نعل اسب نماد خوش شانسی
یه سوال مگه امام حسین (علیه السلام) در گودال به شهادت نرسیدن،پس باید محل دفن حضرت هم همون گودال باشه.
آنهایی که رفتن کربلا میدانند بین محل گودال و ضریح مطهرفاصله هست.چرا؟
تو کربلا یک عده امدند گفتند نه،براین پیکر باید اسب تاخته شه. این “باید"رو کی تعیین کرده بود؟ (نقش یهود در حادثه کربلا) داخل گودال نمی شد اسب تاخت.
پیکر مطهر رو از گودال بیرون کشیدند بردند یه محل صاف و هموار و ده اسب که بهشون نعل زده بودندبراین پیکر تاختند… واین چهل نعل اسب به عنوان تبرک از پای اسبهاجدا میشه. بعدها که در دوره قاعونی بغدادمیشه مرکز یهودیان، نواده های همین اشقیا این نعل اسبها رو با افتخار درخانه هاشان میزدند که ما از همانهاییم اینا بعدها کوچ کردند به شبه جزیره ایبری در اسپانیا و همین سنت رو هم باخودشون بردندو نعل اسب رو کردند نمادخوش شانسی… حالا یه عده از مردم خودمونم نا اگاهانه نعل اسب رو به عنوان نماد خوش شانسی استفاده میکنند !!! ایت الله جوادی آملی: تبرک جستن به نعل اسب از موهومات بعد از حادثه کربلاست.
به این جهت که این اسبها نعوذ بالله بر آدمهای خارج از دین تاختند پس با ارزش میباشند.چنانچه من برخی فرق اسلامی دهه اول ماه محرم را جشن میگیرند و متاسفانه فرهنگ ناشایست نعل اسب به میان مردم ما هم رواج یافته. ابو ریحان بیرونی:
ستم هایی که بر حسین بن علی کردنددر هیچ ملتی با بدترین افراد نکردند. او را با شمشیر و نیزه و سنگ باران از پای در آوردند سپس اسب بر بدنش تاختند… بعضی از این اسبها به مصر رسید.بعضی مردم این نعل اسبها را کندند و برای تبرک بر در خانه های خود نصب کردندو این عمل در میان مردم مصر سنتی شد که بعد از ان هر کسی بالای در خانه خود نعل اسب نصب می کرد… در تاریخ آمده :
یزید (علیه لعنه) در عصر عاشورا بعد از به شهادت رساندن امام حسین (علیه السلام) و یارانش دستور داد اسب ها ( که نعل تازه شده بودند) را بر بدن شهدای کربلا تازاندند . یزیدیان این روز را روز برکت و پیروزی نام نهادند که در زیارت عاشورا هم به آن اشاره می شود (…یوم تبرکت بهی بن امیه و ….) و برای افتخار بر این پیروزی (قتل خاندان مطهر پیامبر )و رواج تفکر شیطانی خودنعل اسبهای خود را کندند و در سراسر شهر ها و کشورها گرداندند…شهر به شهر و کشور به کشور به نشانه ی پیروزی .
در شامات در عراق در قسطنطنیه در روم در ایران و در سراسر جهان مدرن 1400 سال قبل… و این شد سبب آنکه در سرتاسر جهان از 1400 سال پیش تاکنون نعل اسب را نشانه ی برکت و شانس و پیروزی می دانند اين خرافه به اروپا هم رسيد شايد این اعتقاد از اسپانیا به اروپا رسیده (اندلس قدیم) به اندلسی ها هم از امویان این اعتقاد رسید هامویان به عنوان تبرک نعل اسب نگه میداشتن اما اروپایی ها چون معنی تبرک را نمی دانستند می گفتند شانس میاره حالا امویان این اعتقاد و از کجا آورده بودن ؟
در عاشورا بعد از این که 10 تا اسب روی پیکر امام حسین (علیه السلام) تاختتند 40 تا نعل اسب ها رو به عنوان تبرک در آوردن و بین خودشون تقسیم کردناین نعل ها رو از خونه هاشون آویزون می کردنو بعد از مدتی به عنوان یک شی با ارزش به هم می فروختند ، تا اینکه تقلبی این نعلها هم اومد و کم کم آویزون بودن یه نعل تو خونه ها یه رسم شد.
منبع:
استادرائفی پور- دارالمهدی برخوار
همسر قمرالعشیره که بود؟!
حضرت عباس(علیه السلام) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی (علیه السلام) بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل (علیه السلام) پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه می کرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد….
