حکایت واقعی و آموزنده
?حکایت واقعی و آموزنده
?روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است!!
فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت؟ نه…..
او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت:
“خدایا! می خواهی که اکنون چه کنم؟”
مرد تاجر پس از نابودی کسب پر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:
“مغازه ام سوخت! اما ایمانم نسوخته است! فردا شروع به کار خواهم کرد!”
✨يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا
بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ✨
?ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بردباری و نماز (در برابر حوادث سخت زندگی) کمک بگیرید (و بدانید که) خدا با بردباران است(و یار و یاور ایشان است)
?سوره بقرة؛ آیه153?