??امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید:

◄ در ماه رمضان،
بسيار #استغفار و #دعا كنيد
زيرا با دعا از شما دفع بلا می‌شود
و با استغفار، گناهانتان پاك می‌گردد…

?کافی، جلد۴، صفحه۸۸

#بی_انصاف_تو_که_گفتی_محمد_بناست!

#به_نقل_از_همسر_شهید?

چند ماه قبل از شهادت محمد، خدا توفیق داد اسم محمد و یکی از دوستانش برای سفر حج در آمد
محمد گفته بود: من بدون همسرم نمیروم
کار من و همسر دوستش هم درست شد و عازم شدیم
دوستش از محمد می پرسد وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ محمد می گوید : از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان را بکشم و خودم هم شهید شوم

در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به محمد پیدا کرده بودند.
یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند محمد و دوستش شغلشان چیست
به هر بهانه ای می پرسید که آقای جعفر خانی و دوستت چه کاره اید؟
آخرش دوست محمد به شوخی می گوید : من پیمانکار ساختمانی هستم و محمد هم بناست!

چند ماهی از شهادت محمد گذشته بود که یک نفر زنگ می زند به گوشی دوست محمد، صدایش می لرزید
حاجی همسفرمان بوده می‌گوید:
بی انصاف! تو که گفتی محمد بنّاست! گریه می کرد

#سردار_شهید_محمد_جعفرخانی
#مدافعان_وطن

#بی_انصاف_تو_که_گفتی_محمد_بناست!

#به_نقل_از_همسر_شهید?

چند ماه قبل از شهادت محمد، خدا توفیق داد اسم محمد و یکی از دوستانش برای سفر حج در آمد
محمد گفته بود: من بدون همسرم نمیروم
کار من و همسر دوستش هم درست شد و عازم شدیم
دوستش از محمد می پرسد وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ محمد می گوید : از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان را بکشم و خودم هم شهید شوم

در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به محمد پیدا کرده بودند.
یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند محمد و دوستش شغلشان چیست
به هر بهانه ای می پرسید که آقای جعفر خانی و دوستت چه کاره اید؟
آخرش دوست محمد به شوخی می گوید : من پیمانکار ساختمانی هستم و محمد هم بناست!

چند ماهی از شهادت محمد گذشته بود که یک نفر زنگ می زند به گوشی دوست محمد، صدایش می لرزید
حاجی همسفرمان بوده می‌گوید:
بی انصاف! تو که گفتی محمد بنّاست! گریه می کرد

#سردار_شهید_محمد_جعفرخانی
#مدافعان_وطن

#بی_انصاف_تو_که_گفتی_محمد_بناست!

#به_نقل_از_همسر_شهید?

چند ماه قبل از شهادت محمد، خدا توفیق داد اسم محمد و یکی از دوستانش برای سفر حج در آمد
محمد گفته بود: من بدون همسرم نمیروم
کار من و همسر دوستش هم درست شد و عازم شدیم
دوستش از محمد می پرسد وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ محمد می گوید : از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان را بکشم و خودم هم شهید شوم

در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به محمد پیدا کرده بودند.
یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند محمد و دوستش شغلشان چیست
به هر بهانه ای می پرسید که آقای جعفر خانی و دوستت چه کاره اید؟
آخرش دوست محمد به شوخی می گوید : من پیمانکار ساختمانی هستم و محمد هم بناست!

چند ماهی از شهادت محمد گذشته بود که یک نفر زنگ می زند به گوشی دوست محمد، صدایش می لرزید
حاجی همسفرمان بوده می‌گوید:
بی انصاف! تو که گفتی محمد بنّاست! گریه می کرد

#سردار_شهید_محمد_جعفرخانی
#مدافعان_وطن

#بی_انصاف_تو_که_گفتی_محمد_بناست!

#به_نقل_از_همسر_شهید?

چند ماه قبل از شهادت محمد، خدا توفیق داد اسم محمد و یکی از دوستانش برای سفر حج در آمد
محمد گفته بود: من بدون همسرم نمیروم
کار من و همسر دوستش هم درست شد و عازم شدیم
دوستش از محمد می پرسد وقتی کعبه را دیدی از خدا چه خواستی؟ محمد می گوید : از خدا خواستم تا جایی که می توانم از دشمنان را بکشم و خودم هم شهید شوم

در همان روز اول، همه کاروان علاقه خاصی به محمد پیدا کرده بودند.
یک پیرمرد بود که اصرار داشت بداند محمد و دوستش شغلشان چیست
به هر بهانه ای می پرسید که آقای جعفر خانی و دوستت چه کاره اید؟
آخرش دوست محمد به شوخی می گوید : من پیمانکار ساختمانی هستم و محمد هم بناست!

چند ماهی از شهادت محمد گذشته بود که یک نفر زنگ می زند به گوشی دوست محمد، صدایش می لرزید
حاجی همسفرمان بوده می‌گوید:
بی انصاف! تو که گفتی محمد بنّاست! گریه می کرد

#سردار_شهید_محمد_جعفرخانی
#مدافعان_وطن

⏹ چرا برخی با وجود سلامتی و توانایی و مسافر نبودن روزه نمی گیرند ؟!

✳️ پاسخ : حیات و روح ما انسانها دارای چند سطح است :

❇️ حیات و زندگی گیاهی ؛ مانند : زندگی دوران جنینی قبل از ۴ ماهگی و انسانی که در کما قرار دارد

❇️ حیات حیوانی : که خوردن ، آشامیدن ،خوابیدن ،لذت جنسی از مصداق های آن است

❇️ حیات انسانی : سخن گفتن ، اندیشیدن ، درک و فهم ،خندیدن ،لباس پوشیدن ، شناخت ارزشها و ضدارزشهای اخلاقی از مصداق های بارز آن است

❇️ حیات ایمانی : اعتقاد به وجود خداوند و عالم غیب ، حسابرسی قیامت ، رعایت حق الله و حق الناس پای بندی جدی به فضائل اخلاقی و پرهیز از رذایل اخلاقی از مصداق های بارز حیات ایمانی است

⏹ بنابراین کسانی که عذر شرعی ندارند و روزه نمی گیرند با این که به مرحله آغاز حیات انسانی رسیده اند ولی هنوز نتوانسته اند خود را از قید و بندحیات حیوانی خود رها کنند .

پس مشکل آنان دراین است که حیات انسانی آنها کامل نشده است چه رسد به حیات ایمانی شان.

♦️نتیجه این که روزه نگرفتن آنان نه تنها کلاس و پیشرفته بودن نیست ، بلکه درحقیقت یک نوع عقب ماندگی و ضعف و نقص است که باید با نگاه تأسف و ترحم و دلسوزی به آن نگاه کرد