امام کاظم(ع) می فرمایند: «خوشا به حال شیعیان ما، آنان که به ریسمان ما چنگ می زنند در زمان غیبت قائم ما و بر ولایت ما و دوری از دشمنان ما پایدار هستند؛ آنان از ما و ما از آنها هستیم، آنها به ما راضی هستند و ما به عنوان شیعه از آنها راضی هستیم. پس خوشا به حال ایشان، سپس خوشا به حال ایشان، و آنان به خدا با ما و در رتبه ما هستند در قیامت.»7
همچنین، امام سجاد(ع) فرمودند: «هر کس در زمان غیبت قائم آل محمد(ص) پیرو ما بوده و در این راه پایدار و ثابت قدم باشد خداوند به او پاداش هزار شهید مثل شهیدان جنگ بدر و احد عطا می کند.»
حقوق مستحب
علاوه بر حقوق واجبی که برای امام مهدی(عج) به آنها اشاره شد، آن حضرت(عج) حقوق مستحبی نیز بر گردن محبان و منتظران دارند که رعایت آنها مسیر ظهور را هموار و موانع اش را مرتفع می کند.
انتظار فرج از مهمترین این حقوق مستحبی است؛ مسلمان واقعی باید چشم به راه دورانی باشد که در آن حق غلبه یافته و پیروز می شود. این انتظار در همه اقوام و ادیان وجود داشته و دارد.
از این رو، در روایات بسیاری، علاوه بر اصل انتظار فرج و فضیلت و ثواب آن، توصیه شده که برای فرج آن مولای غایب از نظر دعا کنید. چنان که در حدیثی از امام مهدی(عج) روایت شده که فرمودند: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید زیرا همین موجب فرج و گشایش شما است.»9
و نیز از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: «خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و درهنگام ظهورش فرمانبردار او؛ آنان اولیاء خدا هستند همان ها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین شوند.»10
تبلیغ مهدویت
هر کس به فکر و مرام و مکتبی علاقه و عقیده داشته باشد و آن را درست و حق بشناسد در راه تبلیغ و ترویج آن بکوشد و هر چه بیشتر افراد را وارد آن مرام و معتقد به آن فکر و عقیده کند.
لذا منتظر راستین باید «فرهنگ انتظار» را ترویج و تبلیغ کند و بی خبران از این وادی را به دورن این دایره نورانی وارد سازد و شوق مهدی(ع) و انتظار ظهور را در دل ها روشن کند.
در دعاها آمده است: «خدایا ما را از کسانی قرار بده که به وسیله آنان، دین خود را یاری کنی».
ترویج و تبلیغ مهدویت یکی از راه های رای دین در این عصر غربت دین است و دعوتگر بودن به سوی حق و مبارزه با باطل و اندیشه های غلط و باورهای انحرافی، حرکت در خط امام زمان(عج) است.
پی نوشت:
1-مكیال المكارم، ج 2، ص 171؛ میزان الحكمه عربى، ج 1، ص 171؛
2-كمال الدین، صدوق، ج 2، ص 409؛ میزان الحكمه، ج 1، ص 171؛
3-ترجمه احتجاج، ج 2، ص 609؛
4-كمال الدین، ج 2، ص 521، ح 49؛
5-كمال الدین، ج 2، ص 484، ح 4؛
6-میزان الحكمه، ج 4، ص 531.؛
7-كمال الدین، ج 2، ص 361؛
8-كشف الغمه، ج 3، ص 422؛
9-منتخب الاثر، ص268؛
10-كمال الدین، ج 2، ص 357.