روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد:
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند. وقتی او پرسید چرا میخندید، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
معلم پاسخ داد: “من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید! همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید. دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد. پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید.
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
?✨?——————–?
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
شبتون حسینی
❤️حسین جان
?ذکرِخیرِتو بہهرجا شدویادٺڪردیم
?دسٺبرسینہ بہتوعرضِ ارادٺکردیم
?پادشاهےِجهان حاجٺمانیسٺحسین
?بہغلامےدرِخانہاٺ عادٺ ڪردیم
? #اربعین
? #حب_الحسین_یجمعنا
? #الحسین_یجمعنا
?شبتون حسینی?
شبتون ستاره بارون
پشت تمام آروزهای تو
خدا ایستاده است
کافی ست بہ حکمتش
ایمان داشتہ باشی
تا قسمتت سر راهت
قراربگیرد،اورا بخوانید
تا شمارا اجابت کند
⭐️شبتون ستاره بارون
از طرف همه جامانده ها
?باز در بين حسرت و شادي
دلِ آشفته در به در شده است
خبر خوبِ تازه ام اين است:
دوستم عازم سفر شده است
?هيجاني غريب دارد او
حق ندارم كه غرق غم باشم
_"كربلايي شدم حلالم كن…
ميروم اربعين حرم باشم”
?ميدهم با كنايه و شوخي
ضمن خنديدنم جوابش را:
_"من حلالت كنم؟ نخواهم كرد!
مگر اينكه ببيني خوابش را!
?شرط دارد رفيق! آسان نيست
كه حلالت كنم به اين زودي!
بايد اي دوست مطمئن باشم
به منِ ساده ميرسد سودي!”
?_"شرط دارد؟ ولي… بگو! باشد!
چاره ام چيست؟ عازمم فردا”
بغض و خنده چقدر قاطي شد:
_"به خدا گريه لازمم فردا”
?از نگاهش سوال ميبارد
گرم توضيح ميشوم حالا:
_"ميروي كربلا به يادم باش
زائر اربعينيِ آقا…
?جاي من گريه كن كمي لطفا
اگر آبي به دستتان دادند
يا اگر دختري زمين افتاد
يا اگر ظهر شد اذان دادند
?جاي من گريه كن اگر در راه
تازه شد درد زخم پاهايت…
روضه خوان از رقيه حرفي زد…
بين فرياد وا حسينايت…
?آخرش هم… بايست رو به حرم
جاي من مدتي نگاهش كن
بگو آقا رفيق من بد نيست
يا اباالفضل! سر به راهش كن
?بگو از كاروان كه جا مانده
ناخوش است و عجيب دلتنگ است
حسرت كربلا به دل دارد
گرچه حتما كمي دلش سنگ است
?اذن ميخواهد از شما آقا
تا بيايد به كربلا يكبار
حرمت را نديده تا امروز
همه ي غصه هاي او به كنار
?باقي صحبتم بماند چون
وقت تنگ است و حرف ها بسيار
قول دادي كه ياد من باشي!”
_"چشم! هستم سر قرار و مدار”
?كوله اش را به دوش ميگيرد
ميشود سمت كربلا راهي
زير لب با گلايه ميگويم:
چه خداحافظي جانكاهي!
?برو اي زائر! اي رفيق شفيق!
كه دعا ميكنم من از امشب
به سلامت به مقصدت برسي
رهرو راه حضرت زينب
?كه در آن راه باورم اين است
ماه آبان بهار خواهد بود
و براي قدم زدن هايت
جاده چشم انتظار خواهد بود…
التماس دعا
از طرف همه جامانده ها?
امام صادق علیه السلام
?امام صادق علیه السلام
? براى هر چیزى ثوابى معین است؛ جز اشکى که براى ما ریخته مى شود که ثواب آن با خداست.
?اکسیر العبادات فى اسرار الشهادات، ص 99