يا قمر العشيره
جلوه کن در دلِ شب صورت مهتاب بکش
خَم بیانداز به ابرویت و محراب بکش
فکر ما نیز بکن، شانه مزن مویت را
عاشقان را به سر ِ دار ِ پُر از تاب بکش
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(علیه السلام) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی
پی نوشت؛
دارالمهدی برخوار،سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
زهیزبن قین شخصیتی درکربلا
یکی از افرادی که نقش مهمی دارد” زهیر بن قین بجلی” است که از بزرگان کوفه است.
او با خانواده برای حج رفته و چون عثمانی است مخالف امام حسین (علیه السلام) است. هنگام برگشت از حج با امام حسین (علیه السلام) در یک منزل اتراق میکند و امام حسین دنبال او فرستاد
برای رفع شبهه سیاسی درباره عثمان که آن هم به خاطر فتنه معاویه است.
وقتی زهیر پیش امام حاضر شد طولی نکشید که زهیر گریان از خیمه بیرون آمد. چون زهیر آدم سالمی بود استدلال های امام را پذیرفته بود . سراغ زنش می رود و می گوید” من عازم شهادت همراه حسین هستم تو با برادرت نزد خانواده ات برگرد زیرا نمی خواهم از سوی من به تو چیزی جز خوبی برسد".
خطاب به همراهانش گفت ” هر که دوستار شهادت است همراه من بیاید وگرنه برود این آخرین دیدار است.” بلدی از مخالف سیاسی که یک تهدیده فرصت بسازی؟؟یادبگیر با اخلاق.
شب عاشورا وقتی امام حسین چراغهارا خاموش کرد گفت بروید، اولین کسی که اعتراض کرد حضرت عباس بود. دومین کسی که حرف زد زهیر بود گفت “بکشندمان خاکسترمان بکنند و در آب بریزند و به باد دهند دوباره زنده شوم هزار بار این اتفاق بیفتد رهایت نمیکنم” .
وقتی از جنگ بلنجر پیروز و با غنائم زیادی برمی گشتند و خوشحال بودند سلمان به زهیر گفت “یا زهیر آنگاه که سید جوانان پیغمبر را درک کردی از پیکار و کشته شدن در کنار او بیش از دستیابی به این غنائم شادمان باشید.”
زهیر درس میگیرد ولی زبیر درس نمی گیرد با این که جنگ را رها می کند باز جهنمی است چون اینجا باید بری در سپاه امام حسین (علیه السلام) .
یک پیکی از کوفه خبر آورد که قیس بن مسهر را کشتند و در حال آماده کردن سپاه هستند بیایند سمت شما. امام همه را جمع کردو خطبه ای خواند و زهیر بلند شد گفت “ای فرزند رسول خدا، ما سخنان شما را شنیدیم بخدا سوگند اگر زندگانی دنیا دائمی می بود و ما در آن جاودانه می بودیم و تنها راه بیرون رفتن از آن و جدایی از آن یاری شما بود قیام با تو را بر این دنیا ترجیح می دادم” .
25 سال گذشته بود شبهه عثمان در ذهن زهیر مانده بود. روز عاشورا داد می زدند “یا لثارات العثمان". فکر نکنید ماجرای سیاسی از ذهنها پاک می شود. اشتباه نکنید باید مردم را روشن کرد. بلدیم اینجوری کار کنیم؟ اینارو باید بفهمیم همین ماجراها امروزیست.
⭐️ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة⭐️
منبع:
@darolmahdy_borkhar
زنان نقش آفرین درکربلا
ماریه بنت سعد بانویی شجاع و فداکار و از شیعیان مخلص بصره بود . منزل این بانوی با شهامت، محل تجمع شیعیان بصره بود و به عنوان یک پایگاه فرهنگی برای انتشار فرهنگ شیعی و مناقب و فضایل اهل بیت (علیهم السلام) از آن استفاده می شد . در جریان کربلا بسیاری از افرادی که در این منزل رفت و آمد داشتند، به یاری امام حسین (علیه السلام) شتافته و به سوی کوفه رهسپار شدند . (1)
از آن جا که قیام امام حسین یک حرکت فرهنگی بود و برای احیای سنت خدا و رسول گرامی او صورت گرفت و تنها یک حماسه احساسی و سیاسی نبود، می توان به نقش مهم چنین پایگاههای مردمی پی برد; زیرا همیشه بسترسازی فرهنگی و پی ریزی مبانی و اصول، جهت قیام های جهانی، از مکان های کوچک آغاز می شود; همان گونه که نقطه آغازین اسلام از منزل زیدبن ارقم بود و بعدها گسترش جهانی یافت .
