ذخر الحسین کیست؟
در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمونین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد… تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است. السلام علیک یا ابالفضل العباس
جایگاه تمدنیِ زیارت اربعین
حرکت حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» یک تذکر بود به همهی تاریخ که چگونه از ظلمات زمانه میتوان خود را رها کرد و امروز مردم در حماسهی اربعین در ذیل تذکر حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» به روحی منوّرند که آنها را از ظلمات فرهنگ اُمویِ جهان استکبار رهایی میبخشد و این است معنای حماسهی میلیونی راهپیمایی اربعین حسینی که شیعه در سالهای اخیر با هوشیاری و خوشسلیقگی، زیارت آن حضرت را که در جای خود بسیار ارزشمند است، همراه با پیادهرفتن برای آن زیارت جمع کرده است.
همان طور که عرض شد،حماسهی اربعین چیزی نیست که از ما شروع شده باشد، امامان ما همه در بزرگداشت اربعین مصر بودند تا معلوم شود حرکتی که حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام» شروع فرمودند یک حرکت عقیم نیست. در این رابطه حضرت عسکری«علیهالسلام» میفرمایند: «عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ؛ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَ الْخَمْسِينَ وَ زِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَ التَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَ تَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَ الْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ». علامتهای مؤمن پنج چیز است: پنجاه رکعت نماز و «زیارت اربعین» و انگشتر در دست راست کردن و پیشانی بر خاکنهادن و «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» را بلندگفتن.
جابربنعبداللّه انصاری یعنی صاحب اسرار آل محمد«صلواتاللّهعلیهم»، میداند باید با زیارت حضرت امام حسین«علیهالسلام» در اربعین نشان دهد آن حرکت، حرکتی نبود که در خود عقیم شود. جابر با اینکه در آن زمان نابینا است و با اینکه مسافرت در آن شرایط و با آن وضع از مدینه تا کربلا آن اندازه طاقتفرسا است، ولی متوجه است آن زیارت یک زیارت معمولی نیست همراه با ثوابهای فردی، بلکه یک حضور تاریخی است در تاریخی که امام حسین«علیهالسلام» شروع کردند، حضوری است در راستای تقابل با حاکمیت استکباری امویان.
در حماسهی اربعین حسینی و حضور بیست میلیون انسانهای وفادار به آرمانهای قدسیِ امام حسین«علیهالسلام» و مصمم در پشتکردن به فرهنگ یزید، خبر از آن میدهد که هویتی از شیعه در حال شکوفائی است و به بهترین شکل میخواهد از حیطهی جهان استکباری با فرهنگ حضور مردم در صحنهها، عبور نماید و این نوع حضور آثار بسیار عمیقی در وجود تکتک انسانهای حاضر در این اقیانوس انسانی خواهد گذاشت و هرکس خود را یک اقیانوس انسانِ تمدنساز احساس میکند.
در حماسهی اربعین حسینی رفتارهایی از تمدنسازی شیعه ظهور میکند که هرگز به چشم فرهنگ غربی نمیآید، از مردان و زنان محترمی که با پای پیاده خود را به سادهترین شکل در انبوه جمعیت غرق کردهاند تا از اَنانیّت خود هیچچیز باقی نگذارند تا خادمان زوّار که با اندک بضاعت خود در خدمت زوّار قرار میگیرند. همه در حال نشاندادن اهدافی برای زندگی دینی هستند و زوّار و خدمه میخواهند در راستای اهداف بزرگ خود صورت ایثار حسین«علیهالسلام» را در این صحنهها به ظهور برسانند و با از خودگذشتگی خود به امام حسین«علیهالسلام» نزدیک شوند و نقش حسینی خود را در این تاریخ به فعلیت آورند.
انبوه زائران اربعین حسینی و اینهمه خدمهی زوّار؛ همه و همه بهخوبی میدانند در چه تاریخی قرار دارند و چه تمدنی از طریق آنها در حال وقوع است. اینان به دنبال دستور خداوند به رسولش هستند که فرمود: «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَك» خودت و همراهانت در راستای رسالتی که دارید پایداری و مقاومت کنید و استکبار جهانی را در موضع متهم قرار دهید و روشن نمایید عقیدهی توحیدی باید در تاریخ، حضور فعّال داشته باشد.
