مقایسه حال انسان عارف و غیر عارف
?مقایسه حال انسان عارف و غیر عارف?
?مثَل فردی که عارف و عاشق خدا هست و اسرار و حقایق نظام هستی رو شهود کرده و مردم عوام و اهل دنیا و غیر عارف، این حالات او را درک نمی کنند
?و شخص عارف هم نمیتواند عین این تجارب عرفانی و یافته های خودش را به دیگران انتقال بدهد شبیه داستانی می ماند
?که در آن یک برادر جوان که عاشق شده و برادر چهار پنج ساله ای که از عشق چیزی نمیفهمد.
?مثلاً برادر بزرگتر میگوید: “عشق شیرین است” و برادر کوچکتر میگوید: “یعنی مثل شکلات؟
?بعد برادر بزرگتر میگوید: “عشق یک حالی است که آدم خوابش نمیبرد”
?برادر کوچکتر میگوید: “پس مادربزرگ هم عاشق است که شب خوابش نمیبرد!!؟؟او میگوید که من هم چون رماتیسم دارم هر کاری میکنم نمیتونم بخوابم.”
?برادر بزرگتر میگوید: “عشق یک حالی است که آدم نمیتواند غذا بخورد، یا حال و حوصله دیگران را ندارد”
?برادر کوچکتر میگوید: “مثل حال خواهرم که حال و حوصله مرا دیروز نداشت".
?برادر بزرگتر میگوید: “نه، هرکه حوصله اش سر رفته که عاشق نشده” و …».
?آخرِ سر برادر کوچکتر میگوید: “ما حرفهای تو را نمیفهمیم!!
?حال انبیاء و اولیاء الهی هم در مقایسه با عوام مردم که طفل های وادی معنویت و عرفان هستند دقیقا به این صورت است و به دلیل عدم معرفت کافی، حالات و مقامات اهل الله را درک نمی کنند.
?و این همان کلام اهل عرفان است که می گویند: ما در تنگنای زبان قرار داریم و یک سلسله اموری از حقایق و اسرار آفرینش هست که مشاهده می کنیم ولی نمیتوانیم به دیگران انتقال دهیم.
حکمت نامه
?«قالَ لُقمانُ عليه السلام لاِبنِهِ ـ: يا بُنَيَّ، إنَّ الدُّنيا بَحرٌ عَميقٌ… يا بُنَيَّ، السَّفينَةُ إيمانٌ، وشِراعُهَا التَّوَكُّلُ، وسُكّانُهَا الصَّبرُ، ومَجاذيفُهَا الصَّومُ وَالصَّلاةُ وَالزَّكاةُ؛»
?«لقمان عليه السلام به پسرش: پسرم، دنيا درياى عميقى است…. پسرم، كِشتىِ آن، ايمان و بادبانش توكّل و سکّان آن کشتی، صبر و پاروهايش روزه و نماز و زكات است.»
?الاختصاص: ص ۳۳۶ /
? حکمت نامه لقمان، ص212
امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند :
?امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند :
?آن کس که گفتار حکیمانه مومنان دانا را نشنود و از دانش علمای ربانی بهره نگیرد رفته رفته عقلش می میرد.
?گفتار فلسفی ج1 ص187
خاطرهای از حاجی بخشی، رزمنده پیر جبههها:
? خاطرهای از حاجی بخشی، رزمنده پیر جبههها:
?به من ماموریت دادند که برای استفاده عملیات در مناطق کوهستانی تعدادی قاطر بخرم و من هم برای خرید این چهارپا به مناطق عشایری و روستایی رفتم در یکی از روستاها تعدادی قاطر انتخاب کردیم و قرار شد که نزد اهالی روستا بماند تا ما کامیون تهییه کنیم و اونها رو به جبهه انتقال دهیم.
رفتیم و با کامیون برگشتیم و قاطرها رو سوار کامیون کردیم. یکی از اونها کم بود…سراغش رو گرفتیم و گفتند: صاحب قاطر اونو برده لب رودخانه تا آبش بده …با ماشین رفتیم سمت رودخانه که از وسط ده رد می شد و با منظره عجیبی مواجه شدیم…دیدم یک پارچه سبزی روی این حیوان انداخته و با علاقه ای خاص دارد اون رو شستشو می دهد و با این حیوان داره حرف می زنه…من به شوخی گفتم بابا چیکار می کنی… رهاش کن کار داریم..داری لوسش می کنی…اون روستایی با صفا در جواب ما گفت: حاجی این حیوان از این به بعد سعادتمند است …او انتخاب شده ..اون مرکب مجاهدان راه خدا خواهد شد. اون ذوالجناح رزمندگان خواهد بود!