طوعه از دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) و بانویی متدین در کوفه بود . او همسر اسید حضرمی بود و آن هنگام که سفیر و پسرعموی امام حسین (علیه السلام)، مسلم بن عقیل، در کوفه تنها و بی پناه مانده بود، وی را به خانه خود برد و با احترام و اکرام از او پذیرایی کرد تا ارادت خویش را به خاندان عصمت و طهارت نشان دهد . در کتب تاریخی آمده است که اسید حضرمی و پسرش بلال، از حضور مسلم بن عقیل آگاه شدند و به ماموران ابن زیاد اطلاع دادند و او سرانجام در روز هشتم ذی الحجه، همراه با هانی بن عروه که از یاران مخلص امام حسین (علیه السلام) بود، به شهادت رسید .
همسر زهیر بن قین که از شخصیت های برجسته کوفه بود، با سخنان منطقی و تاثیر گذار خود، همسر خویش را به یاری امام حسین (علیه السلام) تشویق کرده و در واقع، زمینه سعادت در سایه شهادت را برای او فراهم نمود . بنابرآن چه تاریخ نگاران نگاشته اند، زهیر و همسرش و چند تن از خویشان او، هنگام بازگشت از مکه و مراسم حج، به گونه ای حرکت می کردند که همیشه یک منزل از کاروان امام (علیه السلام) عقب تر بودند . در آخرین منزل به علت نیافتن آب، ناچار شدند در همان منزلی که حضرت خیمه زده بودند، با فاصله اندک، شب را به سر برند . امام (علیه السلام) پیکی به سوی زهیر فرستاد و او را به یاری طلبید، اما زهیر نپذیرفت و از این دعوت آشفته و نگران شد . دلهم که بانویی با درایت و وارسته بود، نزد همسر خود رفت و گفت: «آیا فرزند دختر رسول خدا تو را می خواند و پاسخ نمی دهی؟ بهتر نیست نزد او بروی و بعد از دیدار و ملاقاتش تصمیم بگیری؟»
سخنان او در زهیر اثر کرد و به همراه پیک امام به سوی خیمه ابا عبدالله (علیه السلام) حرکت کرد . هنگام بازگشت، نور ولایت قلب او را روشن نمود و نام او در بین یاران عاشورایی امام حسین (علیه السلام) ثبت شد .
زهیر پس از بازگشت به خیمه خود، همسرش، دلهم را طلاق داد تا از همان جا نزد خویشان خود بازگردد . این بانوی وارسته و تقوا پیشه در آخرین لحظات گفت: «همسرم! از تو یک تقاضا دارم و آن این است که روز قیامت در پیشگاه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) ، جد بزرگوار امام حسین (علیه السلام)، از من یاد کنی .» (4)
زهیر پذیرفت و از او جدا شده و به خیل جاودانگان تاریخ و شهدای کربلا پیوست . اثر گذاری و بینش بلند و همت والای این بانوی بزرگ را در کلام و رفتار او می توان مشاهده نمود; آن گاه که برای قیامت خود، شفاعت پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را درخواست می کند .
منبع: همپای قافله ،زنان نقش آفرین در کربلا
سوگواری نوعی بدعت
پاسخ:
گروه منحرف و بي منطق سلفيه و وهابيون،به اموري اعتقاد دارند که بر خلاف اعتقادات اکثريت مسلمانان چه شيعه و چه سني مي باشد.اين عده برخي از اعمال را شرک دانسته و انجام دهنده آن را مشرک و جايزالقتل مي دانند.يکي از اين اعتقادات همين است که شما اشاره کرده ايد.اين گروه گريه و عزاداري و نوحه سرايي در مرگ عزيزان را بدعت و حرام مي دانند،حال آنکه بر اساس متون تاريخي و روايات،پيامبر بزرگوار اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم) و صحابه و تابعين بر مردگان،شهيدان و … مي گريستند و به ديگران فرصت امکان برپايي مجالس سوگواري و گريه بر فراق عزيزانشان مي دادند و حتي مردم را بر اين عمل تشويق مي کردند. چنان که عايشه در مصيبت وفات پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) بر صورتش سيلي مي زد و همچنين مجالس سوگواري براي مصيبت فراق شخصيت هايي از قبيل محدثان و ديگران بر پا مي شد که تاريخ به ثبت و ضبط آن پرداخته است و در اينجا به چند نمونه اشاره مي کنيم:
1 – احمد نقل مي کند:وقتي رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم) از جنگ احد بر مي گشت،مشاهده فرمود که زنان انصار براي شوهرانشان گريه مي کنند.حضرت فرمود:اما حمزه عزادار و گريه کننده ندارد! آنگاه پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) خوابيد،وقتي بيدار شد ديد که زنان براي حمزه گريه مي کنند.
