#وصیت_شهید
#وصیت_شهید
شما مسئولیت خطیری در پیشگاه خداوند و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف و شهدا دارید ،
اعمال شما باید نشان دهنده اسلام باشد و باید در خط رهبری ولایت فقیه باشید ، شهدایمان از ما انتظار دیگری دارند ، چطور شما می بینید از هر طرف به اسلام عزیز حمله ور شده اند ، ساکت و گوشه نشینی و مصلحت پذیری را پیشه می کنید…..
#شهیدعلی_اصغر_جعفریان
? اللهم عجل لولیک الفرج…?
دعا_برای_دیدن_راه_حل_مشکلات_در_خواب
? #دعا_برای_دیدن_راه_حل_مشکلات_در_خواب
?به خط شیخ شهید محمد بن مکی دیدم که هر گاه شخصی در چاره امری متحیر باشد و نداند چه باید کرد عمل به این خبر که در کتاب محمد بن حریر طبری که مسمی است به کتاب «الاداب الحمیده» دیدم که روح بن الحرث از پدرش از جدش روایت کرده است که فرزندان خود را وصیت کرد و گفت:
⚡️هر گاه امر عظیمی احدی از شما را رو دهد یا حادثه باعث غم او گردد باید که با وضو بخوابد
✅در فراش و لحاف طاهر
✅و تنها بخوابد و
✅ پهلوی زنی نخوابد
✅و در وقت خوابیدن «سوره والشمس»و «سوره واللیل» هر یک را هفت مرتبه بخواند
✅پس بگوید?
?اللهُمَّ اجعَل لی مِن اَمری هذا فَرَجَاً?
را بخوابد.
? پس شخصی به خواب او می آید در شب اول و سوم یا پنجم و گمان دارم که هفتم را نیز گفت و به او می گوید که فرج از این غم و دلگیری و الم در چه چیز است .
?آن کس که روای حدیث است گفت: مرا دردی عارض شد و علاجش را ندانستم.
?? پس این عمل را به جا آوردم و چون به خواب رفتم دیدم دو کس نزدیک من پیدا شدند. رفتم و یکی نزد من نشست و دیگری نزد پاهای من.
?پس یکی به دیگری گفت : تمام بدنش را دست بمال و احساس مرض بکن.
?? پس چون دستش به موضعی از سر من رسید گفت: در این جا حجامت کن و متراش و سر یشمی یا چیزی بر آن بمال که بچسبد سپس به من گفت او یا هر دو که ضم کن به آن انجیر و زیتون را .
✳️چون بیدار شدم همان موضع را حجامت کردم و صحت یافتم. و جماعت بسیاری را تعلیم کردم و به عمل آوردند و شفا یافتند .
? بحار الانوار جلد۴، صفحه ۵۰۰
یک عمرغافلیم!
امام على(ع):
درغفلت آدمى همين بس كه عمرش را درچيزهايى كه نجاتش نمى دهدهدركند!
كَفى بالرجُلِ غَفلَةً أن يُضَيِّعَ عُمُرَهُ فيمالايُنجِيهِ
?ميزان الحكمه ج8 ص491
#تلنگر :
? یک عمرغافلیم!
#درمحضراهل_بیت
موضوع: #سندجهنم
✔️موضوع: #سندجهنم
در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم میفروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود میکردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج میبرد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه باز دارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟
کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳ سکه.
مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پارهای نوشت: سند جهنم
مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمیدهم!
چشمه باش
?چشمه باش
استاد شاگردانش را به یک گردش تفریحی به کوهستان برده بود .بعد از یک پیاده روی طولانی همه خسته و تشنه در کنار چشمه ای نشستند و تصمیم گرفتند استراحت کنند .
استاد به هریک از آنها لیوان آبی داد وار آنها خواست قبل از نوشیدن آب یک مشت نمک درون لیوان بریزند .شاگردان هم همین کار را کردند ولی هیچ یک نتوانستند اب را بنوشند چون خیلی شور بود .
بعد استاد مشتی نمک را داخل چشمه ریخت واز آنها خواست از آب چشمه بنوشندو همه از آب گوارای چشمه نوشیدند .
استاد پرسد :«ایا آب چشمه شور بود؟»وهمه گفتند:«نه …آب بسیار خوش طعمی بود». استاد گفت :«رنج هایی که برای شما در این دنیا در نظر گرفته شده است نیز همین مشت نمک است نه بیشتر ونه کمتر …این بستگی به شما دارد که لیوان آب باشید و یا چشمه که بتوانید رنج ها را در خود حل کنید . پس سعی کنید چشمه باشید تا بر رنج ها فائق آیید».
آیت الله بهجت ؛
?آیت الله بهجت ؛
بعضی از علما با سفارش به نماز اول وقت و یا نماز شب ، زندگی آینده ی فرزندانشان را تأمین می کردند .
?در محضر بهجت ، ج ۱ ، ص ۸۵