برایم بیاورند جگر آتش گرفته ام آرام می شود.” رفته بودند خانه یکی از دوست های شهیددشان. همین حرف مادر شهید شد انگیزه شان. محل شهادتش را تا حدودی می دانستند. با علی محمودوند راه افتادند رفتند منطقه. بدون هیچ وسیله و امکاناتی. فقط با چند تا بیل و کلنگ.✨🍃
✨حضرت عباس علیه السلام✨
🍃🌸گفتم فایده ای ندارد. این منطقه را بچه ها جند بار گشته بودند اما، مجید ول کن نبود. زیر لب” یا حضرت عباس مددی” گفت و راه افتاد رفت طرف دیگر دشت. اولین بیلی که زد استخوان ها پیدا شد. خاک ها را از روی کارتش کنار زدیم و فامیلی اش یادم نیست اما اسمش عباس بود. با قمقه پر آب. پشت پیراهنش نوشته بود ” فدای لب تشنه ات یا ابالفضل.”🌸🍃
✨مین✨
🍃🌸فکه بودیم، سال۷۴. منطقه پر از مین بود. کلی تجهیزات جنگی ، تانک و ماشین سوخته هم آنجا بود. یک لحظه ایستاد. به افق نگاه کرد و گفت ” یک وقتی می رسد، من نیستم . این جا زن و بچه، کوچک و بزرگ می آیند و می روند. هیچ کس هم ما را نمی شناسد.”
سال ۸۲ توی اردوی راهیان نور، همان جا ایستاده بودم درست همان نقطه. تمام دشت پر از آدم بود. می رفتند و می آمدند. کاروان پشت کاروان. آرام و بی خطر، پا می گذاشتند روی خاک فکه. هیچ کس هم نمی دانست چه کسی این جا از دل خاک ، آن همه مین را یکی یکی بیرون کشیده است.🍃🌸
✨تنها✨
🍃🌸دم دمای غروب که می شد ضبطش را بر می داشت، می رفت بالای سوله. زل می زد به افق و زار می زد. گله می کرد. به علی بدو بیراه می گفت. علی محمودوند ، رفیق چندین و چند ساله ی تخریب و تفحصش. از سالی که گردان تخریب پا گرفته بود با هم بودند. داد می زد” بی معرفت ! تو رفتی و ما را تنها گذاشتی؟” عاشق هم بودند. علی می گفت ” تا من هستم برای تو هیچ اتفاقی نمی افتد.” مجید هم از دستش شاکی شد. زیاد برای هم کری می خواندند.🍃🌸
سالروز شهادت مدافع حرم
🔅سالروز شهادت مدافع حرم
شهید علیرضا بابایی متولد ۱۳۵۱ و کارمند دانشگاه اراک بود و در راه دفاع از حریم اهل بیت(ع) ۲۵ اردیبهشت در فلوجه عراق در تله انفجاری تروریستهای تکفیری گرفتار و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
یقین داشته باشید که من با قلبی مالامال از عشق به اهل بیت (ع) و با عقلی سلیم و احساسی پایدار و منطقی پا در این مسیر میگذارم، نه جبری بر رفتن دارم و نه علاقهای به شهرت دنیا، بلکه بر اساس وظیفه شرعی دفاع از دین اسلام و تصفیه روح زنگار گرفته ام، این راه را انتخاب کردهام.
یا امام زمان (عج) مرا به سربازی ات بپذیر و روح را به لطف کریمانهات از خطاها و گناهان پاک گردان تا قابل فیض دفاع از حریمتان شوم و مرا به حرم امنتان راه بدهید تا جان ناقابلم ارزش یابد و بتوانم آن را هدیه درگاه حرمتان نمایم.»
یاد همه شیرمردان حریم ولایت گرامی وراهشان پررهرو صلوات
#شهید_مجید_پازوکی
🍃🌸شهید مجید پازوکی اول فروردین سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد 🍃
🍃🌷از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت .انقلاب که پیروز شد یازده ساله بود که برای دیدن امام سر از پا نشناخته به مدرسه رفاه رفت و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود.بعدها به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد 🍃🌸
🍃🌸برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ به جبهه رفت و به عنوان تخریبچی خدمت می کرد🌷🍃
🌸🍃یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم، حالش خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد.🍃🌸
🍃🌸پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، درمنطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشورحضور یافت 🌸🍃
🌸🍃دفاع هنوز برای مجیدادامه داشت ، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، در بیست عملیات شرکت کرد 🌸
🌸🍃 شهید پازوکی در سال ۷۰ ۱۳ازدواج کرد ، دو پسر به نام های علی و مجتبی را از خود به یادگار گذاشت .🍃🌸
🍃🌸در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گشت 🍃🌸
🍃🌸پرکار و کم حرف بود وبا اطلاعات دقیق از منطقه معبر میزد و با عروج دوست دیرینه اش شهید محمودوند او مسئول گروه تفحص لشکر ۲۷ شد.🍃🌸
🍃🌸 سرانجام در هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی، در منطقه فکه با انفجار مین مستجاب شدوبه فیض شهادت نائل آمد و تربت او در قطعه ۲۷ بهشت زهرا نزدیک مزار دوست همیشگی اش شهید محمودوند، دستگیر التماس دعاهای ره جویان است.🍃🌸
🌷شهدا را با صلوات یاد کنیم 🌷
#شهید_مجید_پازوکی
🍃🌸شهید مجید پازوکی اول فروردین سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد 🍃
🍃🌷از همان اول گویا در رگهایش خون انقلابی جوشش داشت .انقلاب که پیروز شد یازده ساله بود که برای دیدن امام سر از پا نشناخته به مدرسه رفاه رفت و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود.بعدها به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد 🍃🌸
🍃🌸برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ به جبهه رفت و به عنوان تخریبچی خدمت می کرد🌷🍃
🌸🍃یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم، حالش خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد.🍃🌸
🍃🌸پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، درمنطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشورحضور یافت 🌸🍃
🌸🍃دفاع هنوز برای مجیدادامه داشت ، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، در بیست عملیات شرکت کرد 🌸
🌸🍃 شهید پازوکی در سال ۷۰ ۱۳ازدواج کرد ، دو پسر به نام های علی و مجتبی را از خود به یادگار گذاشت .🍃🌸
🍃🌸در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گشت 🍃🌸
🍃🌸پرکار و کم حرف بود وبا اطلاعات دقیق از منطقه معبر میزد و با عروج دوست دیرینه اش شهید محمودوند او مسئول گروه تفحص لشکر ۲۷ شد.🍃🌸
🍃🌸 سرانجام در هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی، در منطقه فکه با انفجار مین مستجاب شدوبه فیض شهادت نائل آمد و تربت او در قطعه ۲۷ بهشت زهرا نزدیک مزار دوست همیشگی اش شهید محمودوند، دستگیر التماس دعاهای ره جویان است.🍃🌸
🌷شهدا را با صلوات یاد کنیم 🌷
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_رضا_حاجی_زاده
[🙂•••
گاهی زندگی یک آدم میشود
معنی یک آیه📖
گاهی نگاهش که میکنی
انگار قرآن تفسیر میشود
لبخند که میزند🙂
میشود خودِ آیه
🌷 اشِدٰا عَلَی الْکُفٰار رَحِمٰاءِ بَیْنَهُم 🌷
#شهید_رضا_حاجی_زاده