#حدیث_قدسی
#حدیث_قدسی
قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِداوود عليه السلام: يا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ. قالَ عليه السلام : كَيْفَ اُبَشِّرُ الْمُذنِبينَ وَ اُنْذِرُ الصِّدّيقينَ؟ قالَ جل جلاله : يا داُوودُ! بَشِّرَ الْمُذنِبينَ أَنّى أَقْبَلُ التَّوبَةَ وَ اَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ، وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ أَنْ لا يُعْجِبُوا بِاَعْمالِهِمْ، فَاِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسابِ الاّهَلَكَ.
خداى متعال به حضرت داود عليه السلام فرمود: اى داود! گنهكاران را بشارت بده و صدّيقان را بيم رسان.
گفت: چگونه به گنهكاران بشارت و به صدّيقان هشدار دهم؟
فرمــود: اى داود! به گناهكاران بشارت بده كه من توبه را مى پذيريم و از گناه در مى گذرم، صدّيقان را هم بيم بده كه به كارهاى خودشان مغرور نشوند، چرا كه خداوند هيچ بنده اى را به پاى حساب نمى كشد مگر هلاك شود!
#حدیث_قدسی
#حدیث_قدسی
قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِداوود عليه السلام: يا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ. قالَ عليه السلام : كَيْفَ اُبَشِّرُ الْمُذنِبينَ وَ اُنْذِرُ الصِّدّيقينَ؟ قالَ جل جلاله : يا داُوودُ! بَشِّرَ الْمُذنِبينَ أَنّى أَقْبَلُ التَّوبَةَ وَ اَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ، وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ أَنْ لا يُعْجِبُوا بِاَعْمالِهِمْ، فَاِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسابِ الاّهَلَكَ.
خداى متعال به حضرت داود عليه السلام فرمود: اى داود! گنهكاران را بشارت بده و صدّيقان را بيم رسان.
گفت: چگونه به گنهكاران بشارت و به صدّيقان هشدار دهم؟
فرمــود: اى داود! به گناهكاران بشارت بده كه من توبه را مى پذيريم و از گناه در مى گذرم، صدّيقان را هم بيم بده كه به كارهاى خودشان مغرور نشوند، چرا كه خداوند هيچ بنده اى را به پاى حساب نمى كشد مگر هلاك شود!
#حدیث_قدسی
#حدیث_قدسی
قالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ لِداوود عليه السلام: يا داوود! بَشِّرِ الْمُذنِبينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ. قالَ عليه السلام : كَيْفَ اُبَشِّرُ الْمُذنِبينَ وَ اُنْذِرُ الصِّدّيقينَ؟ قالَ جل جلاله : يا داُوودُ! بَشِّرَ الْمُذنِبينَ أَنّى أَقْبَلُ التَّوبَةَ وَ اَعْفُو عَنِ الذَّنْبِ، وَ أَنْذِرِ الصِّدّيقينَ أَنْ لا يُعْجِبُوا بِاَعْمالِهِمْ، فَاِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسابِ الاّهَلَكَ.
خداى متعال به حضرت داود عليه السلام فرمود: اى داود! گنهكاران را بشارت بده و صدّيقان را بيم رسان.
گفت: چگونه به گنهكاران بشارت و به صدّيقان هشدار دهم؟
فرمــود: اى داود! به گناهكاران بشارت بده كه من توبه را مى پذيريم و از گناه در مى گذرم، صدّيقان را هم بيم بده كه به كارهاى خودشان مغرور نشوند، چرا كه خداوند هيچ بنده اى را به پاى حساب نمى كشد مگر هلاك شود!
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
خيال مي كنم من خدمت شما قدر و منزلتي دارم و مورد علاقه و عنايت شما هستم، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: آري، عرض كرد درخواست مي كنم اسم اعظم را به من بياموزي،
حضرت جواب دادند آيا نيروي پذيرش و تاب نگهداري آن را داري؟ گفتم بلي، ايشان دستور دادند داخل اطاق برو وقتي كه داخل شدم، آنجناب هم وارد گرديد و دست خود را بر زمين گذاشت تا ناگاه ديدم فضاي خانه چنان تاريك شد كه چشم هايم ابداً چيزي نمي ديد مفاصل و استخوانهايم بشدت در حركت و تكان افتاد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود: ميل داري به تو بياموزم يا توان نداري؟
عرض كردم نه يابن رسول الله مرا آن نيرو نيست در اين موقع دست خويش را برداشت اطاق مانند اول روشن شد و امام عليه السلام را ديدم كه تبسم مي كرد.
?خزینه الجواهر
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
خيال مي كنم من خدمت شما قدر و منزلتي دارم و مورد علاقه و عنايت شما هستم، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: آري، عرض كرد درخواست مي كنم اسم اعظم را به من بياموزي،
حضرت جواب دادند آيا نيروي پذيرش و تاب نگهداري آن را داري؟ گفتم بلي، ايشان دستور دادند داخل اطاق برو وقتي كه داخل شدم، آنجناب هم وارد گرديد و دست خود را بر زمين گذاشت تا ناگاه ديدم فضاي خانه چنان تاريك شد كه چشم هايم ابداً چيزي نمي ديد مفاصل و استخوانهايم بشدت در حركت و تكان افتاد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود: ميل داري به تو بياموزم يا توان نداري؟
عرض كردم نه يابن رسول الله مرا آن نيرو نيست در اين موقع دست خويش را برداشت اطاق مانند اول روشن شد و امام عليه السلام را ديدم كه تبسم مي كرد.
?خزینه الجواهر
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
عمر بن حنظله به امام باقر عليه السلام عرض كرد:
خيال مي كنم من خدمت شما قدر و منزلتي دارم و مورد علاقه و عنايت شما هستم، امام ـ عليه السلام ـ فرمود: آري، عرض كرد درخواست مي كنم اسم اعظم را به من بياموزي،
حضرت جواب دادند آيا نيروي پذيرش و تاب نگهداري آن را داري؟ گفتم بلي، ايشان دستور دادند داخل اطاق برو وقتي كه داخل شدم، آنجناب هم وارد گرديد و دست خود را بر زمين گذاشت تا ناگاه ديدم فضاي خانه چنان تاريك شد كه چشم هايم ابداً چيزي نمي ديد مفاصل و استخوانهايم بشدت در حركت و تكان افتاد.
حضرت باقر عليه السلام فرمود: ميل داري به تو بياموزم يا توان نداري؟
عرض كردم نه يابن رسول الله مرا آن نيرو نيست در اين موقع دست خويش را برداشت اطاق مانند اول روشن شد و امام عليه السلام را ديدم كه تبسم مي كرد.
?خزینه الجواهر