خطبه رسول اکرم(ص) در فضیلت و اهمیت ماه مبارک رمضان
? خطبه رسول اکرم(ص) در فضیلت و اهمیت ماه مبارک رمضان
بخش سوم
اي مردم!
جانهايتان در گرو اعمال شماست.پشت شما از بار گناهان سنگين است، پس با طول دادن سجدهها، آنها را سبك گردانيد و بدانيد كه حق تعالي به عزت خود سوگند ياد كرده است كه نمازگزاران و سجدهكنندگان دراين ماه را عذاب نكند و در روز قيامت آنها را از آتش دوزخ در امان دارد.
اي مردم!
هر كه از شما روزهدار مؤمني را در اين ماه افطار دهد، نزد خدا پاداش بنده آزادكردن و آمرزش گناهان گذشتهاش را خواهد داشت. برخي از اصحاب گفتند: يا رسولالله! همه ما قادر به انجام آن نيستيم. حضرت فرمود: با افطار دادن روزهداران، از آتش جهنم بپرهيزيد، اگرچه به نصف دانه خرما و يا يك جرعه آب باشد.
? بخشی از خطبه پیامبر(ص) در آستانه ماه رمضان - عیون اخبارالرضا ج۱ ص۲۹۵/کیهان
نام زیبای حسن
? نام زیبای حسن ?
❇️ هرکس که این نام نکو برخویش دارد
باید بدارد پاس عنوان حسن را
❇️ باید حسن باشد به رفتار و به گفتار
سازد مجسم صدق و ایمان حسن را
❇️ درصبر و حلم و دانش ،تقوا شجاعت
سازد مجسم فضل و احسان حسن را
❇️ در بخشش و در بینش و اخلاق نیکو
سازد مجسم نام رخشان حسن را
❇️ صدهاحسن در بین شیعه این چنین اند
هریک مجسم کرده عنوان حسن را
❇️ سیدحسن با رزم و تدبیر و شجاعت
کرده جهانی رزم و جولان حسن را
❇️ علامه دوران حسن زاده ز آمل
داده تجلی خلق و عرفان حسن را
❇️ اعجوبه جنگ آور ما باقری هم
کرده ست معنا رزم و میدان حسن را
❇️ کرده است طهرانی مقدم با نبوغش
اجرا به خوبی حکم و فرمان حسن را
❇️ سردار جنگ نرم عباسی نموده
اینک مجسم نطق بران حسن را
❇️ در نقد فرهنگ و تفکر هم رحیم پور
معنا نموده عقل و برهان حسن را
❇️ مصطفوی هم در بیان و فهم قرآن
کرده مجسم فهم قرآن حسن را
❇️ درمهدویت گشته بلخاری سرآمد
معنا نموده فهم وفرقان حسن را
❇️ نوروزی ما هم از او دارد نشانی
حرمت نهاده نام شایان حسن را
❇️ ما را به اسم بی مسما نیست کاری
اینها نپوشد بدر تابان حسن را
حکایت واقعی و آموزنده
?حکایت واقعی و آموزنده
?روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است!!
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت؟ نه…..
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
“خدایا! می خواهی که اکنون چه کنم؟”
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
“مغازه ام سوخت! اما ایمانم نسوخته است! فردا شروع به کار خواهم کرد!”
✨يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا
بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ✨
?ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بردباری و نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید (و بدانید که) خدا با بردباران است(و یار و یاور ایشان است)
?سوره بقرة؛ آیه153?
شیخ عبداللطیف رئیس دیوان اهل تسنن عراق، خطاب به اهل سنت:
شیخ عبداللطیف رئیس دیوان اهل تسنن عراق، خطاب به اهل سنت:
?همه باید آماده دفاع از ایران باشند. این دفاع واجب شرعی است و همگان باید اطاعت کنند.
?در برابر سیاست های تجاوزگر آمریکا نه فقط عراق بلکه از همه امت اسلامی انتظار می رود که در برابر هر گونه تجاوزگری علیه ایران و همه کشورهای عربی و اسلامی بایستند.
?آمریکا با سیاست تجاوزگری خود، دین، تمدن، هویت وجودی و تاریخ و آینده امت اسلامی را هدف قرار داده است.
? سیاست های خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در راستای پروژه صهیونیستها است.
#حدیث_نور حضرت محمد(ص):
#حدیث_نور
حضرت محمد(ص):❤️
خانهاى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مىدرخشند.
#مروری_بر_زندگی_شهدا #شهید_محمودرضا_بیضائی قسمت دوازدهم
#مروری_بر_زندگی_شهدا
#شهید_محمودرضا_بیضائی
قسمت دوازدهم
یکبار عکسهایی را که آنجا از دیوار نوشتههای تکفیریها گرفته بود نشانم داد.
توی عکسها یک عکس هم از یکی از بچههای خودشان بود که او را در حال نوشتن شعاری به زبان عربی روی دیوار نشان میداد.
به این عکس که رسیدیم محمودرضا گفت: این بعد از نوشتن شعار زیرش نوشت «جیش الخمینی فی سوریا»…
این را که گفت زد زیر خنده….
گفتم به چی میخندی؟ گفت تکفیریها از ما و نام امام خمینی (ره) بشدت میترسند!
بعد تعریف کرد که یک روز در یکی از مناطقی که آزاد شده بود، متوجه پیرمردی شدیم که سرگردان به اینطرف و آنطرف میدوید.
رفتیم جلو و پرسیدیم چه شده؟ گفت پسرش مجروح در خانه افتاده اما کسی از اهالی محل اینجا نیست که از او کمک بخواهد.
با تعدادی از بچهها رفتیم داخل خانهاش و دیدیم پسرش یکی از تکفیریهای مسلح است؛ با هیکل درشت و ریش بلند و لباس چریکی که یک گوشه افتاده بود و خون زیادی از او رفته بود. تا متوجه حضور ما در خانه شد شروع کرد به رجز خواندن و داد و فریاد کردن و هر چه از در دهانش درآمد نثار علویها و سوریهایی کرد که با آنها میجنگند.
همینطور که داشت فریاد میزد و بد و بیراه میگفت، یکی از بچهها رفت نزدیکش و توی گوشش به عربی گفت میدانی ما کی هستیم؟ ما ایرانی هستیم. این را که گفت دیگر صدایی از طرف در نیامد!
#ادامه_دارد….