این مرد روستایی آنقدر گفت تا اشک ما رو درآورد…
ا▫️?▫️?▫️
گردانی در لشگر سیدالشهداء(ع) داشتیم به نام گردان صابرین ، یا به قول رزمندگان لشگر، گردان قاطریزه…این گردان وظیفه اش از یک طرف رساندن آب و غذا و مهمات به رزمندگان در خط مقدم بود و از طرف دیگر انتقال مجروحین و شهدا به عقب جبهه بود….خدایی ماموریت سخت و طاقت فرسایی هم داشتند و شاید به خاطر صبوریشان به آنها گردان صابرین می گفتند…رزمندگان این گردان آدم های ورزیده ای بودند … آنها پای پیاده در حالی که مقدار زیادی مهمات و آذوقه بار قاطرها بود چندین کیلومتر طی می کردند تا به خط مقدم برسند و در این مسیر خطرات زیادی را به جان می خریدند و از همه سخت تر وقتی بود که باری از مهمات رو با قاطر حمل می کردند و کافی بود با یک انفجار خودشون هم دود بشند….?
—(راوی : مرحوم حاج بخشی)
داستانهای قرآنی و مذهبی
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی?
? توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی ?
✅مناظره امام رضا(ع) با یکی از منکران خدا✅
♂️یکی از منکران وجود خدا، نزد حضرت رضا(ع) آمد، گروهی در محضر آن حضرت بودند، ?امام به او فرمود:
اگر حق با شما باشد - ولی چنین نیست - در این صورت ما و شما برابریم، و نماز و روزه و زکات و ایمان ما به ما زیان نخواهد رسانید، و اگر حق با ما باشد - چنانکه همین است - در این صورت ما رستگاریم? و شما زیانکار و در هلاکت خواهید بود.
♂️منکر خدا: به من بفهمان که خدا چگونه است؟ و در کجاست؟
?امام: وای بر تو، این راهی که می روی غلط است، خدا چگونگی را چگونه کرد، بدون آنکه او به چگونگی، توصیف شود، و او مکان را مکان کرد، بی آنکه خود داری باشد، بنابراین ذات پاک خدا با چگونگی و مکان، شناخته نمی شود و با هیچک از نیروی حس، درک نمی شود، و به هیچ چیزی تشبیه نمی گردد.
♂️منکر خدا: اگر خدا با هیچیک از نیروهای حس، درک نمی شود، بنابراین او چیزی نیست.
?امام: وای بر تو، اینکه نیروهای حس تو از درک او عاجز هستند، او را انکار کردی، ولی ما در عین آنکه نیروهای حس ما از درک ذات پاک او، عاجز است، به او ایمان داریم، و یقین داریم که او پروردگار ما است، و به هیچ چیزی شباهت ندارد.
♂️منکر خدا: به من بگو خدا از چه زمانی بوده است؟
?امام: به من خبر بده که خدا از چه زمانی نبوده است، تا من به تو خبر دهم که در چه زمانی بوده است.
♂️منکر خدا: دلیل بر وجود خدا چیست؟
?امام: من وقتی که به پیکر خودم می نگرم، نمی توانم در طول عرض آن چیزی بکاهم با بیفزایم، زیانها و بدی هایس را از آن دور سازم، و سودش را به آن برسانم، از همین موضوع یقین کردم که این ساختمان، دارای سازنده است، از این رو به وجود صانع (سازنده) اعتراف کردم، علاوه گردش سیارات و پیدایش ها ابرها، وزیدن بادها، و سیر خورشید و ماه و ستارگان و نشانه های شگفت انگیز و آشکار دیگر را که دیدم، دریافتم که این گردنده ها، گرداننده دارد، و این موجودات دارای سازنده و پردازنده می باشند.
داستانهای قرآنی و مذهبی
امام سجاد علیه السلام :
امام سجاد علیه السلام :
☘️و الذُّنُوبُ الّتی تُنزِلُ النِّقَمَ عِصیانُ العارِفِ بِالبَغیِ وَ التَطاوُلُ عَلَی النّاسِ وَ الاِستِهزاءُ بِهِم وَ السُّخریَّةُ مِنهُم ؛☘️
❇️گناهانی که باعث نزول عذاب میشوند، عبارتاند از: ستم کردن شخص از روی آگاهی، تجاوز به حقوق مردم، و دست انداختن و مسخره کردن آنان.?
?وسایل الشیعه ج 16 ، ص 281 ، ح 21556