نکاتی پیرامون اهمیت پیاده روی کربلا
بعضی از مسائل ما تحت تأثیرفرهنگ غرب برای ما مسئله شده است، اگر ماوراء زندگی غربی به آن مسائل بنگریم بسیاری از آنها برای ما فرعی میشوند. در حالیکه مسئلهی اصلی ما حضور جدّی نور تشیع در عالم است و در این رابطه باید از خود بپرسیم به کجا باید نگاه کنیم که کور نباشیم؟
همانطور که امام عسکری«علیهالسلام» فرمودند زیارت اربعین تثبیت هویت شیعهبودن شیعیان است و اینکه تأکید دارند با پای پیاده این زیارت انجام گیرد؛ خبر از آن میدهد که بنا است حماسهای در ذیل ارادت به امام حسین«علیهالسلام» و فرهنگ عاشورایی آن حضرت ظهور کند و شرایطِ هرچه بهترِ تحقق آن هدف، امروز به خوبی فراهم شده است. در روایت داریم:
«عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَيْمُونٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِu، قَالَ: يَا عَلِيُّ! زُرِ الْحُسَيْنَ وَ لَا تَدَعْهُ. قَالَ: قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ؟ قَالَ: مَنْ أَتَاهُ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً. فَإِذَا أَتَاهُ، وَكَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَكَيْنِ يَكْتُبَانِ مَا خَرَجَ مِنْ فِيهِ مِنْ خَيْرٍ وَ لَا يَكْتُبَانِ مَا يَخْرُجُ مِنْ فِيهِ مِنْ شَرٍّ وَ لَا غَيْرَ ذَلِكَ. فَإِذَا انْصَرَفَ وَدَّعُوهُ وَ قَالُوا: يَا وَلِيَّ اللَّهِ مَغْفُوراً لَكَ أَنْتَ مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ حِزْبِ رَسُولِهِ وَ حِزْبِ أَهْلِ بَيْتِ رَسُولِه، وَ اللَّهِ لَا تَرَى النَّارَ بِعَيْنِكَ أَبَداً وَ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَطْعَمُكَ أَبَداً».
على بن ميمون صائغ، از حضرت امام صادق«علیهالسلام» نقل كرده كه آن حضرت فرمودند:اى على! قبر حسين«علیهالسلام»را زيارت كن و ترك مكن. عرض كردم: ثواب كسى كه آن حضرت را زيارت كند چيست؟ حضرت فرمودند: كسى كه پياده زيارت كند آن حضرت را، خداوند به هر قدمى كه برمى دارد، يك حسنه برايش نوشته، و يك گناه از او محو مى فرمايد، و يك درجه مرتبه اش را بالا مى برد. و وقتى به زيارت رفت، حق تعالى دو فرشته را موكّل او مى فرمايدكه آنچه خير از دهان او خارج می شود را نوشته و آنچه شرّ و بد مى باشد را ننويسند. و وقتى برگشت با او وداع كرده و به وى مىگويند: اى ولىّ خدا! گناهانت آمرزيده شد. و تو از افراد حزب خدا و حزب رسول او و حزب اهل بيت رسولش مى باشی، به خدا قسم! هرگز تو آتش را به چشم نخواهی دید و آتش نیز هرگز تو را نخواهد دید و تو را طعمهی خود نخواهد نمود. (كامل الزيارات، ص134)
عنایت داشته باشید حضرت صادق«علیهالسلام» چگونه روشن میکنند وقتی انبوه شیعیان با نظر به زیارت امام حسین«علیهالسلام» مسافتهای طولانی را پیاده طی میکنند به چه برکاتی نایل میشوند و با انس ملائکة اللّه با آنها چه انسانهای فرهیختهای که حاصل آن زیارت و آن پیادهروی است به جامعه برمیگردند. ملائکه به او خطاب میکنند: «یا وَلِیَّ اللّه» آیا کسانی که شایستهی چنین خطابی میشوند و با غفرانی که نصیب آنها میشود و یک نحوه عصمت در شخصیت آنها پدید میآید، دیگر انسانهای معمولی خواهند بود؟ یا انسانی هستند با مسئولیتِ ساختن جهانی سراسر پاکی و ایمان؟