ابن عبدالبر به نقل از واقدي مي گويد:اين رسم تا کنون ادامه دارد و مردم بر هيچ مرده اي گريه نمي کنند،مگر آنکه ابتدا بر حمزه بگريند.(1)
2- بلاذري مي گويد:بعد از شهادت جعفربن ابيطالب(عليه السلام)،رسول خدا( صلي الله عليه و آله و سلم) نزد همسرش اسماء بنت عميس رفت و وي را به جهت شهادت همسرش تسليت گفت.هنگامي که از خانه جعفر خارج مي شد،فرمود:گريه کنندگان بايد بر فراق افرادي مثل جعفر بگريند.(2).
3- وقتي عثمان بن مظعون از دنيا رفت،پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم) بر جنازه اش بوسه زد و گريست.(3).
4- عايشه مي گويد:زماني که پيامبر( صلي الله عليه و آله و سلم)از دنيا رفت، من با زنان ديگر به سينه و صورت خودمان مي زديم.(4).
5- گريه عمربن خطاب:عثمان مي گويد وقتي خبر مرگ نعمان بن مقرن را به عمر دادم،وي دستش را بر روي سر گذاشت و گريست.(5).
6- گريه معاويه:هنگامي که خبر کشته شدن جمعي از لشکريان معاويه در جنگ روم،به دمشق رسيد،شعرا مرثيه ها در اين باره خواندند و معاويه و مردم گريستند.(6).
7- يکسال سوگواري براي جويني(م478ه)
ذهبي مي گويد:جويني در 25ربيع الثاني در گذشت و در خانه اش مدفون گرديد.بعد از سال ها به مقبرة الحسين منتقل شد ودر کنار قبر پدرش دفن گرديد.وقتي وي از دنيا رفت،مردم منبرش را به جهت تبرک شکستند و در عزايش دکانها را بستند و با قصيده هايي به مرثيه سرايي پرداختند.وي تقريباً 400شاگرد داشت که در فقدان استادشان جوهردانها و قلم هاي خود را شکستند و براي او عزاداري کردند.طلاب در شهر مي گشتند و برايش نوحه سر مي دادند و فرياد و گريه مي کردند.(7)
از اين نصوص و شواهد تاريخي که تعداد معدودي از اين شواهد است به دست مي آيد که:برپايي مجالس ماتم و سوگواري و خواندن مرثيه و گشتن به حالت نوحه و گريه و…(بي تابي در فراق عزيزان، به صورت و سينه زدن )و اعمال ديگر که از نشانه هاي حزن و عزا و ماتم است،امري متداول و شايع بين مسلمانان بود و هيچ کس جرأت نداشت آنها را بواسطه چنين افعالي متهم به بي عقلي کند و بگويد شما بدعت گذار و مرتکب فعل حرام شده ايد.البته همين که مسأله عزاداري و برپايي مجالس گريه براي آقاي جوانان اهل بهشت،امام حسين(عليه السلام) که به دست کفار و اوباشي از بني اميه – لعنة الله عليهم- به شهادت رسيد،مطرح مي شود،پيروان ابن تيميه تاب و تحمل خود را از دست داده و بطور بي ادبانه،هر آنچه که در دل هاي خود دارند،به زبان مي رانند و آن را به باد انتقادهاي بي اساس مي گيرند!! در اينجا به ذهن انسان خطور مي کند که واقعاً اينها همان ادامه دهنده و ياوران بني اميه ظالم مي باشند.
پي نوشتها:
(1). الاستيعاب،ج1،ص426.
(2). انساب الاشراف،ج1،ص488.
(3). السنن الکبري،ج3،ص407؛المستدرک علي الصحيحين،ج1،ص361.
(4). السيرة النبويه،ج3،ص171.
(5). السنن الکبري،ج3،ص407.
(6). الاغاني،ج24،ص163.
(7). سيراعلام النبلاء،ج18،ص468؛المنتظم ج6،ص20،تاريخ بغداد،ص93.
اهمیت نماردرفرهنگ عاشورا
باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسینبنعلی (علیهالسّلام)، آقازادهی اوّلِ دنیای اسلام و پسر خلیفهی مسلمین، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مینشست، سر بریدهاش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! ا
قرآن جواب ما را داده است. میفرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا»
دو عامل اصلی این گمراهی:
یکی دورشدن از ذکر خدا و معنویت که مظهر آن نماز است. و کنار گذاشتن محاسبات خدایی از زندگی.
دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها و هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی وبزرگ است.
ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعهی اسلامی، آرمانخواهی ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد، اگر مصالح خود را بر مصالح_جامعه ترجیح دهیم، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.
عبرتهای عاشورا، از نگاه مقام معظم رهبری:۱۳۷۱/۰۴/۲۲