براي شکل گيري هر انقلابي يک عنصر فکري و دو عامل انساني مورد نياز است. عنصر فکري همان ايدئولوژي و مکتبي است که انقلاب بر پايه آن استوار مي گردد و عنصر انساني نيز يکي مردمند و ديگري رهبري. هرگاه اين سه عنصر در کنار هم قرار گيرند و جهت گيري يکسان داشته باشند، انقلاب شکل مي گيرد. بديهي است هر چه قوت اين سه رکن بيشتر باشد، سرعت شکل گيري و پيروزي انقلاب نيز بيشتر خواهد بود:
الف ـ مکتب
انقلاب اسلامي ايران بر پايه انديشه و جهان بيني اسلامي استوار است. تفسير انسان، تفسير تاريخ، تحليل حوادث حال و گذشته و آينده، تفسير طبيعت، تبيين همه علايقي که انسان را با دنياي بيرون از وجود او، يعني جهان، اشياء و انسانها مرتبط مي کند و نيز فهم و درک آدمي از وجود خود و خلاصه همه چيزهايي که نظام ارزشي جامعه را مي سازد و آن را بر اداره مطلوب خود قادر مي سازد، از اين جهان بيني الهي ريشه و مايه مي گيرد و منشعب مي شود.
نظر به اينکه دو برداشت انحرافي و متضاد از اسلام در جامعه وجود داشت، که يکي فهم کوته نظرانه، تعصب آميز و متحجّرانه و ديگري برداشت متجددانه و تساهل آميز، رهبر انقلاب برداشت صحيح را با نام اسلام ناب به جامعه معرفي کرد و انقلاب را بر مبناي آن پيش برد.
مقام معظم رهبري در اين باره مي فرمايد:
در انقلاب اسلامي، اسلام کتاب و سنت، جايگزين اسلام خرافه و بدعت؛ اسلام جهاد و شهادت، جايگزين اسلام قعود و اسارت و ذلت؛ اسلام تعبد و تعقل، جايگزين اسلام التقاط و جهالت؛ اسلام دنيا و آخرت، جايگزين اسلام دنياپرستي يا رهبانيت؛ اسلام علم و معرفت، جايگزين اسلام تحجّر و غفلت؛ اسلام ديانت و سياست، جايگزين اسلام بي بند و باري و بي تفاوتي؛ اسلام قيام و عمل، جايگزين اسلام بي حالي و افسردگي؛ اسلام فرد و جامعه، جايگزين اسلام تشريفاتي و بي خاصيت؛ اسلام نجات بخش محرومين، جايگزين اسلام بازيچه دست قدرت ها؛ و خلاصه اسلام ناب محمدي(صلی الله علیه و آله وسلم) جايگزين اسلام امريکايي گرديد.
اساسي ترين مبناي جهان بيني الهي و اسلامي، اصل توحيد به معني اعتقاد به وجود خدا و قدرت غيبي او و حاکميت علم، قدرت، عزت، جلال، جمال مطلق، اراده و مشيّت او بر هستي، است و همه امور ديگر به نحوي از انحاء به توحيد باز مي گردند. يکي از نکات برجسته و قابل توجه در زمينه انقلاب اسلامي ايران اين بود که دين اسلام سازنده فرهنگ ملّي شد و به همين جهت اموري نظير جهاد، شهادت، پيروي از انسان باتقوا و عادل، بيزاري از ظلم و ظالم، اتحاد و همبستگي، توکل به خدا و… در متن اين فرهنگ قرار گرفت و خميرمايه حرکت انقلابي مردم شد و پيروزي را براي مردم به ارمغان آورد.
ب ـ رهبر
قدرت و قوت رهبري در انقلاب اسلامي با اتکاي به اسلام، ناشي از موقعيت ديني اوست که مشروط به برخورداري از ويژگيهايي نظير فقاهت، عدالت، علم، معرفت، زهد، مديريت، شجاعت، بينش سياسي و تدبير است، بر خلاف انقلابهاي ديگر که غالباً انسان هايي به عنوان سياستمدار حرفه اي با تکيه بر زر و زور و تزوير در جايگاه رهبري قرار مي گيرند.
امام راحل با برخورداري از همه ويژگيهاي مورد نياز براي رهبري ديني و الهي، سکانِ انقلاب اسلامي را به دست گرفت و هدايت پيامبرگونه خود را بر جهانيان آشکار ساخت. يکي از تفاوت هاي عمده ايشان با ديگر مصلحان تاريخ اسلام اين بود که ضمن حضور در صحنه، اصول مکتب سياسي خود را براي مردم تبيين نمود و آنان را به ايمان روشن بينانه و آگاهانه رساند و پس از اثبات حقانيت مکتب سياسي خود، توانست ملت ايران را آرام آرام وارد ميدان مبارزه کرده، به همراهي اين اقيانوس عظيم پرتلاطم، انقلاب بزرگ اسلامي را شکل دهد و در نتيجه آثار شوم تسلط قدرتهاي طاغوتي را در اين کشور برطرف و دنيا را متحول کند، به گونه اي که حرکت او با هيچ حرکتي از صدر اسلام تا کنون قابل مقايسه نيست.
ج ـ مردم
بزرگ ترين اهرم پيشبرد انقلاب اسلامي، حضور عظيم توده هاي ميليوني مردم در عرصه هاي انقلاب بود که با ايمان نافذ و عميق از يک سو و معرفت و آگاهي بالا از سوي ديگر، به نداي رهبرشان لبيک گفتند و در پرتو هدايت هاي روشنگرانه و پيامبرگونه او، صبر و مقاومت و استقامت را پيشه خويش ساخته و عاقبت شهد گواراي پيروزي بر نظام سلطه را نوشيدند.
يکي از بارزترين ويژگي هاي انقلاب اسلامي که در کمتر انقلابي نظير آن وجود داشته است، مردمي بودن آن است به گونه اي که همه ملت ايران در شهر و روستا، از کوچک و بزرگ، زن و مرد در آن مشارکت داشتند. بر خلاف انقلاب هاي بزرگ دنيا که طبقات خاصي از جامعه در آن نقش آفريني کردند.
مقام معظم رهبري در بيان دليل اين که مردم صاحبان اصلي نظام و انقلابند اينگونه مي فرمايد:
مردم صاحبان اين نظام هستند به چند دليل؛ اولاً چون اسلام بيشترين حق را در اداره نظام هاي اجتماعي به مردم مي دهد و هر دستگاه حاکم را يک دستگاه خدمتگزار براي مردم مي داند. ثانياً چون مردم تشکيل دهندگان و به وجود آورندگان اين نظام بودند زيرا اين نظام مبتني بر يک انقلاب بود و آن انقلاب را مردم به وجود آوردند. ثالثاً چون دخالت و نظارت مردم بيشترين تضمين را براي حفظ اين نظام از انحراف مي کند.
پی نوشت:
دبیرخانه مدارس علوم دینی