در روایتی دیگر حضرت صادق«علیهالسلام» روشن میکنند وقتی زائر حسین«علیهالسلام»پیاده به زیارت حضرت میرود، قبل از رسیدن به کربلا با پاکشدن از گناهانش و افزونشدن حسناتش در مقام اُنس با خدا قرار میگیرد و چون به حائر و حواشی قبر مبارک حضرت رسید، به مقام مصلحین برگزیده میرسد که دغدغهی اصلاح جوامع بشری را دارند و چون زیارت او به اتمام رسید، به مقام فائزین و پیروزمندان صحنهی تمدنسازی نایل میشود و حرکات او حتماً به نتیجهی لازمِ خود میرسد تا آنجایی که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) از طریق ملائکة اللّه به او سلام میرسانند که تمام موانع تو در رابطه با انس با خدا برطرف شده. راستی را انسان تا کجا باید صعود کند که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم)یعنی انسانی که در فتح تاریخ جاهلیت تا آن اندازه پیروز شد، به او سلام برساند و او را از خودش بداند. آری حماسهی اربعین حسینی ادامهی همان فتح تاریخی است که رسول خدا(صلوات الله علیه وآله وسلم) پایهگذاری فرمودند: اصل روایت این است: «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ ثُوَيْرِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ«علیهالسلام»: يَا حُسَيْنُ! مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ يُرِيدُ زِيَارَةَ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ«علیهالسلام»إِنْ كَانَ مَاشِياً كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَيِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ فِي الْحَائِرِ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُصْلِحِينَ الْمُنْتَجَبِينَ حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِكَهُ كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِينَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَكٌ فَقَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِf يُقْرِؤُكَ السَّلَامَ وَ يَقُولُ لَكَ: اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَكَ مَامَضَى».
زمان بازگشت امام سجاد(علیه السلام) به كربلا كي بود؟
پیكرهای مطهر شهدای كربلا سه روز بر روی زمین ماند تا این كه روز دوازدهم محرم قبیله بنی اسد برای به خاكسپاری شهدا وارد زمین پر بلای كربلا میشوند.
امام سجاد(علیه السلام) جهت تدفین و تشخیص شهدای كربلا مخصوصاً دفن پدر معصومش، حضرت امام حسین(علیه السلام) به حكم این كه «امام را جز امام كسی تغسیل و تكفین و تدفین نمیكند» از راه اعجاز از كوفه و زندان ابن زیاد به كربلا آمد و پیكرهای مطهر شهدا را دفن نمود.
امامرضا(علیهالسلام) در مناظره خود با پسر ابوحمزه فرمود: به من بگو آیا حسین بن علی (علیهماالسلام) امام بود؟ گفت آری.
فرمود: پس چه كسی امر دفن او را به عهده گرفت؟ گفت: علی بن الحسین(علیه السلام)
امام فرمود: علی بن الحسین كجا بود؟ گفت در كوفه نزد پسر زیاد زندانی بود اما بدون این كه آنها با خبر شوند به كربلا آمد و امر دفن پدر را سپری كرد و سپس به زندان برگشت.
عمر بن سعد، فرمانده سپاهیان عبیدالله بن زیاد، پس از پایان ماجرای عاشورا، در روز یازدهم محرم أجساد كشته های سپاه خویش را شناسایی و گردآوری كرد و آنان را دفن نمود و در حالی كه كشته های اهل بیت(علیه السلام) و بدن مقدس امام حسین(علیه السلام) و سایر شهیدان و یارانش بر زمین مانده بود، كربلا را به قصد كوفه ترك كرد.
