#در_محضر_شهدا
#در_محضر_شهدا
#طلبہ_شــهید
#احمد_مڪیان
اگر جنازهام بہ دسٺ شما رسید
پیڪر بےجان مرا غریبانہ تحویل گیرید
و غریبانہ تشییع ڪنید و غریبانہ در
بهشٺ معصومه قطعه ۳۱ به خاڪ بسپارید .
روے سنگ قبـرم چیزے ننویسید و
اگر خواستید چیزے بنویسید فقط بنویسید :
تنهاپرڪاهی تقدیم به پیشگاه حق تعالے
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
زندگی به #سبــک_شهــدا
زندگی به #سبــک_شهــدا
?بعد از عقد با هم عهد کردیم همیشه نمازهایمان را #اول_وقت بخوانیم. وقتی با هم بودیم که به جماعت نماز میخواندیم. وقتی هم از هم دور بودیم، تماس میگرفتیم و #نماز اول وقت را به هم یادآوری میکردیم.
?اگر هم بیرون بودیم، در هر مسیری که صدای #اذان بلند میشد، ماشین را نگه داشته و در مسجد نمازمان را می خواندیم و بعد میرفتیم. من اکثرا به همین دلیل از قبل وضو میگرفتم و همین را همیشه دوست داشتند و به شوخی به مادرشان می گفتند: خانم من دائمالوضوست!
? راوی:
همسر #شهید_وحید_فرهنگی_والا
♥️?♥️
#شهیدانه
#شهیدانه?
⚡️وقتی ساواکی قصد داشت
#چادر را به زور #کتک از سر طیبه بردارد، او داد میزد:
مرا بکُشید ؛
اما چادرم را برندارید…?
? #شهیده_طیبه_واعظی?
♥️?♥️
پیوند آسمانے...
پیوند آسمانے…?
با همسرم قرار گذاشتہ بودیم هر شب یڪ صفحہ قرآن و تفسیر بخوانیم و بحث ڪنیم?
، تا جایے ڪہ مے شد سعے مے ڪردیم قرارمان فراموش نڪنیم، منزل مان همیشہ با صوت زیباے همسرم طنین انداز بود.
تا فرصت پیدا مے ڪرد شروع با نت خوانے براے گرم ڪردن صداش مے ڪرد☺️
،مهمتر از بحث تلاوت عمل بہ آیات قران بود ڪہ بہ جرات مے توانم بگویم ڪہ در زندگے ما وجود داشت.❤️
راوی:همسرشهید
#حاج_حسن_دانش
#شهید_منا
??????
شهیدانه
شهیدانه?
روز آخری که قرار بود برود، دستانم را گرفت و اشک ریخت و گفت دلم را لرزاندی،
بعد از چند دقیقه گفت اما نمیتوانی ایمانم را بلرزانی.
همین که پایش را از خانه بیرون گذاشت گریه امانم نداد
به هرکس که میشناختم زنگ زدم تا بلکه آرام شوم اما نشد
انگار که میدانستم دیگر برنمیگردد…
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ?
یاد شهدا باصلوات?
?اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل
فرجهم?
???
♥️?♥️
تولدت مبارک علی آقا،
*بسمِ ربِ عشق*
*تولدت مبارک علی آقا،*
*حدیث دل این بار راوی تولد شهید علی شفیعی فرمانده اے با نام و نشان ،*
*تقویم ورق می خورد در اواسط پاییز ستاره اے دستچین شده از آسمان به زمین فرود می آید*
*مادرش ننه سکینه نامِ علی را در گوشش می خواند و قصه هاےِ اهل بیت می شود لالایی او.*
*علی آقا عطر نگاهت جا مانده در گلبرگ هاے یاسمن ها*
*دعایم کن تا از نور معنوی و فیوضات الهی و شهدایی بهره مند شوم.*
*به وقت تولد سردار شهید علی شفیعی*
*۱۳۴۵/۸/۱۸*
?اینجا قرار عاشقی با شهیدان است?