مثل ایوب، وقت گرفتاری پناهنده شویم به خدا و حسابی تعریف و تمجید کنیم از مهربانی و دلسوزی هایش تا بسرعت گره گشاید از بدبختی هایمان
#تلنگر
?? مثل ایوب، وقت گرفتاری پناهنده شویم به خدا و حسابی تعریف و تمجید کنیم از مهربانی و دلسوزی هایش تا بسرعت گره گشاید از بدبختی هایمان!
??باهم ببینیم :
?نادَی رَبِّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ(انبیاء/83)
?و بياد آور ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى.
?و أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (انبیاء/86)
?و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند .
?? خداوند تو این آیات میگن که من به تمام مخلوقات و بندگانم مهربان هستم، اما برای داخل شدن در رحمت اختصاصی و ویژه، حتما باید لیاقت و صلاحیت داشته باشید .
??و این لیاقت و شایستگی به دست نمی آید جز درسایه ی صبر و استقامت بر دینداری و بندگی .
?منَ الصَّابِرِينَ?إنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ (انبياء/85)
گرمت نمیشہ با #چادر؟
#ریحانه
گرمت نمیشہ با #چادر؟
تو تابستوݩ امساݪ با اون گـرمای خفہ ڪننده اش? توۍ اتوبوس? نشستہ بودم.
یہ دختر ڪوچوݪوۍ 8-9 ساݪہ? هم بہ خاطر نبود جا دور از مامانش نشستہ بود رو صندلۍ تہ اتوبوس.
دختر ڪوچوݪو روسرۍ اش رو خیݪۍ زیبا با رعایت #حجاب همراه چادر عربۍ سرش ڪرده بود.
خانوم بدحجابۍ? ڪہ پیش دختر ڪوچوݪو نشستہ بود و خودشو باد میزد با افسوس گـفت:
(توۍ ایݩ گـرما اینا چیہ پوشیدۍ؟
از دست اجبار ایݩ مامان باباهاۍ خشڪ مقدس•••توگرمت نمیشہ بچہ؟)??
هموݩ ݪحظہ اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر ڪوچوݪو گره ۍ روسري اش رو سفت تر ڪرد و محڪم و با اقتدار گفت:
(چرا گـرممه•••ولۍ☝️ آتیش جهنم? از تابستون امساݪ خیݪۍ خیݪۍ گـرم تره•••)
دختر ڪوچوݪو پیاده شد و اوݩ خانم #بدحجاب سخت بہ فڪر فرو رفت•••
#عفاف
#حیا
#پویش_حجاب_فاطمے
گرمت نمیشہ با #چادر؟
#ریحانه
گرمت نمیشہ با #چادر؟
تو تابستوݩ امساݪ با اون گـرمای خفہ ڪننده اش? توۍ اتوبوس? نشستہ بودم.
یہ دختر ڪوچوݪوۍ 8-9 ساݪہ? هم بہ خاطر نبود جا دور از مامانش نشستہ بود رو صندلۍ تہ اتوبوس.
دختر ڪوچوݪو روسرۍ اش رو خیݪۍ زیبا با رعایت #حجاب همراه چادر عربۍ سرش ڪرده بود.
خانوم بدحجابۍ? ڪہ پیش دختر ڪوچوݪو نشستہ بود و خودشو باد میزد با افسوس گـفت:
(توۍ ایݩ گـرما اینا چیہ پوشیدۍ؟
از دست اجبار ایݩ مامان باباهاۍ خشڪ مقدس•••توگرمت نمیشہ بچہ؟)??
هموݩ ݪحظہ اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر ڪوچوݪو گره ۍ روسري اش رو سفت تر ڪرد و محڪم و با اقتدار گفت:
(چرا گـرممه•••ولۍ☝️ آتیش جهنم? از تابستون امساݪ خیݪۍ خیݪۍ گـرم تره•••)
دختر ڪوچوݪو پیاده شد و اوݩ خانم #بدحجاب سخت بہ فڪر فرو رفت•••
#عفاف
#حیا
#پویش_حجاب_فاطمے
کمک به نیازمندان
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
کمک به نیازمندان
❣آقارضا خیلی مهربون و دلسوز بود.?
همیشه به فکر #نیازمندان بود و دوست داشت به طرق مختلف کمک کنه.?
❣بعد مأموریت اولش که از سوریه برگشته بود، به من گفت:
خانم، دوست دارم هفته ای یه بار، یه غذای درست و حسابی بگیریم و بریم #خونه_نیازمندی.
❣باهم سر یه سفره بشینیم و غذا بخوریم.?
براشون یه مقدار پول هم بذاریم.
«چه خوب میشه که شهدا رو الگوی خودمون قرار بدیم.»
#شهید_سیدرضا_طاهر
#شهید_مدافع_حرم
کمک به نیازمندان
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
کمک به نیازمندان
❣آقارضا خیلی مهربون و دلسوز بود.?
همیشه به فکر #نیازمندان بود و دوست داشت به طرق مختلف کمک کنه.?
❣بعد مأموریت اولش که از سوریه برگشته بود، به من گفت:
خانم، دوست دارم هفته ای یه بار، یه غذای درست و حسابی بگیریم و بریم #خونه_نیازمندی.
❣باهم سر یه سفره بشینیم و غذا بخوریم.?
براشون یه مقدار پول هم بذاریم.
«چه خوب میشه که شهدا رو الگوی خودمون قرار بدیم.»
#شهید_سیدرضا_طاهر
#شهید_مدافع_حرم
امیرالمؤمنین علیه السلام:
?امیرالمؤمنین علیه السلام:
هر كه نهايت توان خود را به كار گيرد،
به نهايت خواست خود دست يابد
مَن بَذَلَ جُهدَ طاقَتِهِ بَلَغَ كُنهَ إرادَتِهِ
?غررالحكم حدیث 8785
?