گروهی از قبیله بنی اسد كه در “غاضریه” در نزدیكی كربلا ساكن بوده و به كشته شدن امام حسین(علیه السلام) و یارانش به دست سپاه حكومتی امویان اطلاع یافتند، در روز سیزدهم محرم وارد كربلا شده و پیكرهای مقدس شهیدان را گردآوری نمودند و سپس بر آنان نماز گزارده و در همان جا به خاك سپردند.
بدین گونه، بدن مطهر اباعبدالله الحسین(علیه السلام) را در همین مكانی كه اكنون معروف است، دفن كرده و فرزند رشیدش حضرت علی اكبر(علیه السلام) را در پایین پای پدر به خاك سپردند و برای سایر شهیدان در پایین قبر امام حسین(علیه السلام) قبر بزرگی حفر و همگی را در آن جا دفن نمودند. غیر از بدن های مطهر حضرت عباس بن علی(علیه السلام) حبیب بن مظاهر و حرّ بن یزید ریاحی كه هر یك را در مكانی دیگر به خاك سپردند.
امام رضا (علیه السلام) فرمود: كسی كه علی بن الحسین را قدرت داد كه به كربلا بیاید، پدرش را دفن كند و برگردد، مرا نیز میتواند به بغداد ببرد تا پدرم را كفن و دفن كنم در حالی كه نه در زندان هستم و نه در اسارت.(1)
حضور امام سجاد(علیه السلام) در كربلا و قتلگاه، یك امر غیر عادی و سؤال برانگیز است ولی قدرت خاصه و اعجازی كه خدا برای امامان معصوم، از جمله امام سجاد(علیه السلام) قرار داد، در چنین موردی لازم است. چرا كه اولا طایفه بنی اسد برای شناسایی پیكرهای بی سر شهیدان كربلا و بدنهایی كه بر اثر تاخت و تاز سمّ اسبان دشمن و نیز شمشیر و نیزهها، متلاشی گردیده، سخت حیران و سرگردان بودند
و به خاطر ترس از بقایای احتمالی سپاه دشمن، شتاب در امر دفن داشتند و با گریه و زاری از همدیگر میپرسیدند و هیچ كدام هم واقعاً نمیشناختند. در ثانی، امام معصوم را جز امام نباید كفن و دفن كند.
ابوبصیر از امام صادق(علیهالسلام) در وصایایی كه ابوجعفر باقر(علیه السلام) به آن بزرگوار كرده چنین روایت میكند: «وقتی كه من از دنیا رفتم، كسی غیر از خودت مرا غسل ندهد چرا كه امام را جز امام كسی غسل نمیدهد.»(2)
پی نوشت ها:
1-زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمه حبیب روحانی، ص 578.
2- زندگانی امام زینالعابدین(علیه السلام)، عبدالرزّاق موسوی مقرّم، ترجمه حبیب روحانی ، ص 421.
