زندگی عاشقانه ی مذهبی#قسمت_نوزدهم
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️
#شهید_امین_کریمی
#به_روایت_همسر
#قسمت_نوزدهم
#ذوق_زندگی
گاهی در خانه با هم ورزش رزمی کار میکردیم. نانچیکو را به صورت حرفهای به من یاد داد.
تیراندازی با اسلحه ی شکاری با اهداف روی سنگ، برگ درخت و … هر دومان برای زندگی خیلی ذوق داشتیم.
آن قدر که وقتی کسی میگفت بچهدار شوید، با تعجب میگفتم چرا باید بچهدار شوم؟
وقتی این همه در زندگی خوشم چرا باید به این زودی یک مسئولیت دیگری را هم قبول کنم که البته وقت من و امینم را محدودتر میکند.
به امین میگفتم :تو بچه دوست داری؟ میگفت :هروقت تو راضی شوی و دوست داشته باشی.
تو خانم خانهای. تو قرار است بچه را بزرگ کنی. پس تو باید راضی باشی.
میگفتم :نه امین، نظر تو برای من خیلی مهم است. میدانی که هر چه بگویی من نه نمیگویم. میگفت :هیچوقت اصرار نمیکنم.
باید خودت راضی باشی.
من هم پشتم گرم بود.
تا، کسی حرفی میزد، میگفتم فعلاً بچه نمیخواهم، شوهرم برایم بس است. شوهرم همه کسم است.
فکر میکردم زمان زیادی دارم تا بچهدار شوم.
#ادامه_ی_داستان
#ولادت_امام_رضا_ع_مبارک_باد
در حریـــم قدسیت بـــال مناجــاتی بده
گنبــــدت دل می برد وقت مـــلاقاتی بده
دستهایم خالی از پیش است سوغاتی بده
من فقـــیرم تکه نــــانی بهر خیـــــراتی بده
از کــنار تو گدا با دســت خــالی رد نــــشد
نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد
از دم گرمت مسیحا صــاحب دم می شود
بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود
نان برای خــوردن و بـــردن فراهـم می شود
من زیادیم مگر از ســـفره ات کـــم می شود
ما لــــب تشنه لـــب دریایمان پیش شماست
هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شماست
این حرم را چشمهای تــار می خواهد چکار
پنجره فولاد تو بیــــــمار می خواهد چکار
دل به تو بسته طــــناب دار می خواهد چکار
خوب مداوایش کند اســـــرا می خواهد چکار
پنـــجـره فولــاد تو بیــــمار را اورده است
تـــو جـوابـش را بــده دکـتـر جـوابـش کرده است
صابرخراسانی
#ولادت_امام_رضا_ع_مبارک_باد
علامه طباطبایی میفرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است.»
علامه طباطبایی میفرمودند: «همه امامان علیهم السلام لطف دارند، اما لطف حضرت رضا علیه السلام محسوس است.»
و در نقلی دیگر، بیان می کردند: «همه امامان معصوم علیهم السلام رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا علیه السلام ظاهر است.» و نیز می فرمودند: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی علیه السلام می شود، مشاهده می کند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت می بارد.»
ایشان هر ساله به مشهد مشرف می شد حتی در پنج شش ماه آخر عمر با همه کسالتی که داشت به مشهد مشرف شد. یکی از بستگان نزدیک ایشان می گفت: «با آغوش باز با آن کهولت سن و کسالت، جمعیت را می شکافت و با علاقه ضریح را می بوسید و توسل می جست که گاهی به زحمت او را از ضریح جدا می کردیم…» او می گفت: «من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می بوسند، غبطه می خورم….»
زمانی نویسنده مشهوری بوسیدن ضریح امامان علیهم السلام و این قبیل احترام نهادن ها را تشنیع می کرد. وقتی سخن او را به مرحوم علامه در حرم رضوی علیه السلام عرض کردند، ایشان فرمود: «اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می بوسیدم.»
و روزی در صحن حرم امام رضا علیه السلام شخصی به علامه [که اصلاً اذن نمی داد کسی دست ایشان را ببوسد] عرض کرد: «از راه دور آمده ام و می خواهم دست شما را ببوسم.» علامه فرمود: «زمین صحن را ببوس که از سر من هم بهتر است!»
یک بار علامه می خواستند به روضه رضوی علیه السلام مشرف شوند. به ایشان عرض شد: «آقا! حرم شلوغ است؛ وقت دیگری بروید!» فرمودند: «خوب، من هم یکی از شلوغ ها!» و رفتند. مردم هم که ایشان را نمی شناختند تا راهی برایشان بگشایند و در نتیجه، هر چه سعی کردند دستشان را به ضریح مبارک برسانند، نشد و مردم ایشان را به عقب هل دادند. وقتی بازگشتند، اطرافیان پرسیدند: «چطور بود؟» فرمودند: «خیلی خوب بود! خیلی لذت بردم!»
#امام_رضا
#امام_رضا
بانام رضا به سینه هاگل بزنید
با اشک به #بارگاه او پل بزنید
فرمودکه هرزمان #گرفتار شدید
بر دامن ما دست #توسل بزنید
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا المرتضی (ع)
#میلاد با سعادت امام رئوف علی بن موسی الرضا مبارک باد
ولادت امام هشتم #امام_رضا علیه السلام خورشید ایران خجسته و مبارک
باید غبار صحن تو را توتیا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
«هر گز نمیرد آنکه دلش» جَلد مشهد است
حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
ولادت امام هشتم #امام_رضا علیه السلام خورشید ایران خجسته و مبارک
مرحوم آیتالله کشمیری :
مرحوم آیتالله کشمیری :
مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح قرآن را ختم و به امام رضا(ع) هدیه میکرد تا به آن مقامات رسید