بعداز آن به تهران آمدم و مدّتی در کاروانسرایی سکونت کردم و نمی دانستم چه 
کنم، اتّفاقاً دهانم هم زخم شده بود و آن را بسته بودم، تا این که یک روز شخصی ناشناس مرا به اسم صدا زد و گفت: فلان دوا را مصرف کن، دهانت خوب میشود. من آن دوا را تهیه کرده و مصرف کردم، دهانم خوب شد. بعد به این فکر افتادم که این مرد چه کسی بود که از درد و اسم من اطّلاع داشت و داروی او مؤثّر واقع شد. متأسف شدم که چطور از او درباره کار و وظیفهام راهنمایی نخواستم. 
بالاخره در وقت دیگری او را ملاقات کردم و از او پرسیدم: شما کی هستید؟ گفت: من با پیرمردی از اوتاد که با امام عصر ارواحنا فداه تماس دارد، مربوط هستم. 
گفتم: از او بپرس یا مرا پیش او ببر که وظیفه من چیست؟ 
گفت: به من گفته شده که فلانی، یعنی تو جزو مجاهدین راه خدا هستی، و همچنین گفته شده که نزد محمّد باقر اصطهباناتی برود و الهیات شفا را نزد او بخواند و در درس عمومی هم نرود، زیرا بعضی از افرادی که در آن درس شرکت میکنند فاسق هستند، با آنان هم ننشیند و چنانچه ضرورتی داشت که به درس عمومی برود، بیرون اتاق بنشیند و گوش کند. 
مرحوم حاج شیخ محمّد باقر اصطهباناتی فرموده بودند: من به او گفتم: از آن پیرمرد بپرس که آیا من هم میتوانم خدمت آن حضرت برسم یا میتوانم از آن حضرت سؤالاتی داشته باشم. جواب آورد: تشرّف نمی شود، ولی سؤالات را بدهید به من تا خدمت ایشان معروض بدارم. من هم سه سؤال کردم: 
۱ - درباره تسبیحات اربعه آیا یک بار کافی است یا سه بار باید گفته شود؟ 
۲ - آیا عمل امّ داوود همان طوری است که در زاد المعاد ذکر شده یا خیر؟ 
۳ -…. جواب آمد: تسبیحات اربعه یک بار کافی است، و عمل امّ داوود هم طور دیگری است. 
مرحوم آیت اللَّه العظمی اراکی میفرمودند: کیفیت عمل امّ داوود که در دو صفحه نوشته شده بود به دست من رسید، آن را تجربه کردم و مؤثر نیز واقع شد، ولی متأسفانه بعداً مفقود گردید. 
آیت اللَّه آقای مصلحی فرمودند: این داستان را مرحوم آقای سید محمّد علی سبط از مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج شیخ محمّد حسین اصفهانی، و آیت اللَّه العظمی حاج آقا موسی زنجانی از مرحوم پدرشان با اندک اختلاف نقل کرده اند.
و نیز آیت اللَّه العظمی وحید خراسانی از استادشان مرحوم آیت اللَّه العظمی خویی، و ایشان از مرحوم آقای اصفهانی با تفاوتهایی نقل کردند.