• خطبه حضرت زینب(سلام الله علیها) در مجلس یزید
جناب زینب دختر امیر المؤ منین برخاست و خطبه خواند حمد و ستایش مختص یزادن پاک است که پروردگار عالمین است
و درود و صلوات از برای خواجه لولاک رسول او محمّد و آل او علیهماالسّلام است . هر آینه خداوند راست فرموده هنگامی که فرمود:
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الّذینَ اَساؤُ السُّوی اَنْ کذَّبُوا بآیاتِ اللّه وَ کانُوا بِها یسْتَهْزِؤُنَ. (1)
حضرت زینب از این آیه مبارکه اشاره فرمود که یزید و اتباع او که سر از فرمان خدای برتافتند و آیات خدا را انکار کردند
بازگشت ایشان به آتش دوزخ خواهد بود. آنگاه روی با یزید آورد و فرمود:
هان ای یزید! آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر تا شهر مانند اسیران کوچ دادی از منزلت و مکانت ما کاستی
و بر حشمت و کرامت خود افزودی و قربت خود را در حضرت یزدان به زیادت کردی که از این جهت آغاز تکبّر و تنمّر نمودی
و بر خویشتن بینی بیفزودی و یک باره شاد و فرحان شدی که مملکت دنیا بر تو گرد آمد و سلطنت ما از بهر تو صافی گشت ؟
نه چنین است ای یزید، عنان بازکش و لختی به خود باش مگر فراموش کردی فرمایش خدا را که فرموده :
البته گمان نکنند آنانکه کفر ورزیدند که مهلت دادن ما ایشان را بهتر است از برای ایشان ، همانا مهلت دادیم ایشان را تا بر گناه خود بیفزایند و از برای ایشان است عذابی مُهین (2)
آیا از طریق عدالت است ای پسر طُلَقاء که زنان و کنیزان خود را در پس پرده داری و دختران رسول خدا را چون اسیران ،
شهر به شهر بگردانی همانا پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کردی و ایشان را از پرده بر آوردی و در منازل و مناهل به همراهی دشمنان کوچ دادی
و مطمح نظر هر نزدیک و دور و وضیع و شریف ساختی در حالتی که از مردان و پرستاران ایشان کسی با ایشان نبود
و چگونه امید می رود که نگاهبانی ما کند کسی که جگر آزادگان را بخاید(3) و از دهان بیفکند و گوشتش به خون شهیدان بروید و نموّ کند؛- کنایه از آن که از فرزند هند جگر خواره چه توقع باید داشت و چه بهره توان یافت-
و چگونه درنگ خواهد کرد در دشمنی ما اهل بیت کسی که بغض و کینه ما را از بَدْر و اُحد در دل دارد
و همیشه به نظر دشمنی ما را نظر کرده پس بدون آنکه جرمی بر خود دانی و بی آنکه امری عظیم شماری شعری می خوانی و با چوبی که در دست داری بردندانهای ابوعبداللّه سید جوانان اهل بهشت می زنی
و چرا شعر نخوانی و حال آنکه دلهای ما را مجروح و زخمناک کردی و اصل و بیخ ما را بریدی از این جهت که خون ذریه پیغمبر را ریختی و سلسله آل عبدالمطّلب را که ستارگان روی زمین اند
گسیختی و مشایخ خود را ندا می کنی و گمان داری که ندای تو را می شنوند، و البته زود باشد که به ایشان ملحق شوی و آرزو کنی که شل بودی و گنگ بودی و نمی گفتی آنچه را که گفتی و نمی کردی آنچه را که کردی ،
لکن آرزو و سودی نکند، آنگاه حقّ تعالی را خطاب نمود و عرض کرد: بار الها! بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که با ما ستم کرد و نازل گردان غضب خود را بر هر که خون ما ریخت و حامیان ما را کشت .
پس فرمود: هان ای یزید! قسم به خدا که نشکافتی مگر پوست خود را و نبریدی مگر گوشت خود را، و زود باشد
که بر رسول خدا وارد شوی در حالتی که متحمّل باش وِزر ریختن خون ذریه او را و هتک حرمت عترت او را در هنگامی که حقّ تعالی جمع می کند
پراکندگی ایشان را و می گیرد حق ایشان را و گمان مبر البتّه آنان را که در راه خدا کشته شدند مُردگانند
بلکه ایشان زنده و در راه پروردگار خود روزی می خوردند و کافی است ترا خداوند از جهت داوری ، و کافی است محمّد (صلی الله علیه و آله) ترا برای مخاصمت و جبرئیل برای یاری او و معاونت و زود باشد
که بداند آن کسی که تو را دستیار شد و بر گردن مسلمانان سوار کرد وخلافت باطل برای تو مستقر گردانید
و چه نکوهیده بدلی برای ظالمین هست و خواهید دانست که کدام یک از شما مکان او بدتر و یاوَر او ضعیف تر است
و اگر دواهی روزگار مرا باز داشت که با تو مخاطبه و تکلّم کنم همانا من قدر ترا کم می دانم و سرزنش ترا عظیم و توبیخ ترا کثیر می شمارم ؛
چه اینها در تو اثر نمی کند و سودی نمی بخشد، لکن چشمها گریان و سینه ها بریان است چه امری عجیب و عظیم است
نجیبانی که لشکر خداوندند به دست طُلَقاء که لشکر شیطانند کشته گردند و خون ما از دستهای ایشان بریزد و دهان ایشان از گوشت ما بدوشد و بنوشد
وآن جسدهای پاک و پاکیزه را گرگهای بیابانی به نوبت زیارت کنند و آن تن های مبارک را مادران بچّه کفتارها بر خاک بمالند.
ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت تو گردد در هنگامی که نیابی مگر آنچه را که پیش فرستادی
و نیست خداوند بر بندگان ستم کننده و در حضرت او است شکایت ما و اعتماد ما، اکنون هر کید و مکری که توانی بکن و هر سعی که خواهی به عمل آور و در عداوت ما کوشش فرو مگذار
و با این همه ، به خدا سوگند که ذکر ما را نتوانی محو کرد و وحی ما را نتوانی دور کرد، و باز ندانی فرجام ما را و درک نخواهی کرد
غایت و نهایت ما را و عار کردار خود را از خویش نتوانی دور کرد و راءی تو کذب و علیل و ایام سلطنت تو قلیل و جمع تو پراکنده و روز تو گذرنده است
در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران است .
سپاس و ستایش خداوندی را که ختم کرد در ابتدا بر ما سعادت را و در انتها رحمت و شهادت را و از خدا سؤ ال می کنم که ثواب شهدای ما را تکمیل فرماید
و هر روز بر اجر ایشان بیفزاید و در میان ما خلیفه ایشان باشد و احسانش را بر ما دائم دارد که اوست خداوند رحیم و پروردگار ودود، و کافی است در هر امری و نیکو وکیل است (4).
پی نوشت:
1- سوره روم آیه 10.
2- سوره آل عمران آیه 178.
3- خائیدن : جویدن .
ترجمه لهوف ، ص 329 – 337-
دعایی که امام حسین (ع) در روز عاشورا به امام سجاد(ع) آموخت
قطب راوندی نقل كرده كه از امام زین العابدین(علیه السلام) روایت شده كه پدرم در روز عاشورا مرا به سینه چسبانید، و فرمود: “پسرم! از من دعائی را حفظ كن كه فاطمه به من تعلیم داده، و رسول خدا(صلی الله علیه و اله وسلام) هم به او تعلیم داده بود، و جبرئیل هم به رسول خدا؛ و این دعا برای رفع حاجت و همّ و غم و بلاهای سخت كه نازل می شود مفید است.
در این مواقع این دعا را بخوان: “بحق یس والقرآن الحكیم وبحق طه والقرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین، یا من یعلم ما فی الضمیر، یا منفسا عن المكروبین، یا مفرّج عن المغمومین، یا راحم الشیخ الكبیر، یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج إلی التفسیر صل علی محمد وآل محمد، وافعل بی كذا وكذا” سپس او را می بوسد و وداع می كند.
طبق نقل روضة الشهداء حضرت فرمودند: “یا بنی! إذا رجعت إلی مدینة جدی بلّغه سلامی” یعنی پسرم هر گاه به شهر جدم برگشتی سلام مرا به جدم برسان.1
همچنین از امام باقر(علیه السلام) نقل شده كه فرمودند: امام زین العابدین(علیه السلام) در وقت وفاتشان فرمودند: “امام حسین (علیه السلام)در روز عاشورا مرا به سینه چسبانید و فرمود: پسر جان من تو را وصیت می كنم به آنچه پدرم هنگام وفاتش به من وصیت نمود. پسرم دوری نما و بپرهیز از ظلم در حق كسی كه غیر خدا علیه تو یاوری را نیابد.2
پی نوشت:
1- ("معالی السبطین"، ج2، ص11 و “منتهی الامال"، ج1، ص410)
2- ("امالی شیخ صدوق"، ص182)