توکل برخدایت کن؛
توکل برخدایت کن؛
کفایت میکندحتما؛
اگرخالص شوی بااو؛
صدایت میکندحتما"؛
اگربیهوده رنجیدی؛
ازاین دنیای بی رحمی؛
به درگاهش قناعت کن؛
عنایت میکندحتما"؛
دلت درمانده میمیرد؛
اگرغافل شوی ازاو؛
به هروقتی صدایش کن؛
حمایت میکندحتما"؛
خطاگرمیروی گاهی؛
به خلوت توبه کن بااو؛
گناهت ساده میبخشد؛
رهایت میکندحتما"؛
به لطفش شک نکن هرگز
اگردنیاحقیرت کرد؛
تورسم بندگی آموز؛
حمایت میکندحتما"؛
اگرغمگین اگرشادی؛
خدایی راپرستش کن؛
که هردم بهترینهارا
عطایت میکند حتما،
?????????
رازپوشی آخوند ملا حسینقلی همدانی
رازپوشی آخوند ملا حسینقلی همدانی
شیخ محمد رازی از زبان یکی از شاگردان آخوند نقل میکند:
«آخوند ملا حسینقلی همدانی که مربی اخلاق و عالم ربانی و سالک حقیقی و دارای کرامات و صاحب مکاشفات و منامات بود،
هر وقت به حرم مطهر امیرمؤمنان، علی علیهالسلام مشرف میشد، با آداب خاص و خضوع و خشوع مخصوص میرفت و هنگام خروج، عبا را به سر انداخته و سر به زیرافکنده و با عجله به منزل خود میرفت.
ما از نحوه تشرف آن چنانی و از برگشتن این چنینِ وی در تعجب بودیم، تا روزی در صحن مطهر مراقب ایشان بودم.
وقتی به آن کیفیت بیرون آمد و به شتاب رفت، سر راه را بر او گرفته و به صاحب قبر مطهر علوی علی علیه السلام سوگند دادم که علت آن گونه تشرف و این گونه مراجعت چیست؟
گفت: امّا آن گونه تشرف وظیفه هر کسی است که عارف به مقام ولیّ الله اعظم، امیرمؤمنان ـ علیهالسلام ـ باشد که با کمال خضوع و خشوع مشرف گردد و امّا علت این گونه مراجعت برای این است که اثر تشرف با معرفت به حضور و پیشگاه حضرت علی ـ علیهالسلام ـ عوض شدن و رنگ ولایت گرفتن و باز شدن چشم و گوش ملکوتی است و چون حقایق و باطن اشیاء و اشخاص برایم منکشف میگردد،
نمیخواهم چشم من به یکی از دوستانم بیفتد که مبادا آنها را به غیر صورت انسان ببینم و رازهای پنهانی و عیوب نهانی آنان پیش من فاش شود و در نتیجه نفس من از آنان مکدر شده و نسبت به او در من تنفر ایجاد گردد، دل میخواهد سرّ آنها حتی در پیش نفس من پوشیده بماند.
آیت الله نجابت شیرازی
آیت الله نجابت شیرازی در شرح گلشن راز مینویسد: « آقا شیخ مجتبی لنکرانی یک زمانی برای بنده نقل کرد که شیخ علی قمی با پدر من همدرس بود.
آن دو از خوشپوشهای حوزه نجف محسوب میشدند. یعنی بهترین لباسها را اینها میپوشیدند. چون درسشان هم خیلی خوب بود، در حوزه نجف مشارالیه بودند که درس را خوب میفهمند. به هیچ کس هم اعتنایی نمیکردند.
یک روز آخوند ملا حسینقلی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در صحن نشسته بود. در این اثنا، آقا شیخ علی قمی از در قبله وارد حرم میشود.
چشم مبارک آخوند ملا حسینقلی به او میافتد، شیخ علی به سر میدود تا میآید پهلوی آقا. آخوند ملاحسینقلی یک دقیقه در گوش او صحبت میکند. چه گفت؟ خدا میداند: دیگران هم نفهمیدند.
شیخ علی قمی عقب عقب بر میگردد میرود. با فاصله اندکی، تمام لباسهایش را عوض میکند، توی درس هم قفل میزند به دهنش، یعنی این لذت سخن گفتن در درس از سرش پریده بود، لذت لباسهای پاک و پاکیزه و گرانقیمت از سرش پریده بود، تا آخر عمرش که او را میدیدیم، تمام لباسهایش کرباس بود.
چو خورشید جهان بنمایدت چهر
نماند نور ناهید و مه و مهر»
آیت الله سید علی قاضۍ:
?آیت الله سید علی قاضۍ:
هيچگاه پس از نمازهاى واجـــب
خود تسبيحات حضرت صديقه
(س) را ترڪ ننـماييد؛ زيــرا اين
تسبيحات يكـےاز انواع ذكر کبير
شمرده شده.
آیت الله بهاءالدینی:
?آیت الله بهاءالدینی:
اگر زنان چادری میخواستند نشانشان میدادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ #حجاب می ریزند دانه دانه اش خورشید است؛ شما خورشید خدا هستید ..?
و ایشان این روایت را نقل می کردند:عرقی که زن زیر چادر میریزد سه جا برای او نور می شود:
در درون قبر?
در برزخ?
در قیامت?
بفرستید برای همهی چادری های باحیا تا خنک بشن تو این گرما?
آیتالله فاطمی نیا
??آیتالله فاطمی نیا
یکی از فرزاندان آیتالله سلطانی طباطبایی ره
میگوید: یک روز نشسته بودیم با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم،
به ایشان گفتم: اگر بنا بشود که شما به من
فقط یک نصیحت بکنید، چه میگوئید؟
ایشان سرشان را پایین انداخته
تأملی کردند
سپس سرشان را بلند کرده فرمودند:
❗️آبــروی کســی را مبــر❗️
?کتاب نکتهها از گفتهها
دفتر اول، صفحه ۴۰