شعائر الله همه علاماتند، برای اینکه دیگران را به یاد خدا بیاندازند!
◾️ شعائر الله همه علاماتند، برای اینکه دیگران را به یاد خدا بیاندازند!
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
شعائر الله همه علاماتند، علامت برای چه چیزی؟ برای اینکه دیگران را به یاد خدا بیاندازند. «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ… وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ» زیارةالاربعین همان اربعین حسینیه علیهالسلام است که آدم آنجا عدهای را که آمدهاند، میبیند [و هم خودش توسط آنها به یاد خدا میافتد و هم آنها توسط او].
? رحمت واسعه، ص٢۵۶
#سلام_بر_شهدا
#سلام_بر_شهدا
#خاطرات_شهید
❇️ معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه ? را انجام بدهم
به من می گفت ? : فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.
وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. لباس بچّه ? را عوض می کرد. شیر ? براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها? را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.
#شهید_محمدابراهیم_همت ?
برگی از خاطرات
✍️ برگی از خاطرات
یه پسری همیشه خندون ، شوخ طبع، مهربون، دل بزرگ، با معرفت و خوش قول اگه کاری بهش سپرده میشد به خوبی از عهدش بر میومد
مجید مثل برادرم بود تو خیلی از کارها باهاش مشورت میکردم و کمکم میکرد.
روز آخر دیدمش گفت داداش دارم میرم گفتم کجا گفت عازمم دارم میرم سوریه گفتم مجید داداش تو تنها پسر باباتی تنهاس نری بمونی برگردیا، گفت من به خاطر بی بی زینب میرم دیدم بغض کرد گفت برام دعا کن آرزو شهادت دارم دوستدارم مثل خانوم زهرا (س) شهید بشم که همینطور هم شد مجید یه تیر به پهلوش خورد و شهید شد ….
? شهید مجید قربانخانی
#طفلان_مسلم #شیخ_جعفر_مجتهدی
#طفلان_مسلم #شیخ_جعفر_مجتهدی
? خاطره جعفر آقا مجتهدی از ولایت طفلان مسلم
?يک وقتي مرحوم آیت الله کشميري گفتند برويم به خانه جعفر آقا مجتهدي، با ايشان رفتيم، آقاي مجتهدي عاشق طفلان مسلم بود، در عراق هم که بود مدتی پياده سر قبر طفلان مسلم ميرفت.
? آقاي مجتهدي تعریف می کردند: آمدم تبريز با يکي از رفقا، در خانه ای دو نفري زندگي ميکرديم، او هم اهل معنا بود و مشغول برنامههاي عبادي بوديم. يک روز درِ خانه را زدند، رفيق ما رفت در را باز کرد و با شتاب آمد گفت: آقا دوتا آقازاده هستند ميگويند: به آقاي مجتهدي بگوييد بيايد.
? ايشان ميگفت: من رفتم دمِ در و ديدم بله، دو تا آقازاده بسيار زيبا و معلوم بود عرب هستند. سلام و احوالپرسي، گفتم: بفرماييد. يکي از آنها گفت: من محمد هستم و اين اخوي من ابراهيم است، به ايشان گفتم آقاي مجتهدي عراق بود زياد به سراغ ما ميآمد، خوب است امروز هم ما سراغ ايشان برويم.
? ايشان ميگفت: از ولايت اينها، آقا! منِ جعفر دست و پاي خود را گم کرده بودم. اينها گفتند: محمد و ابراهيم هستیم و عراق شما ميآمديد… اما اصلا من منتقل نشدم. بعد گفتم: بفرماييد داخل، گفتند: نه ميرويم. گفتم: کجا ميرويد؟ گفتند: ميرويم عراق. گفتم: بفرماييد تا من به رفقا بگويم ماشين بياورند شما را ببرند. گفتند: همانطور که آمديم ميرويم. خداحافظي کردند و رفتند. وقتي داشتند ميرفتند ديدم اينها لطيف هستند، گويا پاي آنها مماس با زمين نيست، همينطور دارند راه ميروند اما… آنجا متوجه شدم.
شکلگیری داعش
#تبلیغ #وهابیت
? شکلگیری داعش
?یکی از علل شکل گیری نیروهای داعش، تبلیغی بود که نسل قبل، از طرف سلفیها انجام شد. تبلیغ جدی، باکمترین امکانات در این کشورهای آفریقایی راه میافتادند و بچهها را جمع میکردند. چند سال بعد دعوتنامه برای آنها میفرستادند.
?از این طرف تجربه نشان داده یک طلبه شیعه وقتی در مناطق سنّینشین میرفت ولو در فضل قوی نباشد، مبلغین سنّی نمیآمدند. ما که [به برکت اهلبیت علیهم السلام وزحمات مبلغین گذشته] چنین فضاهایی را داریم باید بیشتر کار کنیم.
مقدار تلاوت
#قرآن
? مقدار تلاوت#قرآن
?گاهی سوال میشود چه مقدار قرآن بخوانیم؟ وظیفه افراد متفاوت است؛ ولی سزاوار است آن مقداری را شروع کنی که میتوانی ادامه بدهی و بر آن مقدار بعد از مدتی افزون کنی و کسر نکنی.
?قرآن را با توجه بخوانیم و به آن ملتزم بشویم. از شرّ شیطان و نفس، به خدا و به سورههای قرآن، آیات قرآن، رسول خدا و اهل بیت عصمت و طهارت پناه ببریم و به دامان ولایت اینها پناهنده شویم.
?اگر این کارها را هم بکنیم، هنوز مراحلی برای درک بیشتر در پیش رو داریم. ولی یک آفتی که در این قسمت به کار ما میخورد این است که ثبات قدم در کارهایمان نداریم گاهی بین عبادات فاصله می افتد.