شب تابستانتون زیبا و آروم ...
دعا می ڪنم در این شب
زیر این سقف بلند
روےدامان زمین
هر ڪجا خسته و پرغصه شدے
دستی از غیب به دادت برسد
وچه زیباست ڪـه آن
دستِ خدا باشد وبس
آخرین شب
تابستانتون زیبا و آروم …?
دلدادگی به جبههی کفار و تحقیر جبههی خودی
? دلدادگی به جبههی کفار و تحقیر جبههی خودی
?استاد سید محمد مهدی #میر_باقری
?میگویند حتی اسلام واقعی هم آنجاست!چون دلداده آن طرف است. در حالی که تقوای آنها تقوای مادی است. در آمریکا ٢۴ ساعت برق قطع شد بعد از آن ببینید چه غارتهایی شد! شما کنترلهای با دوربین را آنجا قطع کن تا باطن این آدمهای اتو کشیده ی کراوات زده را هم به تو نشان بدهیم . جنایاتی که غربیها در جنگ جهانی اول و دوم انجام دادهاند، شگفتیآور است. فقط در ایران با مرگ خاموش ٩ میلیون ایرانی را در قحطی کشتند.
? ما با نظم و نظافت و علم مخالف نیستیم؛ با تحقیر خودی در برابر دشمن مخالفیم.
▫️ با توجه به تفسیر آیهی “فَتَرَى ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ یُسَـٰرِعُونَ فِیهِمۡ یَقُولُونَ نَخۡشَىٰۤ أَن تُصِیبَنَا دَاۤئرَةࣱۚ فَعَسَى ٱللَّهُ أَن یَأۡتِیَ بِٱلۡفَتۡحِ أَوۡ أَمۡرࣲ مِّنۡ عِندِهِۦ فَیُصۡبِحُوا۟ عَلَىٰ مَاۤ أَسَرُّوا۟ فِیۤ أَنفُسِهِمۡ نَـٰدِمِینَ”
[مائده: ۵۲]
#رهبر_معظم_انقلاب
➖ #رهبر_معظم_انقلاب
? اسلامی که نتواند آرزوهای خفته #قشرهای_مظلوم را در سطح دنیا زنده کند در اسلام بودنش شک کنید.
? راه ما، راه آن اسلامی است که #مستضعفان را خوشحال و امیدوار میکند. آن اسلامی که طبقات مستضعف و محروم به آن امیدوار نشوند اسلام نیست.
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
#طرح_کلی_اندیشه_اسلامی_در_قرآن
? “ایمان زاینده و همراه با تعهدات عملی” (جلسه چهارم _ بخش اول)
?مسأله این است که #ایمان، بر طبق فرهنگ غیرقابل تردید قرآن، صرفاً یک امر قلبی نیست. درست است که ایمان یعنی #باور و باور مربوط است به دل، اما قرآن هر باوری را، هر ایمان و قبول و پذیرشی را به رسمیت نمیشناسد.
? ایمان مجرد، ایمان قلبی خشک وخالی، ایمانی که در جوارح و اعضای مؤمن شعاعش مشهود نیست؛ این ایمان ازنظر اسلام ارزشمند نیست.
?اول مؤمن به خدا، شیطان است. ابلیس پیش از آنکه بندگان پرمدعای پروردگار و فرزندان پرناز و افاده آدم به این سرزمین خاکی بیایند، سالیانی خدای متعال را عبادت می کرد و دلش کانون معرفت خدا بود، اما در آن بزنگاه، در آنجایی که ایمانها همه آنجا به کار می آیند؛ یعنی در هنگام تعیین #راه_نهایی، این ایمان به کار ابلیس نیامد، این ایمان در همان دل ماند.
? من میگویم ایمانی که فقط در دل بماند، می پوسد و می خشکد؛ تو بگو نه، باقی می ماند؛ ما هم شبهه را قوی می گیریم، می گوییم ایمان در اعماق دل می ماند؛ اما ایمانی که در دل می ماند و به دست و پا و چشم و گوش و مغز و اعضا و جوارح و زندگی و نیروها و انرژی های ما نمی رسد، آن ایمان ازنظر فرهنگ قرآنی ارزشمند نیست.
? #ایمان_زاینده، ایمانی است که مثل سرچشمه ای فیاض عمل می زاید، ایمانی همراه با #تعهد، ایمانی که باری بر دوش مؤمن می گذارد، ایمانی که همراهش عمل است.
? بنا کردم “إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ” ها را در قرآن شمردن. دیدم با همین تعبیر، دهها مورد، ایمان همراه با #عمل_صالح آمده است. ایمان تنها، ایمان بی تعهد، ایمانی همراه آن احساس مسئولیتی نباشد، نه به درد دنیا می خورد، نه به درد عُقبی می خورد ، این #منطق_قرآن است.
