توجه حضرت زهرا عليها السلام به فرزندان خود
توجه حضرت زهرا عليها السلام به فرزندان خود
آقاي قدس مي گويد: « روزي آقا (بهجت)فرمودند يكي از ثروتمندان رشت كه در نجف اشرف ساكن بود دختر خود را به ازدواج يك روحاني سيد كه خيلي فقير بود در آورد، از آنجايي كه خانم در خانواده ثروتمند بزرگ شده بود به هيچ وجه حوصله غذا درست كردن براي آقا را نداشت.
شبي حضرت فاطمه زهرا عليها السلام را در خواب ديد، حضرت به او فرمود:
دخترم، چرا با پسرم خوشرفتاري نداري و براي او غذا درست نمي كني؟ وي در خواب جواب داد كه من حال غذا درست كردن براي اين آقا را ندارم. حضرت اصرار كردند و او همان جمله را تكرار كرد. تا اينكه حضرت زهرا عليها السلام فرمودند: شما فقط مواد لازم خورشت را آماده بكن و داخل قابلمه بريز و روي چراغ بگذار، لازم نيست كه دستكاري كني.
در اين هنگام از خواب بيدار شد و تعجب كرد، بعد به عنوان امتحان همان كار را انجام داد، وقت ظهر يا شام وقتي سرپوش را از قابلمه برداشت ديد غذا آماده است و عطر خورشت خانه را معطر كرد.
وي همواره به اين صورت غذا مي پخت و حتي روزي مهمان داشتند مهمان گفت من در طول عمرم اينطور غذا نخورده ام. تعجب اينكه آن خانم با اينكه اين كرامت را بارها مي ديد، باز حوصله درست كردن غذا را نداشت.
شبتون پراز آرامش
خدایا!
بهترین روزگاران
را برای
دوستان و عزیزانم
رقم بزن
و آنها را در تمامی
لحظات دریاب
مبادا خسته و
بیمار، افتاده
و یاغمگین شوند
شبتون پراز آرامش
شبتون شهدایی
رفته بود واسه تمیز کردن خونه های مردم، پاش توی گِل گیر کرد.
اومدن کمکش، وقتی کشیدن پاش در اومد.
پاش مصنوعی بود!
هنوز خودش رو بدهکار مردم میدونه؛ برعکسِ بعضیا…
@lahzaei_ba_sh
شبتون شهدایی
التماس دعا
در امتداد #مسیر_شهیدان ...
بیدل شدند،
و منتظرند به آب بزنند..
تو هم بیا
#دل_به_دریا_بزن؛
که فرصت اندک است!
اما
یادت باشد
هنوز هم میتوان
تصمیمی مردانه گرفت؛
در امتداد #مسیر_شهیدان …
#شهید_مجید_قربانخانی
?آنقدر آشنا و غریبه به ما گفتند که برای #مجید پول? ریختهاند که اینطور تلاش میکند. باورمان شده بود.
?یک روز #سند_مغازه را به مجید دادم، گفتم: این سند را بگیر، اگر فروختی همه پولش? برای خودت. هر کاری میخواهی بکن. حتی اگر میخواهی سند خانه? را هم میدهم. تو را به خدا به #خاطر_پول نرو❌
?مجید خیلی #عصبانی شد? و بارها پایش را به زمین کوبید و فریاد زد? «به خدا اگر خود خدا هم بیاید و بگوید نرو? من بازهم #میروم. من خیلی به همریختم?»
?مجید تصمیمش را گرفته بود. یک روز بیقید به تمام حرفهایی که #پشت_سرش میزنند. کارتهای بانکیاش? را روی میز میگذارد و #جیبهایش را خالی میکند. تا ثابت کند هیچ پولی در کار نیست❌ و ثابت کند چیز دیگری است که #او را میکشاند? و می رود
#شهید_مجید_قربانخانی
دوباره چهارشنبه ای رسید و دنبال بهانه
دوباره چهارشنبه ای رسید و دنبال بهانه
دوره میگردم تمامِ شهر را
دنبالِ خبري از تو . . .
چرا پیدایَت نمیشود ؟
? یاصاحب الزمان ادرکنی
یاصاحب الزمان اغثنی