" کاش این جمعه بیایی ... . "
#مولای من ! یا صاحب الزمان (عج) !
کاش این جمعه، صدای دلربایت را بشنوم و جمال مبارکت را زیارت کنم.
کاش این جمعه، جمعه پایان غیبت، و جمعه ظهور شریفت باشد.
از صمیم دل و جان می گویم :
” کاش این جمعه بیایی … . “
#کنترل_ذهن برای تقرب ۳۶۴
#کنترل_ذهن برای تقرب ۳۶۴
اگه دیدید پای منبری رفتید که به شما قدرت روحی میده معلومه کارش درسته
اگه دیدید یه کانالی در شما حس تغییر و قدرت ایجاد میکنه عضوش بشید
وگرنه فریب چهارتا عکس نوشته مذهبی و توصیه های اخلاقی این چیزا رو نخورید. از این کانالا و گروه ها چیزی در نمیاد…
امام زمان ارواحنا فداه وقتی تشریف میارن مردم رو …
#استاد_پناهیان
#کنترل_ذهن برای تقرب ۳۶۳
#کنترل_ذهن برای تقرب ۳۶۳
اتفاقا اکثر افراد با استعداد درس و تحصیل رو ادامه نمیدن. حتی خیلی هاشون مشکل حافظه هم ندارن. اما وقتی بهش میگی درسات رو بخون میگه برو بابا حال داری!
این درسا توجهم رو جلب نکرد! خب معلومه توجهش هرزه شده و نمیتونه به یه جا جلبش کنه.
دینداری درست و درس اخلاق درست باید انسان رو قوی کنه.
#استاد_پناهیان
یا رفیق من لا رفیق
•|بـِسـم ِ ربــِّـ الشــُّـهـداءِوالصِّـدیقیــن|•
?یا رفیق من لا رفیق له?
? #معرفی_اجمالی ?:
#شهید_مدافع_حریم_اهل_بیت_و_انقلاب_اسلامی
? #شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری
#قسمت_دهم_و_پایانی?✨
⭐️ #گزیده_ای_از_وصیتنامه ⭐️
✳️برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که میخواستم رسیدم.
? برای امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) مجلس بگیرید و گریه کنید.
✳️پشت سر ولی فقیه باشید و با بصیرت،
? چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید.
✳️از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجابهای روز،
? چون این حجابها بوی حضرت زهرا(س) را نمیدهد.
✳️جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست،
?امام زمان را تنها نگذارید
✳️ وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس میخوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند.
۱۳۹۳/۱۱/۱۹
زندگی عاشقانه ی مذهبی#قسمت_چهارم
❤️زندگی عاشقانه ی مذهبی❤️
#شهید_امین_کریمی
#به_روایت_همسر
#قسمت_چهارم
#شروع_خواستگاری_با_صحبت_از_شهدا
با سادهترین لباس به خواستگاری آمد؛ پیراهن آبی آسمانی ساده، ڟشلوار طوسی با جوراب طوسی و ته ریش آنکارد شده. یک دسته گل خیلی خیلی بزرگ هم با خودش آورده بود با یک جعبه شیرینی خیلی بزرگ!
هیچ وقت فراموش نمیکنم، همان جلسه ی اول با پدرم سر صحبت را درباره ی شهدا باز کرد.پدرم هم رزمنده بود و انگار با این حرفها به هم نزدیکتر شده بودند.
بعدها درباره ی این حرفهای روز خواستگاری از او پرسیدم.
با خنده گفت :نمیدانم چه شد که حرفهایمان این طور پیش رفت.
گفتم :اتفاقاً آن روز حس کردم خشک مذهبی هستی!
اما واقعاً انگار وقتی فهمید پدرم اهل جبهه بوده به نوعی حرف دلش را زده بود. اصلاً گویا بنای آشناییمان با شهادت پا گرفت.
حتی پدرم به او گفت :تو بچه ی امروز و این زمونهای.چیزی از شهدا ندیدی! چطور این همه از شهدا حرف میزنی؟
گفت :حاج آقا، ما هر چه داریم از شهدا داریم. الگوی من شهدا هستند.علاقه ی خاصی به شهدا دارم…
آن روز با خودم فکر میکردم این جلسه چه شباهتی به خواستگاری دارد آخه!
مادرش گفت :از این حرفها بگذریم، ما برای موضوع دیگری اینجا آمدهایم…
مادرم که پذیرایی کرد هم هیچچیز برنداشت! فقط یک چای تلخ! گفت رژیمام! همه خندیدیم.
آن روز صحبت خصوصی نداشتیم. فقط قرار بود همدیگر را ببینیم و بپسندیم.که دیدیم و پسندیدیم… آنهم چه پسندی…
با رضایت طرفین قرار های بعدی گذاشته شد.
#ادامه_ی_داستان
#السلام_علیک_یاصادق_آل_الله
#السلام_علیک_یاصادق_آل_الله
سلام من به مدينه، به غربت صادق
سلام من به بقيع و به تربت صادق
سلام من به مدينه، به آستان بقيع
سلام من به بقيع و کبوتران بقيع
سلام من به مزار مطهر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقيع
سلام من به تو اي ماه فاطمي بقيع
سلام من به تو ای ياس هاشمی بقيع
#شهادت_امام_صادق_ع_تسلیت
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج