حدیثی بسیار زیبا و دلنشین
حدیثی بسیار زیبا و دلنشین ?
حضرت امام حسن عسکری (ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ) از پدران خویش از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت فرمود:
? شدیدتر از حال یتیمی که پدر از دست داده، یتیمی است که از امام خود جدا گردیده و امکان دسترسی برای او نیست و نمیداند در مشکلات دینی خود چگونه رفتار کند…
?? الاحتجاج٬ ج۱ ص۷
? #قیاس در شرعیات سبب #هلاکت ?
قالَ الإمام الكاظم عليه السلام:
«مَنْ نَظَرَ بِرَأيْهِ هَلَكَ، وَ مَنْ تَرَكَ أهْلَ بَيْتِ نَبيِّهِ ضَلَّ، وَ مَنْ تَرَكَ كِتابَ اللهِ وَ قَوْلَ نَبيِّهِ كَفَرَ»
#امام_کاظم علیهالصلاةوالسلام فرمودند:
هركس به #رأی و سليقه خود اهميّت دهد و در مسائل دين به آن عمل كند #هلاك میشود، و هركس #اهل_بیت #پیامبر_خدا صلّی الله عليه وآله وسلّم را #رها كند #گمراه میگردد، و هركس #قرآن و #سنت #رسول_خدا را ترك كند #كافر میباشد.
? کافی ج۱ (کتاب فضل العلم، باب البدع و الرأی و المقاییس) حدیث۱۰
#اطلاع_از_مرگ
#اطلاع_از_مرگ
عالم عامل، شیخ محمدباقرنجفی اصفهانی، در ماه رجب ۱۳۰۰ هـ. ق اعمال اعتکاف را انجام داد و پیوسته شوق عتبات عالیات را در سر داشت.
روزی از او پرسیدند: چرا اینقدر برای سفر بنجف تعجیل داری؟
فرمود:در قبرستان تخت فولاد به اعتکاف مشغول بودم، بهطور غیرعادی برایم ظاهر شد که مرگم نزدیم است؛ میخواهم آنجا بمیرم تا زحمت بردن جنازه ام بر دیگران نباشد.
پس شبی حرکت کرد و شب عاشورای ۱۳۰۱ به کربلا رسید، بعد به نجف رفت و دستور داد کنار مقبرهی جدش شیخ جعفرکاشف الغطاء، قبری حفر کردند، بعد به منزل پدربزرگش رفت و سپس در ماه صفر به رحمت ایزدی پیوست.
گناهانی که دنیا و آخرت انسان را تباه می کند:
گناهانی که دنیا و آخرت انسان را تباه می کند:
1-ظلم به مردم
2-خوردن مال یتیم
3-آبروی کسی را بردن
4-مال حرام
5-نخواندن نماز
بخل و ظلم
?حضرت امیرالمومنین على(ع):
?إنَّ الْبُخْلَ وَ الْجَوْرَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّه
?به درستى كه بخل و ظلم
وحرص غريزه ها وتمايلات متعدد و پراكنده اى هستند
كه سوءظن به خداوند
آنها را جمع مى كند
?تحف العقول،ص129
دست مادرتان را ببوسید
? دست مادرتان را ببوسید ?
?اگر میخواهید در زندگی
موفق باشید و از آن لذت ببرید،
به پدر_و_مادرتان نیکی کنید،
خصوصاً به مادر،
دست او را ببوسید،
دل او را به دست آورید
و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند،
خدا هم از تو راضی خواهد بود
و اگر خدایی نکرده
آنها را از خود برنجانی
خداوند را از خود ناخشنود کردهای.
” از بیانات آیت الله مجتهدی (ره) “
داستانها و پندها
قیص بن عاصم» در ایام جاهلیّت از اشراف و رؤسای قبایل بود و پس از ظهور اسلام ایمان آورد.
روزی در سنین پیری به منظور جستجوی راه جبران خطاهای گذشته شرفیاب محضر رسول اکرم صلیالله علیه و آله گردید و گفت: در گذشته جهل، بسیاری از پدران را بر آن داشت که با دست خویش دختران بیگناه خود را زندهبهگور سازند. من دوازده دخترم را در جاهلیت به فاصلهی نزدیک به هم زندهبهگور کردم.
سیزدهمین دخترم را زنم پنهانی زائید و چنین وانمود کرد که نوزاد مُرده به دنیا آمده، امّا در پنهانی او را نزد اقوام خود فرستاد.
سالها گذشت تا روزی که ناگهان از سفری بازگشتم، دختری خردسال را در خانهام دیدم، چون شباهتی به فرزندانم داشت به تردید افتادم و بالاخره دانستم او دختر من است.
بیدرنگ دختر را که زار زار میگریست کشانکشان به نقطه دوری برده و به نالههای او متأثّر نمیشدم؛ و میگفت: من به نزد دائیهای خود بازمیگردم و دیگر بر سر سفرهی تو نمینشینم، اعتنا نکردم و زنده به گورش نمودم.
قیس پس از نقل این ماجرا دید قطرات اشک از چشمهای پیامبر صلیالله علیه و آله فرومیریزد و با خود زمزمه میفرمود: کسی که رحم نکند بر او رحم نشود و سپس به قیس خطاب کرد و فرمود:روز بدی در پیش داری!
قیس پرسید اینک برای تخفیف بار گناهم چه کنم؟
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: به عدد دخترانی که کشتهای کنیزی آزاد کن.
?داستانها و پندها، ج ۱