?آن کسانی که فرض می کردند ایمان یک چیزی است برای منطقه قلب آدمی، ولو انسان به لوازم و تعهدات ایمان پایبند نباشد، می تواند در حوزه مؤمنین باشد
? آن کسانی که خیال می کردند با مؤمن بودنِ فقط، یعنی با باور داشتنِ فقط، بدون عمل، بدون تلاش، بدون مجاهدت، نویدهای خدا در مورد مؤمنین نصیب انسان می گردد؛ آنهایی که گمان می کردند بهشت را به یک امر قلبی می دهند و بدون عمل، حکومت روی زمین را به یک امر قلبی می دهند نه به عمل؛ آن کسانی که تصور می کنند به طور خلاصه که اگر عمل را حذف کنیم، از ایمان چیزی باقی می ماند
?اینها بایستی به این آیات و آیات دیگری که در تلاوت بعدی هست و دهها مورد دیگر در قرآن و سراسر قرآن با دقت بیندیشند تا ببینند، آن ایمانی ازنظر اسلام ارزش دارد که با عمل،با مسئولیت، با تکلیف، با تعهد همراه است.
—————————————————
✍️برجسته ترین متفکر جهان معاصر #استاد_سید_علی_خامنه_ای (حفظه الله تعالی)
#تفسیر_قرآن_کریم (ادامه تفسیر آیات ٢٣ و ٢۴ آل عمران)
#تفسیر_قرآن_کریم
(ادامه تفسیر آیات ٢٣ و ٢۴ آل عمران)
?توضیح می دادیم که چرا یهود از احکام الهی اعراض می کردند؟ آیه می فرماید؛ چون بر اساس یک فکر باطل، معتقد بودند: از نژاد ممتازى هستند و ارتباط ویژه اى با پروردگار دارند و از فرزندان و دوستان خاص خدا هستند. لذا مى گفتند:[ نَحْنُ أَبْناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ] یا اینکه می گفتند جز چند روزى؛ آتش دوزخ به ما نمى رسد [ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُودات ] و اگر مجازاتى داشته باشیم بسیار محدود است.
⁉️اما آیا ممکن است انسان دروغى بگوید و یا افترائى به خدا ببندد و بعد خودش تحت تأثیر آن واقع گردد، و به آن مغرور شود، آن چنان که قرآن در آیات فوق درباره یهود نقل مى کند؟ آیا این باورکردنى است؟
?پاسخ این سؤال چندان مشکل نیست؛ زیرا مسأله فریب وجدان از مسائل مسلّم روان شناسى امروز است که گاهى دستگاه فکر و اندیشه در پى اغفال وجدان برمى آید، و چهره حقیقت را در نظر وجدانِ خویش دگرگون مى سازد.
?بسیار دیده ایم افراد آلوده به گناهان بزرگى همچون قتل و سرقت، و یا اعتیادهاى گوناگون با این که زشتى اعمال خود را به خوبى درک مى کنند براى به دست آوردن آرامش کاذبِ وجدان، مى کوشند افراد و اجتماع و مشکلات را بهانه کنند و عمل خود را توجیه نمایند.
?به علاوه، این گونه افترائات و امتیازات دروغین را نسل هاى پیشین اهل کتاب درست کرده بودند و تدریجاً براى نسل هاى آینده که از واقعیت آگاهى چندانى نداشتند و براى کشف حقیقت به خود زحمت نمى دادند؛ به صورت عقیده مسلّمى در آمده بود.
♻️ادامه دارد..
فقط خودش را بخواه...
?فقط خودش را بخواه…
✍️علامه ذوالفنون #حسن_زاده_آملی
?در حیرتم که چه نویسم؟روی سخنم با کیست، با خفته است یا با بیدار؟ اگر با خفته است،خفته خفته را کی کند بیدار؟ نویسنده چه نویسد که خود نامه سیاه و از دست خویش در فریاد است. به خویشتن خطاب می کنم: ای همبازی اطفال، ای سرگرم به قیل و قال،ای اسیر اصطبل و علف، ای دور از سعادت و شرف، عمر به بی حاصلی و بوالهوسی گذشت چه شود گر به خود آیی؟
?کلمه ای چند تقریر شود، شاید که دلپذیر افتد: ندانم چه کسی به در خانه دوست رفت و ناامید برگشت؟در به روی همه باز است و دربان ندارد،تعیین وقت لازم نیست. در باب سیزدهم ارشاد القلوب دیلمی آمده است که: نبی مکرم(ص) فرمود که خداوند تعالی می فرماید:کسی که دچار حَدَث بشود و وضوء نگیرد پس به تحقیق مرا ستم کرده است،و کسی که محدث شد و وضوء گرفت ولی دو رکعت نماز نگذارد،پس به من جفا کرد،و کسی که دو رکعت نمازبخواند و چیزی از من نخواهد؛ پس به من جفا کرد،و کسی که محدث شد و دو رکعت نماز گذارد و مرا خواند، پس من جوابش را در آنچه که از امر دین دنیایش خواسته است ندادم؛ همانا من به او ستم کردم در حالیکه من پروردگار جفا کار نیستم
?حالا که در این عمل سهل؛ چنین نتیجۀ عظیمِ نفیس است،خوشا به حال آنکه از علوّ همّت خود بعد از ادای این دستور از حق تعالی مطلبی بخواهد که آن را زوال و نفاد نباشد،أعنی حلاوت ذکر و لذّت لقاء بخواهد [اللّهم ارزُقنی حلاوةَ ذکرِک و لقائَک و الحضورَ عندک]و زبان حالش این باشد که:
ما از تـو نـــــداریم به غیــر از تـو تمنــّا
حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده است
?تازیانه های سلوک ص ٩٣